ادعای یک تنظیم کننده موسیقی در برنامه پر بیننده استعدادیابی خوانندگی در یک شبکه ماهواره ای درباره خواننده محبوب موسیقی پاپ، واکنش های متفاوت و غالبا تندی را در فضای مجازی در پی داشته است.
شهرام آذر که به خاطر گروه متبوع خود به «سندی» شهرت دارد، در تازه ترین برنامه استعداد یابی خوانندگی (که البته تنها ایرانیان و پارسی زبانان مقیم خارج از کشور را در بر می گیرد و عملا امکان حضور از ایران به دلیل ناسازگاری فضای برنامه با هنجارهای فرهنگی داخلی و سو گیری آشکار سیاسی شبکه تلویزیونی پخش کننده برنامه وجود ندارد) درباره محسن چاوشی گفته است: «صدای چاوشی صدای خودش نیست و با دستگاه درست می شود.»
خواننده موسیقی پاپ هم در واکنش این پُست را در اینستاگرام گذاشت: «من غریبم و غریب را کاروان سرا لایق است» و بعدتر هم از هواداران خود خواست «توهین نکنند» و در صفحه مجازی خواننده مدعی کامنت های توهین آمیز نگذارند.
اینها همه در حالی است که محسن چاوشی در جشنواره موسیقی فجر امسال به خاطر آلبوم «امیر بی گزند» برنده جایزه «باربد» در بخش «پاپ با کلام» شده است.
این جایزه که به تازگی به جشنواره موسیقی فجر اضافه شده بر پایه بررسی تولیدات موسیقایی از مهرماه 94 تا مهر 95 اعطا می شود و داوران آلبوم «امیر بی گزند» با صدای چاوشی را برگزیدند. جالب این که در بخش «آهنگ سازی پاپ» نیز باز همین اتفاق افتاد و در این بخش هم انتخاب شد و مورد استقبال مردم و منتقدان نیز قرار گرفت.
به عبارت دیگر اگر ادعای شهرام خان آذر (با نام کامل شهرام خسروشاهی آذر) را بپذیریم به این معنی است که او در آن سوی دنیا نکته ای را کشف کرده که انگار در اینجا اعضای هیأت داوران جشنواره موسیقی فجر از درک آن عاجز بوده اند.
استفاده از ابزار الکترونیک یک بحث است و این که بگوییم « صدایش با دستگاه درست می شود» موضوعی است دیگر وگرنه دوستداران و ستایش کنندگان محسن چاووشی هم به ابزار الکترونیک اشاره کرده اند. کما این رضا مهدوی آهنگ ساز و پژوهشگر موسیقی 6 ماه پیش و در مجله مهرنامه شماره 48 و در متنی مستند و در عین حال سراسر ستایش چاوشی به این موضوع اشاره کرد و نوشت:
« چاوشی اشعار کلاسیک را به درستی انتخاب کرده است. اشعاری که تا به حال کسی آنها را نخوانده است. از وحشی بافقی خوانده، از شعر مولانا استفاده کرده، شعری از شهریار را خوانده که تا به حال کسی نخوانده اما چاوشی این سیر طبیعی و روند را در آلبوم " امیر بی گزند" کنار یک شعر جوان پسند و مدرن امروزی قرار می دهد که بهره گرفته از واژگان امروزی و ابزار الکترونیکی است.»
ملاحظه می کنید که دوستداران و ستایش گران صدای محسن چاوشی هم منکر استفاده از ابزار های الکترونیک در موسیقی او نیستند اما این دستگاه ها « صدای او را نمی سازند.» اگر دستگاه ها می توانستند چنین صدای خش داری را بسازند خوب برای دیگران هم می ساختند و چاوشی خاص نمی شد.
رضا مهدوی در همان مقاله تخصصی و بسیار خواندنی می نویسد: « تنظیم قطعه اول از موسیقی چینی است و کار خود چاوشی. آهنگ سازی و تنظیم و میکس و مستر همه از خود اوست. شعر مولانا را آورده در فواصل پنتاتنونیک، فاصله پنجم موسیقی چینی که ما اصلا خوش مان نمی آید و یک فضای جدید برای ما ایجاد کرده است.
در قطعه آخر آلبوم ( امیر بی گزند) هم چیز متفاوت آورده که ما احساس می کردیم اصطلاحی به نام موسیقی بوتاوار است که کیهان کلهر با یوکوهاما نواخت.اگر چاوشی نمی خواند فکر می کردیم موسیقی متن بین المللی است. انگار " کیتارو" یا " یوتوا" آمده این کار را انجام داده است.»
محبوبیت چاوشی چنان است که کم نیستند کسانی که معتقدند موفقیت سریال «شهرزاد» نیز تا اندازه های زیادی مرهون صدای این خواننده است.
شهرام آذر هم البته آهنگ ساز و خواننده است و علاوه بر بازخوانی ترانه های فولکلوریک جنوب ایران با نگاه خود به مضامین اجتماعی و عاشقانه هم می پردازد اما از فضای ایران کاملا دور است و احتمالا سریال شهرزاد را هم ندیده است.
او در مقام یک تنظیم کننده و استعداد یاب البته حق اظهار نظر دارد و خودش هم مدعی نیست که در جایگاه داوری نشسته و از این رو اگر صحبت های او مورد توجه قرار گرفته به خاطر پربیننده بودن برنامه به دلیل نپرداختن تلویزیون ایران به موسیقی و فضای متفاوت و غیر قابل تکرار آن در سیمای داخلی است.
به عبارت دیگر محسن چاوشی شنیده می شود به خاطر خودش و حتی سریالی به او و به صدای او وابسته می شود اما آقای سندی اگر چه قبل تر هم فعال بوده اما برنامه استعداد یابی به او امکان اظهار نظر در این سطح را داده و مگر می توان در جست و جوی استعداد بود و استعداد نابی را که به بار نشسته انکار کرد؟
راستی صدای محسن چاوشی جای کسی را تنگ کرده است؟ اگر مدعی گفت و گوی بلند و خواندنی ماهنامه تجربه (خرداد 94) را با چاوشی خوانده بود و حالا هم البته اگر مجله به دست او برسد می تواند بخواند آن گاه درمی یافت و در می یابد که این زاده خرمشهر و در نزدیکی شط که بعد تر جنگ زده و ساکن این شهر و آن شهر شد خیلی زحمت کشیده تا به اینجا رسیده و با «دستگاه» کی و کجا، «کجایی» گل می کند؟!