کد خبر: ۷۳۴۸
تاریخ انتشار: ۱۰ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۵:۰۴

خاکسپاری ۴ قربانی حادثه پلاسکو در سکوت

نخستین مراسم‌ تشییع پیکر قربانیان ساختمان پلاسکو در روزهای پنجشنبه، جمعه و شنبه برگزار شد.
 جسد حیدر روز پنجشنبه، جسد جواد روز جمعه و جسد حبیب هم روز شنبه از سوی خانواده‌ها و بستگانشان تشییع شد.
 
حیدر و حبیب از کارگران باسابقه ساختمان پلاسکو بودند و هر دو در قسمت خدمات آنجا کار می‌کردند. جواد هم پسر جوانی بود که چند سالی می‌شد در مغازه لباس‌فروشی پدرش در ساختمان پلاسکو کار می‌کرد. این سه نفر به همراه محمود محسنی چهار شهروند عادی بودند که جسدشان در طبقه منفی یک ساختمان پلاسکو کشف شد. به جز این چهار نفر، ٦ قربانی دیگر نیز از شهروندان عادی هستند که با وجود پایان عملیات آواربرداری هنوز اجسادشان کشف نشده و خانواده‌هایشان اطلاعی از سرنوشت آنها ندارند.
 
عمویم زنده بود
 
حیدر همان کارگری است که گفته می‌شد هنگام گرفتارشدن در موتورخانه ساختمان پلاسکو با همکارانش تماس گرفته و پیامک زده بود تا شاید بتواند خودش و بقیه را نجات دهد.
 
برادرزاده حیدر درباره عمویش چنین می‌گوید: «عمویم ٤٥‌ سال داشت و چهار سالی می‌شد که نیروی خدماتی ساختمان پلاسکو بود. او یک دختر ٦ ساله و یک پسر ۱۰ ساله به یادگار گذاشته است. رضا از وقتی که پدرش را از دست داده است، مرتب اشک می‌ریزد و گریه می‌کند. رضا که هنوز باور ندارد پدرش قربانی آوار ساختمان پلاسکو شده باشد، مدام پدرش را می‌خواهد اما ریحانه هنوز نمی‌داند دیگر پدری ندارد. همسر حیدر هم حال و روز خوشی ندارد. با وجودی که ١٠ روز از حادثه و ٢ روز از تشیيع پیکر حیدر گذشته اما حال و هوای خانه حیدر مثل روز اول است. گریه‌هایشان یک لحظه قطع نمی‌شود. حیدر هم همانند دیگر کارگران ساختمان پلاسکو  بیمه اختیاری با ماهی ٨٠٠ ‌هزار تومان حقوق بود.»
 
او در ادامه می‌گوید: «روز حادثه ما از طریق تلویزیون و اخبار در جریان حادثه آتش‌سوزی ساختمان پلاسکو قرار گرفتیم. بلافاصله همسر حیدر با شوهرش تماس گرفت. حیدر جواب تلفنش را داد و زن‌عمویم با نگرانی گفت که ساختمان را ترک کن. حیدر به زن‌عمویم گفت که در حال برداشتن وسایلش از اتاق است و تا چند دقیقه دیگر ساختمان را ترک می‌کند اما دیگر تلفنش را جواب نداد. هر چه با او تماس می‌گرفتیم، پاسخی نمی‌داد. زن‌عمویم گریه می‌کرد و نگران بود. برای همین خود را به محل حادثه رساندیم. آنجا فهمیدیم که حیدر نیست. ناپدید شده بود. دوستش به نام حسین به ما گفت که من و حیدر داشتیم با هم از ساختمان خارج می‌شدیم اما در لحظه آخر حیدر از من جدا شد و رفت که وسایلش را بردارد. هر چه به او اصرار کردم به داخل ساختمان برنگردد، فایده‌ای نداشت. بعد از این حرف‌ها دیگر مطمئن شدیم که او زیر آوار مانده است. چند ساعتی گذشت ناگهان خبری امیدوار‌کننده به ما رسید. ساعت یک ظهر بود که به ما گفتند حیدر از موتورخانه تماس گرفته و اعلام کرده که به همراه چند نفر دیگر آنجا زنده هستند و گیر افتاده‌ا‌ند. حیدر همچنین به یکی از سرکارگران آنجا نیز پیامک فرستاده و گفته که در موتور خانه گیر افتاده‌اند. همان لحظه امیدوار شدیم ولی بی‌فایده بود. در آخر جسد ٣ فرد عادی را یکشنبه‌شب بود که پیدا کردند اما جسدها  سوخته بود. به همین خاطر از رضا پسر حیدر و دیگر خانواده‌های قربانیان پلاسکو آزمایش دی.ان.‌ای گرفتند تا هویت آنان را مشخص کنند. روز چهارشنبه بود که هویت ٣ جسد مشخص شد. وقتی مشخص شد یکی از قربانیان پیدا شده عمویم است پیکرش را  تحویلمان دادند و او را صبح روز پنجشنبه تشییع کردیم و به خاک سپردیم.»
 
خانواده‌اش امیدوار بودند
 
در ادامه، یکی دیگر از بستگان نزدیک حیدر گفت: «حیدر در شهرداری کار می‌کرد. او حتی پیش از اینکه به ساختمان پلاسکو برود نیز کارگر   شهرداری بود. بعد از اینکه در ساختمان پلاسکو مشغول به کار شد شب‌ها باز هم در شهرداری کار می‌کرد. ٤ سالی بود که در ساختمان پلاسکو کار می‌کرد. صبح‌ها تا ساعت ١٢ یک ظهر در ساختمان مشغول به کار بود و عصرها و شب‌ها در شهرداری منطقه ١١ کار می‌کرد.  آن روز همسرش درست بعد از شنیدن خبر آتش‌سوزی خیلی نگران حیدر شد. چند باری با او تماس گرفت. حیدر جواب می‌داد و خبر سلامتی‌اش را اعلام می‌کرد اما درست وقتی که گفت می‌خواهد به اتاقش برود و وسایلش را بردارد دیگر جواب نداد. دنیا روی سر همسرش خراب شد. خانواده‌اش حسابی شوکه شدند، اما بعد از آن پیامک انگار امیدی دوباره یافتند. امیدی که باز هم ناامید شد. تا اینکه در نهایت جسد سوخته حیدر را تحویل ما دادند. روز پنجشنبه هم مراسم تشییع جنازه‌اش برگزار شد و خانواده‌اش ١٧‌ میلیون  و ٥٠٠ هزار تومان  برای مراسم حیدر هزینه کردند که این پول  با کلی قرض و بدهی جور شد. چراکه خیلی از بستگان ما در شهرستان هستند و برای مراسم به تهران آمده‌اند. البته پول قبر و سنگ قبر دو‌ میلیون و ششصد و چهل ‌هزار تومان شد. بعد از مراسم هم از شهرداری منطقه ١١ همانجایی که حیدر سال‌های ‌سال در آن‌جا کار می‌کرد، آمدند و با اهدای گل به ما ابراز همدردی کردند. همچنین مقداری مواد غذایی نیز برایمان آوردند. ٢٠ کیلو برنج و چند عدد روغن.»
 
پدرم خیلی سوخته بود
 
آخرین قربانی که جسدش به‌دلیل سوختگی دیرتر از بقیه شناسایی شد، حبیب بود؛ کارگر خدماتی ساختمان پلاسکو که جسدش به همراه حیدر، جواد و محسن پیدا شد. پسر حبیب می‌گوید: «پدرم ٨ سالی می‌شد که در ساختمان پلاسکو کار می‌کرد. پیش از این هم در ساختمان‌های دیگر به همین شغل مشغول بود. با وجودی که ٥٥‌ سال داشت هنوز این شغل سخت را داشت. ما دو برادر و دو خواهر هستیم که من فرزند بزرگ خانواده هستم. روز حادثه برای همه ما روز تلخی بود. وقتی خبر آتش‌سوزی را شنیدیم شوکه شدیم. بلافاصله با پدرم تماس گرفتیم. او جواب نمی‌داد. تا اینکه ساختمان فرو ریخت. نگرانی‌مان چند برابر شد. به محل حادثه رفتیم و گفتند که پدرمان زیر آوار مانده است. در این مدت فقط انتظار کشیدیم. انتظاری تلخ و وحشتناک که هر دقیقه‌اش برایمان پر از عذاب بود و درد؛ باور کردنی نبود. همه اینها برایمان مثل یک کابوس وحشتناک بود. تا اینکه بعد از ١٠ روز جسد سوخته پدرم را به ما تحویل دادند. پدرم آنقدر سوخته بود که دیرتر از بقیه هویتش شناسایی شد. از روی آزمایش DNA او را شناسایی کردند. برای همین روز شنبه صبح او را به بهشت‌ زهرا بردیم. مراسم تشییع جنازه برگزار شد. نماز میت خوانده شد و ساعت   یک و نیم بعد از ظهر با یک آمبولانس او را به شهرستانمان در آذربایجان منتقل کردیم. قرار است پدرم در شهرستان خودش دفن شود؛ شهرستانی که به آن‌جا تعلق داشت.»
 
او در ادامه می‌گوید: «شهرداری قرار بود هزینه‌های تشییع جنازه را پرداخت کند که یک‌ میلیون و ٨٦ ‌هزار تومان  را  پرداخت کرده است.»
 
با وجودی که ٤ قربانی حادثه پلاسکو که از افراد عادی بودند تشییع شده‌اند اما هنوز از سرنوشت ٦ شهروند عادی مفقود در این حادثه خبری نیست؛ ٦ خانواده‌ای که تنها یکی از بازماندگان آن خانواده قاسم است؛ قاسم شجاعی که ١٢ ‌سال نگهبان ساختمان پلاسکو بوده است. او که یک نگهبان شیفتی بود حالا ١٠ روز است که پس از حادثه آوار پلاسکو ناپدید شده است. نه اسمش در لیست قربانیان ساختمان است، نه در اسامی  نجات‌یافتگان و مصدومان. البته الان با پایان آواربرداری، خانواده او به یقین رسیده‌اند که قاسم در آوار و آتش پلاسکو  جان باخته است اما هیچ اثر و نشانی از او نیست.
 
خواهر قاسم می‌گوید: «در انتظار پیکر برادرم هستیم؛ برادری که سال‌های‌ سال در ساختمان ١٧ طبقه کار می‌کرد. ٢ کودک ٨ ماهه و ٨ ساله قاسم چشم‌انتظار او هستند. امیدواریم زودتر جسد برادرم را به ما تحویل بدهند.»
 
البته تحقیقات خبرنگار ما نشان می‌دهد که یک کارگر جوان  در طبقه ١٤ پلاسکو هم در لیست مفقودان ساختمان است که هنوز جسد وی پیدا نشده است.
نظرات بینندگان