سیامک رحمانی با این مقدمه در «تماشاگران امروز» نوشت: حرفهاي رييسي اگرچه اغلب تكراري بود اما سؤالاتي را به دنبال دارد. در اينجا با مرور خلاصهوار حرفهاي ايشان پرسشها را نيز مطرح ميكنيم.
آقاي رييسي ميگويند: «نسخه دشمن براي مقابله با انقلاب در دوره كنوني القای پشيماني از گذشته به مسئولان و مردم است تا جايي كه مداوم دستور عقبنشيني صادر شود، يعني بنا دارند تفكر و روحيۀ بانشاط مديريت انقلابي را به يأس مبتلا كنند.» آقاي رييسي، مردم رأي دادهاند و حسن روحاني دو دوره به عنوان رييسجمهور انتخاب شده و با تعامل با جهان برجام را به نتيجه رسانده و تحريمها را برداشته است. الان عدهاي ميگويند بايد برجام را به هم بزنيم و به تحريمها تن بدهيم. اينها را دستور به بازگشتن به گذشته ميبينيد يا نه؟ عقبنشيني ميبينيد يا نه؟ اينكه شما و دوستانتان همه دستاوردهاي دولت را زير سؤال ميبريد و ميگوييد كشور در فقر و فاقه است (كه هست) و البته دليلش را فقط در رقيب سياسي جستوجو ميكنيد، روحيه نشاط را گسترش ميدهيد يا در پي ياس و نااميدي هستيد؟
آقاي رييسي ميگويند: «حالا اگر در همين شرايط يك جمعيت عظيم 41 ميليوني پاي صندوق بيايند، اين يعني موفقيت نظام؛ اين يعني با وجود همه بدخواهيها و بددليها مردم به اصل نظام اعتماد دارند، مردم به صندوق رأيي كه نظام برايشان گذاشته، اعتماد دارند. اين يك شكست واضح براي دشمنان كشور است.» دم شما گرم آقاي رييسي. مردم آمدهاند رأي دادهاند و ميگوييد اين رأي به اصل نظام است و دشمن را مايوس كرده. سؤال اين است كه حالا براي همين رأي چقدر ارزش قائليد؟ حاضريد نظر مردم را بپذيريد و اجازه بدهيد دولت منتخب مردم كارش را بكند يا رأي مردم را تزييني ميدانيد و فقط به كار تأييد ميآيد و ديگر كاركردي ندارد؟ بالاخره اعتقادي به آگاه بودن مردم داريد يا آنها را جاهل ميدانيد؟
ميگوييد: «در انتخابات اخير حدود 15 ميليون نفر رأي ندادند، بررسيهاي ما نشان ميدهد بخشي از آن، آراي اخذنشده در روستاها و شهرهاي كوچك است اما سهم زيادي از اين جمعيت كساني هستند كه نسبت به رفتوآمد دولتها بيتفاوت شدهاند، چون احساس ميكنند در اين رفتوآمد دولتها سود و نفعي براي آنان وجود ندارد؛ يا كساني هستند كه بر اثر عمل نكردن دولتها به شعارها و وعدههايشان، احساس نااميدي و ترديد ميكنند.» با توجه به اين حرفها فكر ميكنيد بايد توجهي به انتقادات و اعتراضات نشان داد يا اگر همچنان همه حرفهاي سه دهه گذشته را تكرار كنيم مردم خيلي ذوقزده ميشوند و پاي صندوقها ميآيند؟
گفتهايد: «وقت براي معرفي ايدهها و برنامههاي من كم بود و من كار تبليغاتي را به علت رعايت قانون شروع نكرده بودم. نظرسنجيهاي يكماه مانده به انتخابات نشان ميداد بسياري از مردم اساسا مرا نميشناختند. مهمتر از اينكه با خود بنده مردم خوب آشنايي نداشتند اين بود كه ما نتوانستيم طرز تفكر خود در موضوع تحول در مديريت كشور را به مردم انتقال بدهيم.» شما كه تا موعد ثبتنام اصلا معلوم نبود بياييد. تا چند روز قبلش ميگفتيد بهترين خدمت را حضور در آستان قدس ميدانيد. حالا ديگر چه منتي است كه وقت كم بوده و قانون اجازه تبليغ نميداده؟ بعد هم اگر فكر ميكرديد مردم نميشناسند خب چه كاري بود؟ آن وقت چرا باور نميكنيد كه آن 16 ميليون رأي هم به شخص شما نبوده؟
گفتهايد: «حقيقتا خود بنده اين حجم از تخريب و ترساندن مردم را پيشبيني نميكردم». آقاي رييسي عزيز، چطور تخريبهاي دوستانتان را نديديد؟ نديديد درباره 2030 چه دروغ و دغلي راه انداختند و چه تخريبي كردند؟ اينها تخريب نبود؟ آن همه هجمه به رييسجمهور، حرفهاي آقاي قاليباف همه منصفانه بود؟ جاي انتقاد نداشت؟
فرمودهايد: «به نظر شما سخيفتر و خندهدارتر از اين ادعا وجود دارد كه ميگفتند اگر فلاني بيايد در خيابانها و پيادهروها ديوار ميكشد؟ يا مثلا گفتند اگر اينها رأي بياورند، جنگ و ناامني ميشود يا دوباره تحريم ميشود.» اصلا حرف شما درست؛ هيچوقت فكر كردهايد كه چرا خيليها اين دروغها را باور كردهاند اما تبليغات شما عليه 2030 و مشكلات تعامل با جهان را باور نكردهاند؟ فكر نكردهايد كه مردم به برجام و صلح با دنيا باور دارند و رفتار و گفتار شما را مناسب نميبينند؟