کد خبر: ۷۶۸۲
تاریخ انتشار: ۰۸ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۷:۳۸

سردبیر اسبق کیهان: فقط آدرس اصولگرایان عوض شده است

عضو اسبق شورای سردبیری روزنامه کیهان معتقد به فروپاشی جریان اصولگرایی در همان سال های ابتدایی انقلاب است.



محمد مهاجری می گوید ، اصلاح طلبان هم کم و بیش دچار چنین مشکلی هستند.
وی خاطر نشان می کند: وقتی ترامپ رییس جمهوری امریکا شد برخی از اصولگرایان افراطی بشدت خوشحال شدند. آنها گفتند ترامپ برجام را پاره می کند و دولت روحانی زمین می خورد. اینکه یک جریان سیاسی برای زمین زدن رقیب داخلی خود از روی کار آمدن فردی در داخل آمریکا خوشحال شود برای من قابل فهم نیست. یعنی چه که ما چاقوی دشمن را علیه خودمان تیز کنیم؟ حضور ترامپ در آمریکا نه به نفع ایران است نه دنیا. 
مهاجری روزنامه نگار 55 ساله اصولگرا پیش تر با عضویت در شورای سردبیری روزنامه کیهان و سردبیری مجله کیهان فرهنگی شناخته شد. گفته می شود برخی اختلافات باعث کناره گیری وی از مجموعه کیهان شد.
مهاجری در ادامه فعالیت رسانه ای ، تحریریه کیهان را با تمام خاطرات خوش و تلخش رها و سردبیری روزنامه جام جم صدا و سیما را قبول کرد.
سردبیری روزنامه هشمهری عصر، مجله سروش جوان؛ همشهری ماه و عضویت در شورای سردبیری روزنامه خبر و سایت خبرآنلاین فعالیت های بعدی مهاجری را تشکیل می دهد. 
وی که نیمی از عمر خود را صرف قلم زدن در تحریریه رسانه های اصولگرا کرده است دل پری هم از اصولگرایان و هم اصلاح طلبان دارد. 
به گفته مهاجری جریان اصولگرا هیچ وقت وجود خارجی نداشته است، اصلاح طلبان نیز طیفی هستند که هویت خود را در نفی جریان رقیب تعریف کرده اند.
متن کامل گفت و گوی ایرنا با این روزنامه نگار پیش روی شماست:

ایرنا: تحلیل شما از آرایش سیاسی جریان اصولگرا در انتخابات 96 چیست؟
مهاجری: جریان اصولگرایی یک جریان کاملا از هم پاشیده است. این فروپاشی هم به سال های 92یا 88 و حتی 84 برنمی گردد. 
ما عادت کرده ایم بگوییم احمدی نژاد آمد و جریان اصولگرایی را از هم پاشید و آن را متلاشی کرد. این حرف غلطی نیست اما تقلیل دهنده واقعیت است. 
همانطور که می گویند گورباچف آمد و باعث فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی شد .در حالی که شوروی از داخل پاشیده بود و گورباچف تنها پرده را کنار زد.
احمدی نژاد هم گرچه ضرباتی به جریان اصولگرایی زد ولی همان کار گورباچف را مشابه سازی و از جریان فروپاشیده اصولگرایی رونمایی کرد.
با این مقدمه می خواهم به این نتیجه برسم که حتی اگر در انتخابات آتی ریاست جمهوری اصولگرایان تنها یک نامزد را به میدان بفرستند و برفرض پیروزهم شوند، باز هم این جریان اصولگرایی نیست که پیروز شده چرا که این جریان اصلا وجود خارجی ندارد. البته این نظر را در مورد جریان اصلاح طلبی هم دارم.

** بهترین حرف تندروها فحش و تهمت است
ایرنا: چطور؟
مهاجری: جریان اصلاح طلبی هم ' فشل ' و فروپاشیده است. اما اتفاقاتی افتاده که این جریان توانسته است بعضی جاها مظلوم نمایی کند و سوار بر موج شود و به حیات خود ادامه دهد یا لااقل خود را زنده تر از جریان رقیب نشان دهد. 
من اصولگرا هستم و هیچ گرایشی به جریان اصلاح طلبی نداشته و ندارم. بنابراین خطابم به دوستان اصولگرا است و آنها هم نباید از این حرفها ناراحت شوند. اگر من چشم خود را ببندم و به سمت دیوار بروم قطعا دیوار کنار نخواهد رفت بلکه سر من خواهد شکست. قصدم واقع نمایی است نه سیاه نمایی. جریان اصولگرایی سال های مدیدی است که دچار فروپاشی شده است. 
جریانی که در سال 96 مقابل روحانی قرار دارد و بخش عمده آن از اصولگرایان تشکیل شده ، منسجم نیست و قادر به بازتولید در درون خودش نیست. این جریان مجاری تنفس خود را بسته و قادر به نفس کشیدن نیست، درست مثل هوای آلوده تهران.

ایرنا: چرا این اتفاق افتاده؟
مهاجری: وقتی یک جریان سیاسی مهار خودش را دست تندروها و افرادی می دهد که بهترین حرفشان فحش و توهین و تهمت است، آدم های آبرومند این جریان دیگر تمایلی به دهن به دهن شدن با این افراد نخواهند داشت. 
در محله های قدیم افراد ناباب وجود داشتند که مردم آبرومند محل سعی می کردند تا حد امکان چشمشان به چشم آنها نیفتد تا از شر آنها مصون بمانند. چرا که آنان هم زور داشتند هم از سوی برخی مراکز قدرت حمایت می شدند و مردم عادی قدرت مقابله با آنها را نداشتند. 
در جریان اصولگرایی فعلی هم همین وضع حاکم است. برخی افراد محترم جریان اصولگرا حوصله تقابل با آدم های بدگو و فحاش اصولگرا را ندارند و از ترس آبرو حاضر به درگیری با آنها نیستند. 
بخش قابل توجهی از اصولگرایان افراد آبرومندی هستند که محافظه کار هم نیستند و از تقابل با آدم های فحاش هم نمی ترسند ولی چون احساس می کنند اگر چیزی بگویند حرفشان به جایی نمی رسد و تاثیری نمی گذارد، سکوت اختیار کرده اند. 
برخی دیگر از این جریان هم از روی محافظه کاری و از ترس از دست دادن موقعیت و قدرت خود حاضر به این رویارویی نیستند. 

ایرنا: این منطق سکوت در مقابل تندروها مورد پسند شما هم هست؟
مهاجری: نه. شاید برخی دوستان من ناراحت شوند اما حزب موتلفه به عنوان یک جریان ریشه دار اصولگرا چرا حاضر نیست با تندروها درگیر شود. یکی از دوستان موتلفه ای می گفت در مدرسه دانش آموز شر کلاس را مبصر می کردند تا از شرش در امان بمانند ما هم باید این افراد بداخلاق را به اصطلاح مبصر جریان اصولگرایی کنیم تا شرشان به ما نرسد. 
من این را منطقی نمی دانم. قدیم شعری را بر روی اتوبوس ها و کامیون ها می نوشتند که:
احساس عجز پیش ستمگر ز ابلهی است
اشک کباب موجب طغیان آتش است
وقتی کباب را روی منقل می گذارید چربی آن آب می شود و روی آتش می ریزد. شاعر این چربی آب شده را به اشک تشبیه کرده که ریختن آن نه تنها آتش را خاموش و ساکت نمی کند بلکه باعث گر گرفتن و زبانه کشیدن می شود.
این جریان تندرو، جامعه مدرسین و روحانیت مبارز و تمام ریش سفیدها و فحول اصولگرایان را در نوردید و با زدن برچسب محافظه کاری و غیرانقلابی بودن آنها را کنار زد.
افرادی که سال ها از زندگی شان را در زندان های ساواک گذارنده بودند، یا آنهایی که بیشترین زحمات را در جبهه های جنگ کشیدند و زخم جانبازی بر تنشان ماند یا خانواده هایی که فرزندان خود را در جنگ از دست داده بودند ، شدند غیر انقلابی و محافظه کار و این تندروها نقش افراد انقلابی را بازی کردند. 

** دهه 60، آغاز فروپاشی اصولگرایان 
ایرنا: رفتارهای سیاسی کسانی که شما آنها را تندرو می دانید در چه مقاطعی سرعت و قوت گرفت؟
مهاجری : اینها از انتخابات مجلس هفتم کار خود را شدت بخشیدند. آنجا ائتلاف اصولگرایان را به هم زدند و جریان 7+8 را راه انداختند. این ترکیب را هم طوری چیدمان کردند که همیشه خود در راس باشند. بعدها هم 5+6 و عددهای دیگری جایگزین شد. در مجلس هفتم ائتلافی از ایثارگران و جمعیتی که بعدا اسمش را گذاشتند جمعیت رهروان و با افرادی که بعدا اسم آنان جبهه پایداری شد، تلاش کردند تا کل جریان اصولگرایی را در خودشان خلاصه کنند.

ایرنا: اشاره کردید که مبنای فروپاشی اصولگرایان به سال 84 برنمی گردد. این فروپاشی دقیقا از چه زمانی رخ داد؟
مهاجری: بگذارید به سال های ابتدای انقلاب برگردم. آن موقع دو جریان به طور شاخص در انقلاب وجود داشت. یکی جریانی که خود را خط امام می نامید و دیگری جریانی که خط امام را قبول نداشت. 
جریان خط امام شامل حزب جمهوری اسلامی، جامعه روحانیت مبارز، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و از این قبیل بودند. جریان غیر خط امام هم منافقین، سلطنت طلب ها، لیبرال ها و جریان های مارکسیست تندی بودند که در نزاع با جریان اول بودند. 
در حزبی مثل جمهوری اسلامی از میرحسین موسوی چپ عضو بودند تا بادامچیان راست. 
وقتی جریان خط امام بر جریان دیگر پیروز شد ، اختلاف ها شروع شد. مانند وقتی که جنگ تمام می شود و افراد سراغ جمع آوری غنایم می روند و برخی فرصت طلبان پا به میدان می گذارند.
یعنی اختلاف ها از همان دهه 60 و داخل حزب جمهوری اسلامی شروع و به انحلال آن منجر شد.
حزب جمهوری اسلامی از نظر در دست گرفتن قدرت سیاسی موفق ترین حزب تاریخ ایران است.
اگر حزب جمهوری اسلامی و جریان های متحد آن را اصولگرایان آن موقع بدانیم روند فروپاشی از همان موقع شروع شد.
اما این جریان مشکل دیگری هم دارد و آن این که نمی تواند تن به تحزب دهد.

** احساس تکلیف کار اصولگرایان را مشکل می کند
ایرنا: چرا؟
مهاجری: ما مقوله ای داریم به نام تکلیف شرعی. یک روزاز آقای بادامچیان سوال کردم اگر حزب موتلفه در مورد خاصی تصمیم بگیرد ولی یکی از اعضا عمل به آن را تکلیف شرعی خود نداند با او چه برخوردی می کنید؟ ایشان پاسخ داد: می گویم لازم نیست به دستور حزب عمل کنی و آن طور که تکلیف خود می دانی عمل کن ولی این موضوع را بیرون از حزب بیان نکن. یکی از موضوعاتی که تحزب را برنمی تابد همین احساس تکلیف است.در انتخابات 84 مرتضی نبوی که او را از متدین ترین و بااخلاق ترین چهره های کشور می دانم و از اعضای اصلی مدیریت ائتلاف اصولگرایان بود با این که همه تشکیلات تصمیم گرفت به لاریجانی رای دهد ، اما ایشان رفت و رای خود را به نام قالیباف انداخت. دلیلش هم تکلیف شرعی بود.
این البته منحصر به نبوی نیست. در تشکیلات اصولگرا افرادی هستند که تکلیف گرا هستند و این کار حزب را خیلی سخت می کند. 
شاید غلط نباشد اگر بگویم جریان اصولگرایی اصلا تشکیل نشده بود که فروبپاشد.

ایرنا: به چه دلیل ؟ 
مهاجری: اصولگرایی هیچ وقت به مثابه یک حزب سیاسی نبوده است. اینکه شما سوت بزنید و عده ای وارد زمین فوتبال شوند و 90 دقیقه بازی کنند و بعد متفرق شوند اسمش تیم داری است؟ اگر این تیم داری است پس جریان اصولگرا هم حزب دارد!
ببینید ریشه دارترین حزب تاریخ ایران حزب توده است. حزبی کاملا ایدیولوژیک که بسیار منسجم و تشکیلاتی عمل می کرد.اعضا هم تابع تصمیمات حزب بودند.
اما در میان احزاب اسلامی قبل و بعد از انقلاب چه حزب ملل اسلامی یا موتلفه اسلامی و غیره، هیچ وقت این نظم و یکپارچگی حاکم نبوده است. باز هم تاکید می کنم که تحزب در تفکر دینی با گذشت 38 از پیروزی انقلاب اسلامی آنچنان که باید جایی باز نکرده است.

** اصلاح طلبان با تحزب بهتر کنار آمده اند
ایرنا: در مورد اصلاح طلبان چه؟
مهاجری: اصلاح طلبان اگر بحث حزب می کنند آن را مقوله ای دینی نمی بینند. 

ایرنا: یعنی اصلاح طلبان فاقد تفکر دینی هستند؟
مهاجری: نه. در بین آنها تفکر دینی وجود دارد. ولی آنها حزب را از مدل اروپایی آن ترجمه کرده و بین تحزب و دینداری شان مغایرتی نمی بینند. 
اما این به معنی نبود اختلاف بین آنها هم نیست. در سال 92 اصلاح طلبان بالاخره تصمیم گرفتند از عارف عبور کنند. وی هم در جاهای مختلف از این موضوع گله کرد. یعنی در واقع زیر بار تفکر حزبی اصلاح طلبان نرفت. 

** جامعه دچار افسردگی سیاسی است 
ایرنا : برنامه اصولگرایان برای انتخابات آتی چیست؟ چه کسی از این جناح نامزد نهایی ریاست جمهوری است؟ آیا اساسا بر سر یک نامزد به وحدت می رسند؟
مهاجری: وضع آشفته تر از این است که از الان بتوان گفت چه کسانی از سوی این طیف در نهایت باقی می مانند. 
البته برخی اصولگرایان فکر می کنند اگر توفانی راه بیندازند و به طور مثال50 نامزد معرفی کنند این باعث می شود به عنوان یک جریان سیاسی، اذهان مردم متوجه آنها شود. 
به عنوان فردی که سوار مترو، اتوبوس و تاکسی می شوم می گویم بدنه جامعه با بازی های اینچنینی رفیق و دوست نیست. نمی خواهم حرف های پوپولیستی بزنم و بگویم مردم نگران آلودگی هوا و قیمت بالای مرغ هستند. اتفاقا در اتوبوس کسی صحبت از قیمت مرغ هم نمی کند. اما افسردگی سیاسی که در بخش هایی از جامعه ما وجود دارد باعث شده برای مردم چندان مهم نباشد الف نامزد می شود یا ب؟
اینکه امروز میرسلیم نامزد می شود و فردا بقایی، برای من و شمای روزنامه نگار جذاب است وگرنه در اقشار غیر سیاسی جامعه که هم اصولگرایان و هم اصلاح طلبان در آن پایگاه دارند، برایشان فرقی نمی کند چه کسی نامزد شود. اصولگرایان هم که کار خودشان را می کنند. 

** هیچ یک از جریان ها گفتمان مستقل ندارند
ایرنا: چطور؟
مهاجری: ببینید جبهه پایداری که اسب خود را می راند. جبهه پیروان خط امام و رهبری هم کار خودش را می کند. اخیرا دفتر و دستک دیگری هم به نام جبهه مردمی نیروهای انقلاب راه افتاده که ابتدا می گفت به هیچ حزب و گروهی وابسته نیست ولی بعد دیدیم آدم هایی که مال احزاب و گروه های سیاسی هستند یا به صورت مستقیم در این جبهه حضور دارند یا از آن حمایت می کنند.
 یک جلسه رسانه ای برای این حزب برگزار می شود خبرگزاری های فارس و تسنیم و مهر به آنجا می آیند و فراش آش این جبهه می شوند. این که دوباره همان آش شله قلمکار قبلی شد. پس اینکه گفتید این تشکل فراتر از اصولگرایی است کجا رفت؟ 
چند وقت پیش در یادداشتی نوشته بودم که شخصی به مهمانی رفت. صاحبخانه برای او پلو آورد ولی چون آشپزی خانمش خوب نبود، دل مهمان را زد.شب دوم خورشت آورد ولی باز هم مهمان بدش آمد.شب سوم آبگوشت آورد و همین طور شد.شب چهارم تصمیم گرفت غذای تازه ای به مهمان بدهد. هر چه از این سه شب در سفره مانده بود و مهمان نخورده بود را داخل برگی پیچید و به اسم دلمه جلوی او آورد. مهمان پوست دلمه را که کنار زد ، دید ای وای همان غذاهای روزهای قبل است فقط رویش را با برگ مو پوشانده اند.
فضای سیاسی جامعه فاقد درک نیست که گول این کارها را بخورد.اگر قرار است اصولگرایان حرف تازه ای بزنند با عوض کردن ظاهر و تغییر نام و عوض کردن آدرس تشکیلات از این خیابان به چند خیابان آن طرف تر چیزی درست نمی شود. 
من نه در جریان راست و نه در چپ، حرف تازه ای نمی بینم.
رفیقی داشتم که با شوخی به یکی از موسیقیدان های کشور می گفت: شما یک نوار کاست در خیابان پیدا کرده ای که 20 دقیقه در آن آهنگ ضبط شده است . این آهنگ را تقطیع کرده و یکبار آن را از اول به آخر، بار دیگر از آخر به اول، دفعه بعد از وسط به اول و تا آخر گذاشته ای و تا کنون با این روش موسیقی چند فیلم سینمایی را ساخته ای.
وضع اصلاح طلبان و اصولگرایان هم همین طور است. 
من به تبع کارم، سخنرانی ها و مصاحبه های بسیاری از دو طرف را خوانده و یا می شنوم . واقعا هیچ یک از دو طرف بیش از 20 دقیقه حرف برای گفتن ندارند. شاید من هم از این قضیه مستثنی نیستم.
سی سال است دو طرف حرفی برای گفتن ندارند. مشکل اصلی گفتمانی نیست که دیگر وجود ندارد. شما دنبال این نباشید که در بین اصولگراها چند جریان وجود دارد بلکه بگردید و ببنید چند گفتمان بین آنها وجود دارد. 
در بین اصولگرایان اگرگفتمانی هم وجود داشت چون سرقفلی مغازه را به جریان تندرو واگذار کردند، همان را هم از بین بردند. برای همین است که می گویم اگر تمام اصولگرایان هم به اجماع بر روی یک نفر برسند و پیروز هم شوند این اصولگرایی نیست که پیروز نشده بلکه یک فرد اصولگرا رییس جمهور شده است. 

** بلندگوی اصولگرایان دست تندروهاست
ایرنا: اما به نظر می رسد این جریان تندرو در بین اصولگرایان غالب است؟
مهاجری: حتما همینطور است چون صدای آنها بلند است. فرض کنید در خانه یکی از اقوام خود مشغول استراحت هستید. یک وانت میوه چند بار از کوچه می گذرد و صدای بلندگوی آن آرامش شما را به هم می ریزد. چه تصوری از آن محله در ذهن شما می ماند ؟ گیرم که آن محله 2 کتابخانه و 4 سالن فوتبال و 20 مدرسه هم داشته باشد. وقتی یاد آن محله می افتید این اماکن فرهنگی در ذهن شما تداعی می شود یا صدای گوشخراش راننده وانت را به یاد می آورید؟
جریان اصولگرایی هم دچار این مساله شده است. بلندگو دست آدم های تندرو افتاده است و افراد محترم این جریان هر چه فریاد بزنند صدای آنها را کسی نمی شنود. صدای بلندگو غالب است.

ایرنا: یعنی بیشتر رسانه های اصولگرا هم دست آنهاست ؟ صدا و سیما چطور؟
مهاجری: به نظر من صدا و سیما دست هیچ کس نیست. خودش هم نمی داند دست چه کسی است؟ اما مرعوب همان جریان بلندگو به دست است. 
یادم هست چند سال قبل این خبر در محافل نقل می شد که یکی از مراجع تقلید به رییس وقت صدا و سیما گفته بود کاری نکنید که مردم سریال های سرگرم کننده را در تلویزیون شما ببینند، اما موقع اخبار سراغ بی بی سی و رسانه های خارجی بروند. 

** از بغض اصولگرایی، اصلاح طلب شده اند
ایرنا: وضعیت اصلاح طلب ها و اعتدالیون را در انتخابات آتی چگونه می بینید؟
مهاجری: اگر سه جریان سیاسی اصلی کشور را شامل اصولگرایان، اعتدالگراها و اصلاح طلب ها بدانیم، جریان اعتدال چندان عمیق نیست. دست کم با توجه به ادبیاتی که روحانی مطرح کرده می توان چنین گفت. 
جریان اعتدال از هر دو جناح سیاسی یارگیری کرده است . فرض اعتدالیون این است که عناصر میانه رو و مثبت هر دو جناح را جذب کرده است. با این حال جریان اعتدال در حال حاضر یک هویت مستقل از خود ندارد.
با این حال وجود این جریان باعث شده است که افراد محترمی که نمی خواهند خود را قاطی اصلاح طلبان تندرو یا اصولگرایان افراطی کنند جایی برای نفس کشیدن داشته باشند و جذب این جریان شوند. 
در مورد اصلاح طلبان باید بگویم که آنها شعارهایی را دادند که برای بخشی از جامعه جوان و تحصیلکرده ما جذاب بود.این شعارها بیشتر حول کرامت انسانی می چرخید. دانشجویی که هنوز وارد زندگی نشده است و چندان دغدغه های معیشتی ندارد طبعا دنبال این شعارهاست. فرقی هم نمی کند در یک خانواده فقیر بزرگ شده باشد یا متوسط یا ثروتمند . سن دانشجو سن رادیکال بودن است. البته نه ضرورتا به معنی منفی آن.
دوران دانشجویی دوران استقلال ، آزادیخواهی و به خصوص عدالت طلبی افراد است. جریان های چپ چه اسلامی و چه غیراسلامی از اول انقلاب و حتی قبل از آن هم روی شعارهای اینچنینی سرمایه گذاری می کردند و برای همین در جذب جوانان موفق تر بودند. 
قبل از انقلاب اسلامی مارکسیست ها روی موضوع عدالت خیلی مانور می دادند. بسیاری از افرادی که جذب این گروه ها شدند به خاطر سلاح در دست گرفتن و کشتن دیگران این کار را نکردند بلکه جذب شعارهای عدالتخواهی این جریان شدند. 
بعد از دوم خرداد هم اصلاح طلب ها یا چپ های اسلامی سابق توانستند این سرمایه اجتماعی را به خوبی حفظ کنند. البته من معتقدم بخشی از اصلاح طلبان همیشه دوست داشتند از این سرمایه اجتماعی به عنوان آتش کوره استفاده کنند. برای همین همیشه سعی می کردند آتش کوره آن پایگاه اجتماعی را روشن و داغ نگه دارند. غافل از اینکه دوران دانشجویی 4 سال یا 6 سال است و دانشجویان جای خود را به افراد دیگری می دهند که هر چند شاید ابتدا جذب شعارها شوند ولی اگر متوجه شوند آنها را در جهت منافع خودتان به بازی گرفته اند به صورت یک تهدید در می آیند و اولین کسانی خواهند بود که علیه همان جریان سیاسی قیام می کنند. این سرخوردگی در دانشجویان اصلاح طلب دیده می شد.
تجربه خود من نشان می دهد بسیاری از دوستان اصلاح طلب چون نمی خواهند اصولگرا باشند، اصلاح طلب شده اند. 

ایرنا: چطور؟
مهاجری: یادم هست در اوج دوره اصلاحات در میزگردی سر موضوعی داشتیم بحث می کردیم. یکی از روزنامه نگاران اصلاح طلب که نمی خواهم نام آن را بیاورم و برای آن هم احترام قایل هستم ، حرفی زد که من آن را تایید کردم. ایشان بدون هیچ گونه تاملی گفت چون مهاجری نظر من را تایید کرد، پس معلوم است حرفم غلط است و آن را پس می گیرم ! کاملا جدی و بدون شوخی هم این حرف را زد. 
یعنی به خاطر اینکه گفتمانش با من یکی نباشد از حرفی که آن را حق می دانست، برگشت. این را به عنوان یک نمونه گفتم و نشان می دهد بسیاری از اصلاح طلب ها چون نمی خواهند اصولگرا باشند، اصلاح طلب هستند. 
البته بخشی از این ماجرا هم تقصیر خود ما اصولگراهاست. چون قرائت هایی را از ارزش ها ارایه کردیم که خیلی نمی توانست مورد قبول اصلاح طلبان قرار گیرد.
چندی پیش یکی از دوستان اصولگرا به من گفت چقدر خود را در وجود بدحجابی و برخی مفاسد اخلاقی در جامعه مقصر می دانی؟ پاسخ دادم: خیلی زیاد. دلیلش را پرسید. گفتم: آن دختر 22- 23 ساله ای که حجاب ندارد یا اعتقاد دینی درستی ندارد زمان شاه به دنیا نیامده است که بگوییم تربیت وی غیراسلامی بود. متولد دوره جنگ هم نیست که بگوییم درگیر جبهه بودیم و نرسیدیم او را تربیت کنیم. متولد سال های بعد بوده است. من به عنوان یک آدم انقلابی نتوانستم جوری برخورد کنم که الگوی او شوم. به عنوان یک اصولگرا نتوانستم سرمشق او باشم. تهاجم فرهنگی و شبیخون فرهنگی به جای خود. کاملا هم تاثیر داشته اما چطور شد که او 100 درصد از غرب الگو گرفت و حتی یک درصد هم مرا الگوی خود نکرد ؟ چرا همه جریان فرهنگی جامعه جوان ما به آن سمت رفت و یک درصد آن هم به طرف ما نیامد؟
برگردم به اصل سوال شما. به نظر من جریان اصلاح طلب آن جایی شکل گرفت که عده ای نمی خواستند دیگر اصولگرا باشند. بحران اصلاح طلب ها هم از همان جا آغاز شد چرا که هویت خود را در نفی دیگری می دانستند و گرنه حرف هایی چون آزادی، کرامت انسانی، قانونگرایی چیزی نبود که اصلاح طلبان از جاهای عجیب و غریب آورده باشند بلکه از قرن ها قبل در فقه و شریعت ما مطرح بود. مگر شریعتی از آزادی و عدالت سخن نمی گفت ؟ آیا آن موقع اصلاح طلبی و اصولگرایی وجود داشت؟ 

** امان از شیرینی قدرت!
ایرنا: به انتخابات برگردیم. چرا طیف احمدی نژاد تعداد زیادی نامزد معرفی کرده است ؟ از بقایی گرفته تا رستم قاسمی و حاجی بابایی و غیره؟
مهاجری: البته بین حاجی بابایی و رستم قاسمی با بقایی تفاوت بسیاری است. 
اعضای تشکیلات ' یکتا ' هر چند که زمانی وزیر احمدی نژاد بودند اما الان سایه وی را با تیر می زنند و بالعکس. مقایسه حاجی بابایی و قاسمی و حتی نیکزاد با بقایی بی انصافی است. من هیچ علاقه سیاسی به حاجی بابایی ندارم ولی روحیات رستم قاسمی را می شناسم. او به لحاظ شخصیتی، ساده زیست و چهره فعالی است و دوست دارد مشکلات مردم را حل کند . بنابر این او را دوست دارم نه به عنوان رییس جمهور و نه حتی وزیر نفت.
اما اینکه فردی مثل بقایی از طیف احمدی نژاد نامزد شده است به نظرم دو دلیل اصلی دارد. یکی اینکه با نامزد شدن خود در حال فرافکنی است و تصور می کند با این کار می تواند دادرسی های قضایی علیه خود را عقب بیندازد. می خواهد قوه قضاییه را به این نتیجه برساند که اگر با وی برخوردی کند و متهم به سیاسی کاری شود و از این طریق مقامات قضایی را مرعوب کند. 
دلیل دیگر اما حلاوت و شیرینی قدرت است. ما چون آن را درک نکرده ایم ، مزه اش را هم نمی دانیم. اینکه مدام روی آنتن تلویزیون باشی، همه جا اسمت را ببرند و امضای شما مهم باشد چیزی نیست که بتوان از کنار آن به سادگی گذشت. به نظر من دلیل نامزدی بقایی این است. 

ایرنا: منظور دقیق شما از طیف احمدی نژاد چه افرادی هستند؟
مهاجری: شخص احمدی نژاد و مشایی و تیم ورشکسته ای که واقعا از خودشان هیچ ظرفیت سیاسی و فرهنگی خاصی نداشتند و صرفا وقتی قدرت گرفتند، رشد کردند. 

** پایداری ها از قالیباف هم حمایت می کنند
ایرنا: احمدی نژاد با توصیه مقام معظم رهبری از انتخابات کنار رفت. اما برخی از طرفداران وی می گویند اگر نامزد می شد رای می آورد. آیا با توجه به وقایعی که در 8 سال ریاست وی بر قوه مجریه بر سر کشور آمد ، چنین شانسی را برای ایشان قایل هستید؟
مهاجری: می گویند دختر زشتی رفت و زن شخص نابینایی شد. همیشه به شوهرش می گفت تو نمی دانی من چقدر خوش تیپ و خوشگل هستم. موهایم فلان رنگ است و ابرو و دماغ و صورتم چقدر زیباست.
مرد نابینا بعد از مدتی حوصله اش از این ادعاها سررفت و به او گفت من که چشم ندارم و چیزی نمی بینم . ولی سوالی دارم اگر تو اینقدر زیبا بودی آیا تو را به من می دادند و با من ازدواج می کردی ؟ باند احمدی نژاد گمان می کند با یک عده کور و نابینا طرف است و به خاطر همین توهم، خودش را پیروز انتخابات می داند. از طرفی حالا که آنها با این ادعاها خوش هستند چرا ما جلوی خوش بودنشان را بگیریم ! ؟

ایرنا: نامزد جبهه پایداری فکر می کنید چه کسی است؟
مهاجری: این جبهه تمام تلاش خود را می کند که فرمان تمام نیروهای جبهه مردمی انقلاب را در دست بگیرد. اگر موفق به این کار شود، خود به خود تمام جریان های اصولگرا را پای آنچه می خواهد، جمع می کند. تصورم این است که این جبهه با اینکه کاندیدایش جلیلی است، اما با قالیباف هم مشکلی نخواهد داشت. 

ایرنا: چرا؟
مهاجری: این جبهه دنبال این است که به قدرت برسد. چون قالیباف رای بیشتری دارد برای آنها مطلوب تر از گزینه های دیگر خواهد بود. 
اما اگر نتواند فرمان جبهه مردمی انقلاب و بقیه اصولگرایان را در دست بگیرد کاندیدایی مستقل معرفی خواهد کرد. 

** مشارکت پایین پالس منفی جامعه به مسوولان است
ایرنا: درباره نامزدی روحانی چه فکر می کنید؟
مهاجری: همه چیز بستگی به سه ماه آینده دارد. قبول ندارم اگر روحانی بیاید و در این فرصت باقی مانده چند کار پوپولیستی بکند و مثلا به روال دولت قبل سیب زمینی پخش کند موفق می شود. مردم متوجه این کارهای پوپولیستی شده اند. اما نشان دادن نور امید می تواند تاثیر مثبت داشته باشد.
روحانی برخلاف سال 92 که در خیلی از مناطق محروم و روستاها هم رای خوبی داشت این بار احتمالا پایگاه رای خود را در طبقه متوسط شهری جست و جو کند. اگر روحانی بتواند طبقه متوسط و متوسط به بالای جامعه را اقناع کند ، پیروزی دشواری نخواهد داشت. اما یک اتفاق نگران کننده دور از ذهن نیست و آن اینکه فضای سیاسی جامعه به گونه ای رقم بخورد که درصد مشارکت مردم پایین بیاید. شاید این حرف غلط نباشد که برخی جریان های اصولگرا علاقه مندند که میزان مشارکت مردم در انتخابات پایین بیاید. مشارکت پایین پالس منفی است که جامعه رای دهنده به مسوولان می دهد و خطرناک است. اگر چنین اتفاقی بیفتد دیگر فرق چندانی نمی کند که روحانی رای بیاورد یا کسی دیگر؛ چون بازنده اصلی این بازی نظام است. 
بنابراین باید مراقب و امیدوار بود تا مردم با امید به بهبود اوضاع سیاسی کشور در انتخابات شرکت کنند. من تعبیری را به کار می برم با عنوان « رای لج» اگر مردم با لج در انتخابات حضور پیدا کنند نتیجه آن واقعا لج بازی می شود و فردی که رییس جمهور می شود جز لج بازی کاری نخواهد کرد.

ایرنا: تاثیر روی کار آمدن ترامپ بر ایران چیست؟
مهاجری: وقتی ترامپ رییس جمهوری امریکا شد برخی از اصولگرایان افراطی بشدت خوشحال شدند. آنها گفتند ترامپ برجام را پاره می کند و دولت روحانی زمین می خورد. 
اینکه یک جریان سیاسی برای زمین زدن رقیب داخلی خود از روی کار آمدن فردی در داخل آمریکا خوشحال شود برای من قابل فهم نیست. یعنی چه که ما چاقوی دشمن را علیه خودمان تیز کنیم؟ حضور ترامپ در آمریکا نه به نفع ایران است نه دنیا. 

** روحانی صبور و پرحوصله است
ایرنا: لطفا نظر خود را درباره چند اسم و موضوع که گفته می شود ، بفرمایید.
اصولگرایی واقعی؟
مهاجری: تفکری که دین را وسیله رسیدن به قدرت قرار نمی دهد بلکه از دین به عنوان وسیله ای برای اخلاقی کردن حکومت استفاده می کند.

ایرنا: نامزدی مصطفی میرسلیم ؟
مهاجری: کاندید نهایی اصولگرایان نخواهد بود.

ایرنا: مهرداد بذرپاش ؟
مهاجری: فرق زیادی بین او و بقایی نمی بینم. 

ایرنا:‌ محمد باقر قالیباف ؟ 
مهاجری: اگر هیچ کاندیدای دیگری رای نیاورد قطعا ایشان رییس جمهور می شود.

ایرنا: پرویز فتاح ؟
مهاجری: فردی بسیار خوش قلب و دوست داشتنی که می دانم هیچ وقت دوست ندارد نامزد ریاست جمهوری شود.

ایرنا: رستم قاسمی ؟
مهاجری:‌ آدم شایسته و دلسوز که امیدوارم نخواهد کت ریاست جمهوری را به تن خود پرو کند. 

ایرنا: حجت الاسلام رییسی ؟
مهاجری: بگذارید خاطره ای برایتان تعریف کنم. سال 83 عضو شورای سردبیری روزنامه کیهان بودم. آن موقع ایشان رییس سازمان بازرسی کل کشور بود. یادم نیست که مصاحبه ای یا بیانیه ای از طرف سازمان بازرسی صادر کرده بود . در آن مصاحبه یا بیانیه آمده بود: در سازمان فلان، آقای فلان، مبلغ فلان، اختلاس کرده و به فلان مجازات محکوم شده است.
من این جملات را در سرمقاله کیهان نوشتم و از آن انتقاد کردم که این چه وضع اطلاع رسانی است که نه نام متهم را آورده، نه نام سازمان، نه رقم اختلاس، نه میزان مجازات را.
آن موقع کیهان روزنامه عصر بود. بعد از چاپ روزنامه در اتاق سردبیری نشسته بودم و مشغول دیدن مطالب روزنامه فردا بودم که خبر دادند فردی از سازمان بازرسی کشور پشت خط هستند. 
یقین کردم می خواهند به سرمقاله امروز معترض شوند ، گفتم خدا به خیر کند. راستش تصمیم گرفتم خیلی سفت و محکم حرف بزنم. از شما چه پنهان که ته دلم هم کمی ترسیدم. گوشی را برداشتم. شخص آنسوی خط خودش را معرفی کرد و گفت من رییسی هستم.
برایم جالب بود که خود ایشان زنگ زده بود و کار را به دفترش نسپرده بود. با تعابیر بسیار محترمانه ابتدا از سرمقاله من تقدیر کرد و گفت انتقاد شما را قبول دارم و شما درست می گویید ولی قانون دست ما را در این زمینه بسته است. بعدها در نمایشگاه فعالیت های سازمان بازرسی ایشان را دیدم و از برخورد و تواضعشان خیلی خوشم آمد. 
با خبرهایی که شنیده ام ایشان در آستان قدس رضوی کارهای خوبی کرده اند. ضمن اینکه خیلی خوشحال شدم که پیشنهاد نامزدی ریاست جمهوری را رد کردند. دوست دارم آستان قدس رضوی به عنوان پایتخت مذهبی ایران، رییسی مانند آقای رییسی داشته باشد.

ایرنا: حمید بقایی؟
مهاجری : نمی دانم.

ایرنا: حسن روحانی؟
مهاجری: فکر می کنم در این 4 سال خیلی خسته شده است. به نظرم رییس جمهور خوبی برای دوران گذار بود. هم در 4 سال گذشته و هم برای 4 سال آینده. 4 سال اول ایشان دوران بسیار پرزحمتی برایش بود و اگر دوباره انتخاب شود 4 سال آینده اش هم سخت خواهد بود. 
با اقداماتی که احمدی نژاد کرد باید 10 سالی صبر کنیم تا بتوانیم به نقطه مبدا یعنی سال 84 برگردیم. من روحانی را در کارها آدم با صبر و حوصله دیدم. سال 92 به ایشان رای ندادم ولی وقتی انتخاب شد احساس کردم انتخاب درستی بود. در هر حال خوش به حال رییس جمهور سال 1400!

ایرنا: نامزدی احتمالی باهنر و شانس رییس جمهور شدن وی؟
مهاجری: بعید می دانم ایشان نامزد شود. اگر بشود هم شانس وی بیشتر از قالیباف نیست.

ایرنا: غلامعلی حداد عادل؟
مهاجری: حیف شخصیت فرهنگی خوش ذوق و باسواد ایشان که خرج سیاست شد.

ایرنا: آیت الله آملی لاریجانی؟
مهاجری: تا به حال ایشان را زیارت نکرده ام. خیلی دوست دارم با جمعی از دوستان رسانه ای هر دوجناح با ایشان حرف بزنیم. فکر می کنم این آرزوی عده زیادی از دوستان باشد.

ایرنا: علی لاریجانی؟
مهاجری: دوست دارم حرفی که یکی دو هفته پیش آقای رسولی محلاتی در مورد او گفت تکرار کنم: سیاستمدار باهوش .

ایرنا: روزنامه کیهان؟
مهاجری: روزنامه کیهان فعلی با کیهان قبلی و حتی کیهان قبل از انقلاب به جهت جریان سازی فرقی ندارد و همیشه یک رسانه جریان ساز بوده است. هرچند این جریان سازی در چند سال اخیر بشدت افت کرده است و گستردگی سابق را ندارد. 

ایرنا: دهه 70 در روزنامه کیهان مواضع اصلاح طلبان را بشدت نقد می کردید. اما بعد به خبرآنلاین رفتید که خط مشی معتدل تری داشت. آیا افکارتان تغییر کرده است؟ 
مهاجری: آدمی که تغییر نکند، انسان نیست. ولی بنیان های فکری و اندیشه ام همان است. اما روش هایم عوض شده. حضرت علی (ع) می فرماید : فرزند زمان خودتان باشید.
معتقدم اگر در گذشته تندروی هایی داشته ایم که قابل دفاع نیست نباید از آن دفاع کنیم. 

ایرنا: نامزد نهایی اصولگرایان؟
مهاجری: رسیدن به نامزد واحد کار سختی است ولی بعید نمی دانم اگر چنین اتفاقی بیفتد شخص قالیباف باشد. مگر اینکه خود ایشان ترجیح دهد فعلا هواپیما را در آشیانه نگه دارد و پرواز را بگذارد برای وقتی دیگر!

ایرنا: مطبوعات و رسانه‌ها در دولت یازدهم؟
مهاجری: اصولگراها می گویند بیشتر رسانه ها حامی دولت هستند. اصلاح طلب ها هم از هزینه های نجومی رسانه های اصولگرای مخالف دولت خبر می دهند. ظاهرا هر دو طرف درست می گویند!

ایرنا: شغل روزنامه نگاری؟
مهاجری: اگر شغل دوم باشد، خوب است.

ایرنا: سال 84 به که رای دادید؟
مهاجری: لاریجانی

ایرنا: آزادی مطبوعات؟
مهاجری: دوست داشتنی است.

ایرنا: آیا آزادی مطبوعات در کشور وجود دارد ؟
مهاجری: سال 54 کلاس سوم راهنمایی بودم. در مدرسه روزنامه دیواری منتشر می کردیم که محتوای آن کاملا اجتماعی بود. مطلبی اجتماعی نوشته بودم که نمی دانم به چه کسی تعرض داشت. اذیتمان کردند و هزینه زیادی بابت این کار پرداختیم. یا در دوره دبیرستان در امتحان درس انشا مطلبی درباره کتاب نوشته بودم . معلمم گفت خیلی خوب است ولی اگر در آرشیو برگه های امتحان بماند دردسر می شود و آن را تحویل خودم داد تا به خانه ببرم.
یعنی فضا تا این حد پلیسی و سخت بود. آن فضا کجا و آنچه الان داریم کجا ؟ نمی خواهم بگویم وضع فعلی کاملا گل و بلبل است. تا رسیدن به شرایطی که شهید مطهری آن را ترسیم می کند فاصله داریم اما باید نعمت کنونی را سپاس گفت. 

ایرنا: آیت الله هاشمی رفسنجانی؟
مهاجری: خدا ایشان را رحمت کند. تصوری که از ایشان وجود داشت این بود که باید در برخوردها خیلی باابهت باشد. چندبار با ایشان دیدار و مصاحبه داشتم. اما آن ذهنیتی را که دیگران داشتند ندیدم. تا حدی معکوسش را دیدم. صمیمیت خاصی داشت. در مصاحبه هم او را بسیار خوش حافظه یافتم. و از همه مهمتر وقتی می خواست سوالی را جواب ندهد، هوشمندانه آدم را می پیچاند. باورم نمی شد بعد از فوت این همه جمعیت برای تشییع جنازه اش بیایند. بسیاری از افرادی که در زمان حیات به ایشان حمله می کردند بعد از 19 دی ، دچار رقت و رافت نسبت به ایشان شدند. 

ایرنا: تظاهر نمی کردند؟
مهاجری: نه. آنهایی که من می شناختم نه. 

نظرات بینندگان