صادق زيباكلام، استاد دانشگاه، در ستون نگاه روز روزنامه اعتماد نوشت: «كابينه دولت يازدهم در شرايطي انتخاب و به مجلس معرفي شد كه ميتوان آن را به نوعي مصالحه و ائتلافي نانوشته ميان آقاي روحاني و اصولگرايان معتدل ناميد. رييسجمهور به ضرورت مجبور بود كه در كابينه اول ملاحظات اصولگرايان را نيز در نظر بگيرد. به همين خاطر است كه شاهد حضور برخي چهرههاي در كابينه بوديم كه هويت سياسي آنها سنخيتي با جريان اصلاحات و اعتدالگرا نداشت. پر واضح است كه قرار گرفتن اين نامها در ميان اعضاي كابينه انتخاب رييسجمهور به معناي واقعياش نبود و او مجبور بود دست به چنين انتخابهايي بزند تا بتواند براي آنها از مجلس شوراي اسلامي راي اعتماد بگيرد.
شرايط در مجلس نهم به گونهاي بود كه ديديم كه اگر آقاي روحاني حتي به ميزاني اندك ميخواست به سمت اصلاحطلبان و نيروهاي مترقي گرايش پيدا كند، با مخالفت جدي بخشي از نيروهاي اصولگراي حاضر در مجلس مواجه ميشد. آنها در مجلس در برابر او ميايستادند و سعي ميكردند تعدادي از اصولگرايان ميانهرو را نيز با خود همراه كنند و مانع ورود افرادي به كابينه ميشوند كه به لحاظ گفتماني به جريان اصلاحات تعلق خاطر داشتند. چنان كه ديديم اصولگرايان تندرو اجازه ندادند آقايان محمدعلي نجفي و فرجيدانا وارد كابينه شوند.
اما در حال حاضر و براي چينش كابينه دولت دوازدهم اين قيد و بند تا حدي برداشته و فضا براي آقاي روحاني بازتر شده است. پيروزي قاطعي كه آقاي روحاني در انتخابات ٢٩ ارديبهشت به دست آورد، كمك ميكند كه او اعضاي دولت خود را بهتر انتخاب كند. در عين حال اين نكته را نيز نبايد از نظر دور داشت كه جريان تندروی اصولگرا در تابستان ٩٦ خيلي ضعيفتر از اصولگرايان تندرو در تابستان ٩٢ شده است؛ به خصوص كه در مجلس شوراي اسلامي به جز چند چهره، اصولگرايان تندرو جايي ندارند. تحول ديگري كه به نفع آقاي روحاني رخ داده اين است كه حدود يك سوم از كرسيهاي مجلس شوراي اسلامي به ليست اميد تعلق دارد.
حضور ليست اميد به علاوه اصولگرايان معتدل و ميانهرو در مجلس شانس آقاي روحاني را براي اين كه بتواند وزرايي مطلوبتر از دوره قبل را انتخاب كند، بيشتر ميكند. همچنين امروز شكاف ميان جريان تندرو و جريان اعتدالگراي طيف اصولگرا بيشتر شده است. در انتخابات ٢٩ ارديبهشت ديديم كه براي اين كه خشم جريانهاي ديگر اصولگرا برانگيخته نشود، اصولگرايان ميانهرو سكوت كردند اما مشخص بود كه عملا و تلويحا با سكوت خود از آقاي روحاني حمايت كردهاند. هيچ بيانيه و اظهارنظري از اصولگرايان معتدل در جهت حمايت از آقاي رييسي نميبينيد. اين امر نشان ميدهد كه شكاف بين اصولگرايان معتدل و ميانهرو و بخش تندروی اصولگرايان زياد شده است. مجموعه اينها كمك ميكند تا آقاي روحاني با دست پرتري در برابر مجلس دهم قرار بگيرد و بتواند وزراي مورد نظر خود را در كابينه دوازدهم به مجلس معرفي كند.
نگراني ديگر در مورد تبليغات تندروها بود كه امروز به دليل اين شكاف چندان جدي نيست. پيشنهاد من اين است كه تيمي از افراد بيغرض كه با مسائل، جناحي برخورد نميكنند، بايد ارزيابياي از عملكرد برخي از وزارتخانهها در اين ٤ سال انجام دهند و بررسي كنند كه اگر قرار است وزيري كنار برود آيا واقعا به مصلحت است يا خير. آيا وزيري كه گفته ميشود مسن است، بايد به صرف اين دليل از كابينه كنار برود يا اين كه عملكرد او به گونهاي بوده كه مساله سن او را نيز پوشش داده است. نكته ديگري كه به رييسجمهور توصيه ميكنم بحث ورود زنان به كابينه است. در حال حاضر خانمها ابتكار، مولاوردي و بروجردي به عنوان معاون رييسجمهور انجام وظيفه ميكنند اما نيازهاي امروز جامعه ايران ميطلبد كه وزراي زن هم به كابينه راه يابند.
نبايد فراموش كنيم كه تعداد قابل توجهي از زنان به آقاي روحاني راي دادهاند و انتظارات و توقعاتي از رييسجمهور منتخب دارند. آقاي روحاني بايد به مسائل زنان رسيدگي كند و موجبات حضور زنان در عرصه سياست را هر چه بيشتر فراهم كند.
همچنين ورود افرادي از اهل سنت را به كابينه پيشنهاد ميكنم. آقاي روحاني بايد با سعه صدر و سنجش تمامي جوانب، وزراي خود را انتخاب كند.
آنچه مسلم است اين است كه انتظار زيادي از او وجود دارد كه تغييراتي در دولت دوم به وجود آورد.