امانوئل مکرون، رییس جمهور حال حاضر فرانسه، فقط ۳۹ سال دارد. او که جوانترین رییس جمهور تاریخ فرانسه است در می ۲۰۱۷ به ریاست جمهوری رسید. او پیشتر وزیر اقتصاد دولت فرانسوا اولاند بود و بیشتر از همه چیز به عنوان بانکدار شناخته میشد. خودش را دست چپی معرفی میکند، هر چند از راستیها برخاسته است.
ولادیمر گرویسمن نخست وزیر اوکراین هم ۳۹ ساله است. او که در سال ۲۰۱۶ بعد از یک دوره طولانی درگیریهای سیاسی و خشونت خیابانی در اوکراین از طرف پارلمان به عنوان نخست وزیر انتخاب شد، به عنوان چهرهای نزدیک به روسیه شناخته میشود و در موردش میگویند به رییس جمهور قبلی اوکراین، پترو پروشنکو که او هم با روسها بیشتر از اروپاییها همراه بوده نزدیک است.
جوری رتس ۳۸ ساله، نخست وزیر استونی، اواخر سال ۲۰۱۶ رهبری کشورش را به عهده گرفت. او رهبر حزب مرکز است که میانهرو و هوادار سوسیال لیبرالیسم است. منتقدانش حزب او را به عوامفریبی متهم میکنند.
صالح علی الصماد، رهبر حوثیها در یمن است؛ گروهی که در حال حاضر کنترل بخش مهمی از کشور از جمله پایتخت، صنعا را در اختیار دارد.
نخست وزیر فعلی مقدونیه، امیل دیمتریوف هم تنها ۳۸ سال دارد. او در آغاز سال ۲۰۱۶ بعد از اعتراضهای دنبالهدار علیه گروفسکی نخست وزیر پیشین این کشور بر سر کار آمد. در همان آغاز کار پذیرفت در مقابل بخشی از خواستههای منتقدان دولت عقب نشینی کند.
جیک قیصر نامجیال وانگچک رهبر ۳۷ ساله بوتان، پنجمین پادشاه این کشور است که در ۲۶ سالگی وقتی پدرش تصمیم به کناره گیری گرفت، جانشین او شد. او در سال ۲۰۰۸ انستیتوی قانون اساسی جدید بوتان را ایجاد کرد تا به حرکت کشور در مسیر دموکراسی کمک کند.
شیخ تمیم بن حمد ال ثانی، امیر ۳۶ ساله قطر است که در ۲۰۱۳ با یک کودتای بدون خونریزی جانشین پدرش شد. او در سالهای اخیر علاوه بر ادامه نقش فعال قطر در مسائل بین المللی تلاش کرده است با استفاده از ورزش، جایگاه قطر را در دنیا بهبود دهد.
کیم جونگ اون، رهبر جوان کره شمالی هم که در سال ۲۰۱۱ به جای پدرش نشسته است، تنها ۳۳ سال سن دارد. او که تا همین چند ماه پیش جوانترین رهبر ملی در دنیا بود، به خاطر بلندپروازیهای برنامه موشکی و اتمی کشورش در مجامع جهانی زیر سوال است.
اما در حال حاضر جوان ترین رهبر ملی در دنیا، سباستین کورتس رهبر ۳۱ ساله اتریش است که همین چند روز پیش بعد از پیروزی در انتخابات پارلمانی، رهبری کشورش را به عهده گرفته است. او که حزبش اکثریت قاطع را در پارلمان ندارد، متعلق به جریان راست میانه است و باید برای تشکیل دولت با احزاب راست افراطی پارلمان که برخی از آنها اعضایی از اساس را در خود جای دادهاند، ائتلاف کند.
پیش از اینها هم، کندی جوانترین رییس جمهور آمریکا که دو رییس جمهور پیش از او در دهه ششم زندگیشان اداره کاخ سپید را به عهده گرفته بودند، وقتی رییس جمهور شد تنها ۴۳ سال سن داشت. کندی که در تمام دوران فعالیت سیاسیاش پیش از ریاست جمهوری، زیر سایه خانواده پرنفوذ خودش بود، میتواند از برخی جهات مصداق خوبی برای یک رهبر ملی « جوان» نباشد، اما نمیتوان انکار کرد و جوانی و سابقه جنگیاش در محبوبیتی که او را به یک استثنا تبدیل کرد موثر بوده است.
تونی بلر، نخست وزیر اسبق بریتانیا، در ۳۹ سالگی رهبری حزب کارگر این کشور را به دست گرفت و در ۴۴ سالگی در سال ۱۹۹۷ نسخت وزیر این کشور شد. او کسی بود که توانست بعد از حدود سه دهه به تسلط حزب محافظهکار در سیاست بریتانیا پایان دهد، هر چند بعدا متهم شد که میتوانست در مورد دخالت بریتانیا در جنگ عراق و همراهیاش با آمریکا در این راه تصمیمات بهتری بگیرد.
دیوید کمرون،که در ۴۴ سالگی در سال ۲۰۱۰ نخست وزیر برتانیا شد هم رکورددار جوانترین رییس دولت ائتلافی در بریتانیا است که همزمان سیاستهای لیبرالیستی در اقتصاد و جامعه را در دستور کار قرار دارد.
به نظر میرسد جریان مدرنی در سیاست دنیا تلاش میکند از فرمول معرفی چهرههای جدید برای افزایش علاقه به سیاست و سیاستمداران استفاده کند. الزاما همه سیاستمدارن جوانی که در سالهای اخیر روی کار آمدهاند تجربه کار دانشگاهی و کار آموزی در کنار چهرههای مهم عرصه فکر و عمل سیاسی را ندارند. همهشان چپ، راست یا مستقل نیستند، همه سابقه کار حزبی ندارند و حتی همهشان مطابق یک تصویر پیش ساخته از سیاستمدار دیندار و متعهد به خانواده هم نیستند، اما همهشان نشان میدهند در سیاست «چهرههای جدید» لازم است، اگرچه نه تنها برای اجرای سیاستهای تازه و اصلاحات، بلکه حداقل برای برگرداندن مردم به عرصه سیاسی!