ولایتی و میراث هاشمی رفسنجانی
یادداشت/ مهران کرمی/ تغییر و تحولات مدیریتی در دانشگاه آزاد اسلامی این روزها و پس از انتخابات ریاست جمهوری به یکی از موضوعات داغ سیاسی کشور درآمده است.
از آنجا که بخش بزرگی از کار آموزش عالی و نخبهپروری کشور بر دوش دانشگاه بوده، از دیرباز در کانون تغییرات و حساسیتهای جریانهای سیاسی کشور قرار داشته است. تا پیش از سال 90 عبدالله جاسبی به مدت نزدیک به 30 سال مدیریت مقتدرانهای بر این دانشگاه اعمال میکرد که مجالی برای فعالیتهای سیاسی طیف چپ و بعدا اصلاحطلب جمهوری اسلامی بجز در کوران انتخابات سال88 و تحولات پس از آن پیدا نبود.
محمود احمدینژاد از همان ابتدای تصدی ریاست جمهوری در سال 84 و در قالب تلاش برای نشاندن خود به عنوان رقیب اصلی آیتالله هاشمی رفسنجانی در نظام، تسخیر یا بیاثر کردن نهادهای مرتبط با رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام را در دستور کار قرار داد که میتوان به گسترش بیرویه فعالیت دانشگاه پیام نور اشاره کرد. احمدینژاد البته در سال 1390 به آرزوی دیرین خود رسید و توانست با استفاده از ترکیب شورای عالی انقلاب فرهنگی، فرهاد دانشجو برادر وزیر علوم خود را که پیش از آن در انتخابات ریاست جمهوری سال 88 ریاست ستاد انتخابات کشور را بر عهده داشت به عنوان رئیس دانشگاه آزاد اسلامی به جای عبدالله جاسبی بگمارد و این دانشگاه را از دست آیتالله هاشمی بهدر آورد. هر چند که ایشان ریاست هیات موسس و هیات امنای دانشگاه را همچنان در اختیار داشت. با این حال اختیار تام او بر این دانشگاه تنها پس از انتخابات ریاست جمهوری در سال 92 و پیروزی حسن روحانی احیا شد و حمید میرزاده را به ریاست بزرگترین دانشگاه غیر دولتی برگزید.
انتصاب حمید میرزاده از همان آغاز کار با مخالفتهای فراوانی همراه شد که کانون آن را میتوان در شورای عالی انقلاب فرهنگی جست. حضور سه سال و نیمه میرزاده در دانشگاه آزاد و مداخله وی در جزئیات اجرایی مدیریت واحدها و دانشگاهها و برخی موضعگیریهای فرصتطلبانه و راستگردهایش برای نزدیک شدن به کانونهای دیگر قدرت، نیز عملا بسیاری را به صف منتقدان شیوه مدیریتی او درآورد و این انتقادات حتی به گوش آیتالله هاشمی و سید حسن خمینی عضو هیات موسس دانشگاه آزاد اسلامی هم میرسید. تا آنجا که برخی اعتقاد داشتند مدیریت حمید میرزاده بر دانشگاه آزاد اسلامی یک دورهای خواهد بود. با این حال ضربه کاری به این استاد پلیمر دانشگاه صنعتی امیرکبیر و معاون اجرایی سالهای دور رئیس جمهوری تنها پس از درگذشت آیتالله هاشمی رفسنجانی اتفاق افتاد و میرزاده به دلیل آنکه در چند ماه اخیر وفادارانه به راه و روش آیتالله، دانشگاه را اداره میکرد همچنان مورد انتقاد اصولگرایان تندرو بود که اینک پشت علیاکبر ولایتی سیاستمدار میانهرو اصولگرا قرار گرفتهاند.
ولایتی که از گذشته مورد اعتماد آیتالله هاشمی بود و حتی حضورش در انتخابات سال 92 و ظهورش به عنوان سیاستمداری واقعگرا در مناظره انتخاباتی به ویژه در نقد دیدگاه و عملکرد سعید جلیلی، در انتصابش به عنوان رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت بی تاثیر نبود این بار در جایگاه رئیس هیات موسس در نقشی متفاوت ظاهر شده است. حذف مشاوران هاشمی رفسنجانی و از جمله یاسر هاشمی از مجمع تشخیص نخستین نشانههای آغاز روند هاشمیزدایی از کشور بود که به دست علیاکبر ولایتی اتفاق افتاد. گام محکمتر را اما ولایتی در دانشگاه آزاد با اعمال فشار به میرزاده در عزل و نصبها برداشت و پس از آنکه میرزاده زیر بار این فشارها نرفت خود او برکنار شد. گرچه ولایتی در واکنش به نامه اعتراضآمیز سیدحسن خمینی به حسن روحانی در باره شایبه غیرقانونی بودن این برکناری کوشید آن را به مسائل مالی فرزندان میرزاده ربط دهد، ولی گسترده بودن این تغییرات در دانشگاه آزاد اسلامی به ویژه پس از برکناری یاسر هاشمی از ریاست دفتر هیات امنا موضوعی است که نشانههای فراوانی میتوان برای سیاسی دانستنش یافت. این که آیا برکناری حمید میرزاده بخشی از پروسه هاشمیزدایی است یا چنانکه ولایتی مدعی شده است خود آیتالله هم میخواسته بعد از انتخابات با وی برخورد کند ادعایی است که نیازمند اثبات است و علیاکبر ولایتی برای کسب میراث دوگانه آیتالله هاشمی، قبل از اثبات این اتهام میرزاده باید برادری خودش را ثابت کند. او دیگر انتخاب چندانی برای گرفتن میانه طناب ندارد و نمیتواند ادعای نزدیکی به هاشمی داشته باشد و نزدیکانش را یکی پس از دیگری حذف کند. هرچند شاید چندان هم نیاز به اثبات این برادری نمیبیند و به نسیم سنج سیاست اعتماد کرده است که مسیر دیگری را پیش رویش مینهد.