با انتشار بیانیه مشروح احمدینژاد درباره خزانه خالی دولت و رد این ادعا توسط او چند سوال و نکته مطرح میشود.
۱. احمدینژاد در ابتدای بیانیهاش نوشته که «اینجانب در نیمه دوم سال ۱۳۹۲ طی نامهای سرگشاده، خواستار انجام مناظرهای تلویزیونی و شفاف شدم تا از رهگذر آن، مسائل به طور مستند برای مردم بیان شود اما تکرار اتهامات، تنها پاسخی بود که به افکار عمومی داده شد.» چرا رئیس دولتهای نهم و دهم تقریبا سه سال صبر کرده و حالا به یادش افتاده که پاسخی به اتهامات مطرحشده ارائه دهد؟
۲. درخواست مناظره از رئیس دولت حاضر از سوی رئیس دولت پیشین به نظر یک فرار به جلو است، چراکه ناگفته پیداست هیچوقت چنین مناظره ای آن هم در حالی که دولت جدید تازه بر سر کار آمده امکانپذیر نیست. آیا احمدینژاد تلاش کرده با یادآوری این درخواست نشان دهد محق است و روحانی از پاسخگویی به او فراری؟ آیا وقتی خودش دولت را در دست داشت با درخواست چنین مناظرهای از سوی سیدمحمد خاتمی موافقت میکرد؟
۳. شاید احمدینژادیها چنین پاسخ دهند که او برای حفظ منافع ملی در دوران مذاکرات هستهای سکوت کرده تا دولت راحتتر برجام را به سرانجام برساند. اما باز این سوال مطرح میشود که تقریبا یک سال و ۹ ماه از توافق هستهای و بیش از یک سال از اجرایی شدن برجام میگذرد پس چرا احمدینژاد حالا به فکر افتاده تا چنین بیانیهای را منتشر کند؟
۴. به نظر میرسد پس از آنکه احمدینژاد از سوی مقام معظم رهبری از حضور در انتخابات منع شد، تمام رشتههای خود را پنبه شده میبیند؛ چراکه با انجام سفرهای استانی در حال دورخیز برای رسیدن به پیروزی در انتخابات بود. شاید او سکوت کرده بود تا برگهایش را برای انتخابات رو کند و به همین دلیل است برای آنکه کارتهایش نسوزد پیش از انتخابات در حال رو کردن آنهاست.
۵. احمدینژاد و یارانش یکی دو ماهی است که به شدت در رسانهها فعال شدهاند. ابتدای نامه تبعیت او از رهبر انقلاب برای عدم کاندیداتوری به صورت وسیعی انعکاس یافت. بعد از آن احمدینژاد در بیانیهای اعلام کرد از هیچ شخص و گروهی در انتخابات آینده حمایت نخواهد کرد و هفته پیش هم به دونالد ترامپ نامه نوشت تا نگاهها را به سوی خود جلب کند. احمدینژاد حالا با نوشتن چنین بیانیهای آیا صرفا به دنبال دفاع از عملکرد دولت خود است؟
۶. درست یک هفته بعد از بازی رسانهای احمدینژاد در حمایت نکردن از کاندیدای خاصی در انتخابات که هوشمندانه اصولگرایان را آچمز کرد، حمید بقایی مشاور اجرایی دولت احمدینژاد از نزدیکان او کاندیداتوری خود را در انتخابات آن هم با انتشار عکسهایی همراه احمدینژاد اعلام کرد و پس از آن اسفندیار رحیممشایی در نشستی به دفاع از کاندیداتوری بقایی پرداخت و چه کسی است که ندادند "احمدینژاد یعنی مشایی و مشایی یعنی احمدینژاد"؟
۷. آیا احمدینژاد و یارانش به تقسیم کار پرداختهاند؟ به نظر میرسد یاران محمود در آستانه انتخابات حمله به سطوح کلان و راس هیات دولت را به احمدینژاد سپردهاند. او که به قول خودش قرار نیست از شخص خاصی حمایت کند در واقع با چنین بیانیههایی بدون آنکه متهم به فعالیت انتخاباتی شود در راستای اهداف رقبای انتخاباتی دولت یازدهم فعالیت میکند و حمید بقایی هم انرژی خود را به سایر امور انتخاباتی اختصاص خواهد داد.
احمدینژاد در بیانیه خود نوشته است که «شرایط پیش رو ، اینجانب را بر آن داشته است تا ضمن حفظ موضع سکوت در مسائل جاری کشور ، درباره برخی موضوعات، توضیحاتی را به استحضار ملت شریف برسانم. این کار را با پاسخ به چند ادعای رئیس محترم قوه مجریه که در آستانه مذاکرات هستهای با بیگانگان، به صراحت و از تریبون عمومی مطرح گردید آغاز میکنم و به مرور به دیگر ادعاها نیز خواهم پرداخت.» این یعنی چنین بیانیههایی ادامه خواهد داشت و این رشته سر دراز دارد. نکته جالب اینجاست که ضمن حفظ موضع سکوت چنین بیانیههایی صادر می کند؟ شاید چنین بیانیههایی بدون آنکه مستقیما به انتخابات بپردازد در راستای اهداف یار غار رئیسجمهور پیشین تا انتخابات ۹۶ ادامه خواهد یافت؛ دفاعیههایی که به نظر میرسد احمدینژاد با زمانبندی انتخاباتی به سراغ آنها خواهد رفت.
به نظر میرسد که این بیانیه و بیانیههایی که احتمالا پس از این منتشر خواهد شد، بیش از دفاع از عملکرد دولتهای احمدینژاد، نکات مبهم انتخاباتی دارد که #باید_روشن_شود.
آرین افخمی