همیشه فکر میکنم فوتبال اگر نتواند باعث وحدت ملی و لذت بخشیدن به مردم بشود، هیچ فرقی با یک تجارت پرسود اما کثیف مثل قمار در زیرزمینهای تاریک و سیاه ندارد.
دیماه اندوهباری را از سرگذراندیم، بهمن هم تلخ آغاز شد. اما تاب آوردیم گرچه ما را به سخت جانی خود این گمان نبود. آوار پلاسکو از خیابان جمع شد اما اندوهش هنوز سنگینی میکرد روی دلمان. بزرگمرد سیاست ایرانی، هاشمی رفسنجانی در میان قلب مردم و زیر خاک آرام گرفت و چند هنرمند با خاطرههایشان تنهایمان گذاشتند. طبیعت هم کم تلخی نکرد؛ سیل آمد، بهمن روی تن خسته کولبرها نشست و برف سفید هم رخت سیاه تن چند خانواده کرد.
نیاز داشتیم به شادی. به چیزی که کاممان را برای چند روز شیرین کند، که دقیقههایی یادمان برود پلاسکو که فرو ریخت گوشهای از وجود همه ما آتش گرفت، سوخت و هنوز بوی دود میدهیم. باز هم فوتبال به دادمان رسید. همین فوتبال نیمبندی که از آن گله میکنیم جزو بسیار اندک بهانههایی است که شادی ملی میآورد.
استقلال تهران یا درستتر باید نوشت؛ استقلال ایران در ورزشگاه آزادی توانست السد قطر را از پیش رو بردارد. در نگاه نخست میشود آن را تنها یک مسابقه فوتبال تحلیل کرد که یک تیم در ضربات پنالتی حریفش را شکست داد اما شاگردان علیرضا منصوریان نماینده نسلی هستند که بسیاری از آنها متولد دهه هفتاد هستند. اميد نورافكن ١٩ ساله، ميلاد زكىپور ٢١ ساله، مجتبى حقدوست ٢١ ساله، بهنام برزاى ٢٣ ساله، كاوه رضايى ٢٤ ساله و ... قابل تحسین نیستند؟
قصد ندارم وارد وزنکشی اقتصادی دو باشگاه و میزان سرمایهگذاری دو کشور در حوزه فوتبال شوم که قطر میزبان جامجهانی است و ما هنوز برای استفاده از توپ رنگی در روزی که برف میبارد هم لنگ میزنیم، اما این پیروزی را میشود برتری اراده بر غوغا لقب داد. استقبال از ژاوی در فرودگاه امام خمینی(ره) برای نشان دادن همین امر کفایت میکند.
ژاوی مهمترین فوتبالیست دنیاست که پس از انقلاب به ایران آمده. قهرمان جهان، قهرمان يورو، فاتح ليگ قهرمانان، قهرمان باشگاههای جهان، یکی از گزینههای چند دوره بهترین بازیکن سال دنیا و يكی از سه ضلع افسانهای بارسلونا. او و یارانش مقابل بازیکنانی شکست خوردند که بعضی از آنها اگر در همین تهران سوار مترو و اتوبوس شوند هم ممکن است خیلیها آنها را نشناسند.
پیروزی در ورزشگاه آزادی و در میان انبوه هوادارانی که با تمام وجود استقلال ایران را تشویق میکردند لذتبخش بود. یک اتحاد ملی برای این درخشش شکل گرفت. به این شادی محتاج بودیم، به اینکه کنار هم تشنه پیروزی ملی باشیم.
برای دقایقی فراموش کردیم که تا همین چند روز پیش سوگوارترین مردم زمین بودیم. فارغ از هر رنگی عمیقاً باور دارم که همیشه فکر میکنم فوتبال اگر نتواند باعث وحدت ملی و لذت بخشیدن به مردم بشود، هیچ فرقی با یک تجارت پرسود اما کثیف مثل قمار در زیرزمینهای تاریک و سیاه ندارد ... پسران ایران که پیراهن آبی استقلال را تن کرده بودند، یک ملت را شادمان کردند. آنها برای چند دقیقه آوار پلاسکو را از روی دلمان برداشتند.