این داستاننویس درباره اهمیت و ضرورت ژانرنویسی اظهار کرد: فکر میکنم این مسئله برای نویسندگان نباید در اولویت قرار بگیرد. بیشتر باید دنبال موضوع باشند که این موضوع ممکن است در ژانر پلیسی یا روستایی قرار بگیرد. اینکه نویسندهای زندگی خود را وقف یک ژانر خاص کند برای خودش خستهکننده میشود.
او افزود: ما مانند کشورهای اروپایی و آمریکا پلیسینویسی نداریم؛ آنها در این کار چیرهدست شدهاند. ما در این زمینه تجربهای نداریم زیرا نویسندههای ما کمتر به کار پلیسی اهمیت میدهند. اگر برخی پیدا شوند و پروندههای دادگستری را مطالعه و آثاری را خلق کنند کمکم ژانر پلیسی نیز در ادبیات ما اهمیت پیدا میکند.
فقیری با بیان اینکه ژانرنویسی بد نیست، تأکید کرد: اینکه فردی در یک ژانر خاص بنویسد کار بدی نیست اما نویسنده باید توجه داشته باشد موضوعاتی را که به ذهنش میرسد و در آن ژانر قرار ندارد، کنار نگذارد. در واقع ژانر باعث نشود که فرد در یک چارچوب قرار بگیرد و کارهای دیگر را انجام ندهد که در این صورت ژانرنویسی لطفی ندارد. نویسنده باید آزاد باشد و هر موضوعی را که به نظرش خوب است انتخاب کند و درباره آن بنویسد.
او با تأکید بر اینکه انتخاب موضوع اهمیت زیادی دارد، گفت: نویسنده اگر موضوعی به ذهنش خطور کند نباید از آن بگذرد و خود را به یک ژانر مقید کند که این موضوع خیانت به روح خود نویسنده است.
نویسنده کتاب «دهکده پرملال» درباره جایگاه ژانرنویسی در ادبیات ما اظهار کرد: ما در این زمینه دچار فقر فرهنگی هستیم. همانطور که گفتم تجربیاتی که غرب دارد، ما نداریم و یا اینکه نویسندگان ما سراغ آن نرفتهاند. البته قبل از انقلاب برخی از مجلات داستان جنایی و پلیسی داشتند و نویسندگان به صورت پاورقی مینوشتند و به ژانر پلیسی میپرداختند اما بعد از انقلاب این موضوع خیلی کم شد.
او با بیان اینکه چند سالی است که برخی از نویسندگان به سمت کارهای پلیسی رفتهاند، افزود: این نویسندهها تجربه کافی ندارند و به همین دلیل کارهایشان اصالت زیادی پیدا نکرده است. ما از خبرهای بسیاری محروم هستیم؛ در واقع تشخیص دادهاند برخی جنایتها به گوش مردم نرسد. نویسندگان نیز جزو مردم هستند و نمیتوانند این اخبار را دریافت کنند. اگر کسی به این موضوعات علاقه و به پروندههای دادگستری دسترسی داشته باشد میتواند کتابهای خوبی بنویسد.
امین فقیری در پاسخ به اینکه آیا ژانرنویسی میتواند ظرفیتهایی را در بازار کتاب ما ایجاد کند، گفت: طبیعی است که عدهای از مردم به ژانرهای بخصوصی علاقهمند هستند. همه مردم یک جور فکر نمیکنند؛ یکی به درام علاقه دارد، یکی به طنز و دیگری به پلیسی. در نتیجه هر کتابی بازار خود را پیدا میکند. البته تبلیغات مهم است و ناشر کتابی را که در یک ژانر بخصوص چاپ میکند باید تبلیغ کند، حتی مبلغی را برای تبلیغ در تلویزیون در نظر بگیرد تا مردم از وجود چنین کتابهایی آگاه شوند. خیلیها به کار پلیسی علاقهمندند اما نمیتوانند آن را در کتابفروشی پیدا کنند. اگر تبلیغاتی باشد به راحتی میتوانند کتاب مورد نظر خود را تهیه کنند.
او درباره اینکه مسائل اجتماعی چقدر میتواند دستمایه ژانرنویسی باشد نیز اظهار کرد: مسائل اجتماعی خیلی تأثیرگذار هستند. همه مسائل از عمق جامعه نشأت میگیرد؛ تمام قتلها، جنایتها و تجاوز به کودکان یا نوجوانان از درون جامعه نشأت میگیرد و جامعه است که این چیزها را پرورش میدهد. این مسائل مشکلاتی را به وجود میآورد که مورد پسند قشر روشنفکر نیست و میتواند دستمایه پلیسینویسی باشد.