قلم نیوز: غلامرضا صمدی، در پاسخ به این سوال که آيا راهي براي برونرفت از تكرار در ادبيات عامه وجود دارد؟ پاسخ داد: از نظر من پیش از هر چیز ما باید به تفاوتی که بین ادبیات عامهپسند (popular literature) و ادبیات بیمایه (trivial literature) وجود دارد توجه کنیم. ادبیات مردمی، اهدافی والاتر از ادبیات بیمایه دارد؛ به بیانی، همه میدانیم که وظیفه غایی ادبیات طرح یا نهایتاً قضاوت مسائلی است که به انسان و جوامع انسانی و کنشهای انسانی مربوط میشود.
صمدی افزود: در ادبیات جدی، کسانی مثل سارتر، جویس، وولف و پیش از آنها نویسندگان چپ روس مثل داستایفسکی و تولستوی دست به خلق ادبیات سوسیالیستی زدند که گاه بعضی از آنها هنوز در فرم و محتوا یگانهاند.
وی نخستین استفاده از لفظ "رمان عامهپسند" را پس از نگاشته شدن رمان پرفروش «رازهای پاریس» اثر «اوژن سو» فرانسوی دانست و گفت: استفاده از این لفظ تنها بیانگر کتابهایی بود که با تیراژ وسیعی منتشر میشد و بر اذهان عموم مردم تاثیر میگذاشت؛ فارغ از این که چه میگوید.
به گفته صمدی، در قرن نوزدهم ادبیات عامهپسند حتی به ادبیات الکساندر دوما نیز اطلاق میشد؛ اما با گذشت زمان از قرن ۱۹ به بعد، این گونه داستانی به ژانرهای پلیسی- کارآگاهی و عشقی تقسیم شد.
وی افزود: به هیچ روی نمیتوان تأثیر این نویسندگان عوامگرا را در ادبیات امروز دنیا نفی کرد. برای مثال داستانهای عامهپسند شرلوک هلمز اثر «کانن دویل» اسکاتلندی، بعضی از آثار ژرژ سیمون و همچنین بعضی از آثار ادگار آلن پو، تعدادی از داستانهای کاترین منسفیلد و... همگی در فرم و محتوا راهگشای ادبیات جدی شدند.
این نویسنده با انتقاد از فضای حاکم بر جامعه فرهنگی نسبت به ادبیات عامهپسند اظهار داشت: هر اثری که با اقبال عمومی مواجه شود اثری عامهپسند است؛ اما در کشور ما اگر به نویسندگانی که آثار پرفروش خلق کردهاند، نویسنده عامهپسند بگویی، بسیار دلخور خواهند شد.
وی خاطرنشان کرد: برای مثال، آثاری مانند «شوهر آهو خانم» اثر علی محمد افغانی، «تنگسیر» اثر صادق چوبک ، «کلیدر» اثر دولت آبادی، برخی آثار جمالزاده، آلاحمد،
دانشور و علوی و بسیاری دیگر، در حوزه ادبیات عامهپسند قرار میگیرند. این آثار اصلیترین خصیصه ادبیات عامهپسند را که همان مخاطب داشتن است، دارند؛ اما قطعا نویسندکان آنها اکراه دارند که اسمشان به عنوان نویسندهای عامهپسند مطرح شود و این امر را کسر شأن میدانند.
صمدی اضافه کرد: برخی نویسندگان امروز ایران حتی توانایی تمیز دادن مفهوم ادبیات عامه و ادبیات بیمایه را ندارند. اهالی فرهنگ و ادب باید این را بدانند که با توهین به ادبیات پوپولیستی و بیمایه خواندن آن، به توده کثیری از اهالی جامعه مستقیماً توهین کردهاند.
وی با اشاره به نگاه جهانی نسبت به ادبیات عامه گفت: امروز بسیاری از روزنامههای پرتیراژ مثل نیویورکتایمز و لسآنجلس تایمز در ایالات متحده و بسیاری از روزنامههای اروپایی مخصوصاً فرانسوی و انگلیسی، بخشی را به معرفی کتابهای پرفروش ماه، فصل یا سال اختصاص میدهند و در میان آثاری که بهعنوان "پرفروش و بازاری" معرفی میشوند، آثاری از کازئو ایشی گورو ژاپنی، اورهان پاموک ترک برنده نوبل ادبی ۲۰۰۶ و دوریس لسینگ برنده نوبل ادبی ۲۰۰۷، همچنین داستاننویسانی مثل جان بارت، خالد حسینی و عتیق رحیمی دیده میشوند.
نویسنده کتاب «یادداشتهای یک مرده» در پاسخ به این سوال که آيا ميتوان چنين پنداشت "خوانندگان ادبيات عامهپسند به مرور تغيير ذائقه میدهند و به نفع ادبيات جدي كنار میروند؟" اظهار داشت: بعضی از مخاطبان ادبیات عامهپسند پس از مدتی به سوی ادبیات جدی خواهند رفت. نکتهای که بیش از همه این مسائل اهمیت دارد این است که برای داشتن ادبیاتی پویا، در وهله اول باید خوانندگان خوب تربیت کرد و این مهم، میسر نخواهد شد جز با ادبیات عامهپسند و اقناع مردم با این گونه ادبی براي تغییر رویکردشان نسبت به کتاب.
صمدی تاکید کرد: بر هیچ يك از ما پوشیده نیست که مردمان خاورمیانه و به طبع آن، ایرانیان، مردمانی اند كه زياد کتابخوان نیستند و از یک فقر فرهنگی مستدام رنج میبرند. حال تنها راهی که میتوان با استفاده از آن، این مردم را با ماهیت واژه آشنا کرد، انگشت نهادن بر سر علائقشان است که این باز بر عهده ادبیات عامهپسند است و باعث میشود که ادبیات عامهپسند نقش مهمی در جامعه ایفا کند.
این نویسنده تاکید کرد: به راستی از میان تحصیلکردگان جامعه ما که با ادبیات جدی بیگانه اند، برای مثال یک پزشک، یک مهندس، یا یک کارمند اداری، چند درصد میتوانند با «دوبلینیها»ی جیمز جویس یا آثار ویرجینیا وولف یا نمایشنامههای جرج برنارد شاو ارتباط برقرار کنند؟
وی در ادامه، پرسشی مطرح کرد: «آثار گلشیری، براهنی، منیرو روانیپور، فرخنده آقایی، حسین سناپور، عباس معروفی، شهرنوش پارسیپور، شهریار مندنیپور و... به مذاق چند دانشجوی مهندسی شیمی خوش خواهد افتاد؟» و ادامه داد: بحث من اصلا درباره ارزشگذاری بر این آثار نیست. بر خيلي ها هویداست که از نظر ادبی بسياري از این آثار درجه یک اند و درخور تأمل و تعمق؛ اما دردها، دغدغهها و مسائلی که در آنها مطرح میشوند، از جنس دغدغه مردم عام نیستند و اکثرا دغدغه مردمان خاص بلکه خاص الخواص را دارند.
صمدی با بیان این نکته، "شاهدیم كه تمام این آثار به چاپهای متعدد میرسند و مخاطبان پر و پا قرص خودشان را دارند، اما در ذهن توده جایگاهی ندارند" افزود: رمان و ادبیات عامهپسند را نباید در حصر فرهیختگان و روشنفکران قرار داد و از این طریق به قیاس این گونه ادبی با سایر گونههای ادبی پرداخت.
این نویسنده یادآور شد: امروز در جامعهای مثل جامعه آمریکا، نویسندهای مانند جان سائول خالق کتابهای پرفروشی چون «کابوس مطلق» و «گذر از رودخانه تیره»، که هیچیک هنوز به فارسی ترجمه نشدهاند، به پوپولیست خواندن خود مفتخر است! حال اینکه چرا نویسندگان به معنای واقعی عامهپسند ما از این لفظ فراریاند، خود باید ریشهیابی شود.
صمدی با بر شمردن معضلاتی که در ادبیات جدی ایران وجود دارد، متکلفانه و پیچیدهنویسی را از مشکلات جدی این حوزه دانست که گریبان پیر و جوان را گرفته است. وی افزود: از نظر من عامهنویسی یا بهتر بگویم برای عموم نوشتن، به معنای بیگانه بودن با تکنیکها و فرمهای داستانی نیست. نویسندگان ادبیات جدی دریابند که به عنوان چهرههای فرهنگی باید از هر حرکت فرهنگی حمایت کنند.
وی وظیفه ادبیات را نزدیک کردن گروههای متکثر یک جامعه چند صدا به یکدیگر دانست؛ بدین معنی که جامعه از طریق رمان و داستان کوتاه بتواند به یک مفاهمه همه جانبه، به یک چند صدایی و در نهایت به دموکراسی ادبی دست یابد.
نویسنده کتاب «وقتی شیطان در میزند»، گفت: متأسفانه نویسندگان ما بهویژه جوانانی که مدعی خلق ادبیات جدی اند، آموختهاند که همه را به سخره بگیرند. در ادبیات ما همانهایی که ادعای دموکرات بودن و چندصدا بودن دارند، از همه اتوکراتترند و حتی نمیتوانند صدای دیگری را تحمل کنند، چه رسد به آن که با او به تعامل برسند.
غلامرضا صمدی، نویسنده پرکار شیرازی است که تاکنون ۴۴ کتاب از او در حوزه ادبیات عامهپسند، کودک و طنز به چاپ رسیده است. وي در حال حاضر مشغول کار روی کتابی با نام «قیصر بازی» است. از پرفروشترین کتابهای این نویسنده میتوان به «لعنتیها»، «کاش عشق خریدنی بود»، «دختری بنام خلاف»، «اگر گفتی عشق چه رنگ است»، «وقتی شیطان در میزند» و «خیابانیها» اشاره کرد که همگی چندین بار به چاپ مجدد رسیده اند.