متن این یادداشت به شرح زیر است:
«ققنوسی به اسم سانچی
شنیده بودیم که ققنوس بر فراز بلندی چنان بال میزند که از این تکاپو
آتشی برافروخته میشود و خود در آن آتش میسوزد و از خاکستر این آتش فرزندش
تبلور مییابد ولی نگفته بودند اگر این آتش خاکستری نداشته باشد چه
میشود.
چند روزی سی و دو ققنوس بر پهنای اقیانوس بال زدند و بال زدند و بال
زدند تا رسیدند به صاحب آتش و این خاصیت گمنامی است که برخود هیچ
نمیخواهد.
این روزها درگیر تنظیم تیتراژ پایانی "سروِ زیرِ آب" بودیم که دستی و قدمی از قلم نیفتد که یاد روزهای سخت پیش تولید افتادیم،
آن زمان که برای همکاری و همراهی ، فیلمنامه را برای ارگانها و
نهادها و ... ارسال میکردیم و در این بین اندک بودند، آنانی که همراه
گردیدند و خواستند در این قصهی عظیم و عزیز دستی بر آتش داشته باشند،
آنانی که گمنامی را میشناسند.
گفتیم آتش ...
اصلا" فکر نمیکردیم روزی برای سپاس و قدردانی از همراهی و همدلی سازمان شریف کشتیرانی بهانهمان آتش باشد.
آن هم آتشی فراتر از آتش ققنوس...
نمیدانیم چه مدت این بال زدن ققنوسهای سانچی طول کشید تا صاحب اقیانوس، آرامشان کرد و جالب است خاکستری هم نماند.
و چه تلخ و سخت بود آن زمان که خبر دادند " امیدی به زنده بودنِ سی و دو سرنشین سرزمین سانچی نداشته باشید..."
چقدر دوست داشتیم آن زمان که برای قدردانی از ساکنین سرزمین کشتیها ، این فیلم را اکران خصوصی میکردیم آنها هم بودند.
حتما" فرزندانشان بعد از دیدن فیلم "سرو زیر آب" به عظمت گمنامی پدرانشان بیشتر پی میبرند.
در تب و تاب سودای سیمرغ ، مراقب اشکهای بازماندگان سی و دو ققنوس سانچی باشیم.
برای مردانی از جنس ققنوس.»
فیلم «سرو زیر آب» قرار است در جشنوارهی فیلم فجر پیشرو به نمایش درآید.