کاظم جلالی در گفتوگو با عصر ایران به تشریح دلایل حضورش در ائتلاف اصلاحطلبان و اصولگرایان، رفتار دلواپسها در مواجه با دولت، عدم حضور فراکسیون رهروان در ائتلاف اصولگرایان، یکشنبه سیاه و درگیری لاریجانی و احمدی نژاد و ... پرداخت.گزیده گفت و گوی کاظم جلالی رئیس مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی به شرح زیر است:
*من کاظم جلالی با کارنامة 16 سال نمایندگی مجلس هستم. هیچکس نمیتواند یک شبه تغییر هویت بدهد. من همان کاظم جلالی هستم که از برجام تمام قد دفاع کردم. همان کاظم جلالی هستم که از این دولت حمایت کردم و به عنوان اولین موافق کابینة دولت صحبت کردم. تصور میکنم مسیر ما یک مسیر عقلانی است تلاش کردیم که این مسیر، عقلانی و معتدل و در عین حال مسیر دفاع از منافع ملی کشور باشد. امروز نیز همان کاظم جلالی هستم با همان مختصاتی که داشتم و بودم.
*به نظرم ما استاد فرصتسوزی هستیم. برجام یک فرصت طلایی برای بازسازی اقتصاد کشور است. برای اینکه این فرصت بتواند به نوعی در اختیار رشد و شکوفایی و توسعة کشور قرار بگیرد باید یک جبهة واحد تشکیل دهند تا بشود کسانی که به دنبال منافع ملی و اولویت دادن منافع ملی مبتنیبر فرصتهای جدید برای اقتصاد ایران هستند در يك گروه قرار داد. در اینجا حتی انفكاك ما میتواند معنادار باشد. چون میدانیم که در دنیا اگر مجادله و مناقشه سیاسی میکنند به این دلیل است که از دل این مناقشة سیاسی یک راهحل بهتر برای ادارة کشورشان به دست آورند. والا مناقشة سیاسی چه فایدهای دارد. اگر این هدف را مدنظر خود قرار دهیم به نظرم اکثریت مجلس دهم نحلهای اعم از اصولگرایان معتدل یا حامیان دولت یا اصلاحطلبان خواهند بود که میتوانند یک جبهة عقلانیت و خردمندی را برای در اولویت قرار دادن مسائل اصلی کشور تشكيل دهند.
*هنوز نتوانستهایم به قبل از احمدینژاد بازگردیم. یعنی خسارتهایی که دیدهایم حجم بسیار بالایی است و آبی که قطع شده هنوز در جوی بازنگشته است. اتفاقاً برخی از دوستان منتقد دولت چون آب مدتهاست قطع شده، از همین فضا سوءاستفاده میکنند. اما زمانی که آب از سرچشمه قطع شده بود هنوز در جوی اندک آبی وجود داشت. بعضی تصور میکردند اتفاقی نیفتاده است با آمدن این دولت تازه امروز سرمنشأ وصل شده است تا زمانی که این آب به حالت عادی به جوی بازگشته و به کوچه و پس کوچههای زندگی مردم برسد، زمان میبرد.
*در مورد 8 سال باید بیان کنم که ما در مرکز پژوهشها وضعیت کشور را در زمانی که دولت قبلی پایان یافت و به دولت فعلي تحویل داده شد، بررسی کردیم. در آن هشت سال نفت را با بالاترین قیمت در طول تاریخ ایران فروختیم و 690 میلیارد دلار درآمد نفتی داشتیم و نزدیک به 300 میلیارد دلار درآمد ناشی از فروش شرکتهای دولتی و غیره را داشتیم یعنی نزدیک به هزار میلیارد دلار در طول هشت سال درآمد داشتیم که این درآمد میتوانست کشور را به سمت رشد و شکوفایی پیش ببرد. متأسفانه به دلیل شعارزدگیهایی که در آن دوران اتفاق افتاد و حرفهای درشتی که زده شد که اصلاً لازم نبود زده شود در بحث مربوط به روابط خارجی انسدادي به وجود آمد. نمیخواهم بگویم که دنیای غرب یا آمریکاییها دوست ما هستند بلکه آنها دشمن ما هستند. من نمیخواهم بگویم که همة تحریمها و مسائل در نتیجة درشتگوییهای ما بود ولی میخواهم بگویم که ما میتوانستیم شیوهای را اتخاذ کنیم که پرونده ما به شورای امنیت سازمان ملل نرود اما رفت و تحریمهای ظالمانه بر کشور حاکم شد و وضعیت اقتصادی که میتوانست به شكل خوبي کشور را پیش ببرد به اینجا رسید که وقتی دولت جدید، کشور را تحویل گرفت حدود 440 هزار میلیارد تومان پروژه نیمهتمام بود که بر روی دستان این دولت مانده بود.
*دوستانی که امروز دم از اقتصاد میزنند در حالی که درست میگویند، چرا منصفانه به علل گذشتهای که اتفاقاً خودشان مسبب آن بودند توجهی نمیکنند؟ چرا ایرادات خود را نمیبینند؟ این با استانداردهای دوگانه برخورد کردن است و درست نیست.
*از سال 88 فضایی ایجاد شد که متأسفانه در مقطعی دیگر نقد دولت با فتنهگری و حضور در فتنه مساوی میشد. به نظرم آن دوره، دورهای بود که دیگر بسیاری از اتفاقات افتاد و بسیاری از کنار آن به راحتی عبور کردند تا زمانی که روال طبیعی به خود گرفت. ولی ایرادات به مجلس وارد است.
*مجلس باید دو صفت داشته باشد؛ یکی اینکه حتماً به دولتها کمک کند و در عین حال مقتدر باشد؛ چون اصلاً برآیند دموکراسی در کشورهایی مانند کشور ما نشأتگرفته از مجلس است؛ چون دولتها همیشه قوی هستند چون کسانی که پول و اسلحه دارند قوی هستند و نماد دموکراسی و مردمسالاری مجلس است؛ بنابراین مجلس باید قوی باشد درحاليكه به نظرم در مقطعی مجلس بسیار ضعیف ظاهر شد و ظهور آن مجلس ضعیف در یکه تازی که در دولت گذشته صورت گرفت، بسیار مؤثر بود.
*اگر کسی آمده که میتواند وضعیت کشور را با یکسری سیاستهای بهتر پیش ببرد باید به او كمك كرد، حال او اصلاحطلب یا اصولگرا باشد، چه تفاوتی دارد؟ ما میخواهیم مردم در وضعیت بهتری زندگی کنند.
*برخی افراد شاید صادقانه دلواپس باشند. من همه را با یک چوب نمیرانم ولی تصور میکنم انسانها دو دسته هستند. دستهای صادقانه دلواپس هستند و بخشی دلواپسیهای آنها از آگاهی زیاد یا از کمتر آگاه بودن است ولی برخی انسانها علیرغم آگاهی خودشان را دلواپس نشان میدهند و بیشتر دنبال این هستند که رقیب موفق نشود. اتفاقاً تفاوت ما با بقیه این است که میگوییم ما خواهان عزت و اقتدار جمهوری اسلامی و ملت ایران هستیم. هر کسی بتواند این وضعیت را فراهم کند در هر دولتی كه باشد ما با او همکاری و به او کمک میکنیم. نگاه جناحی، دعواهای جناحی و جار و جنجالهای سياسي کشور را به اینجا رسانده است.
*عدهای در خارج از مجلس هستند. اینها جوانان خالصی هستند که برخي برای آنها تصوراتی ایجاد میکنند، تصوراتي اينچنين که عدهای خائن هستند و میخواهند کشور را به آمریکا بفروشند يا اينكه اینها دزد و دشمن هستند. اما تصور میکنم بسیاری از ما که در حاکمیت قرار داریم و میبینیم که چه اتفاقاتی میافتد جا ندارد که بر اساس مواضع تند سیاسی با یکدیگر برخورد کنیم و بلكه بايد با یکدیگر تعامل داشته باشيم و دلواپسیهای خود را نیز مبتنیبر یک تعامل پیش ببريم.
*در بحث برجام چند ماه جلسات مداوم داشتیم. درست است که نمود آن در مجلس دو روز بود و به اصطلاح برخي يك 20 دقیقه بود؛ ولی پشت صحنه برجام، جلسات بسیاری داشتیم؛ مثلاً در برخی از این جلسات آقای دكتر لاریجانی در جلسات خصوصی به دوستان تبیین میکردند که در شورای امنیت ملی یا در جلسات "شورای هستهای" چه گذشت و چرا ما باید این مسیر را بپیماییم.
*به یاد دارم یکی از دوستان که به یکی از جلسات کمیسیون امنیت ملی آمده بودند یقة آقای ظریف را گرفت و گفت چرا با آمریکاییها مذاکره میکنید مگر رهبری نفرمودند که من به مذاکره با آمریکا خوشبین نیستم. شما چه تحلیلی برای این دارید؟ آقاي دكتر ظریف میگفت که من اساساً نمیتوانم به عنوان یک فرد بدون اینکه مجوز از نظام داشته باشم بروم مذاکره کنم اگر این سؤال را از یک شهروند عادی در خیابان هم سؤال کنید جوابش این است که نظام به او اجازه داده است ولی این شخصیت در کمیسیون با آقاي ظریف برخورد میکند که چرا مذاکره میکنید .
*به نظرم اصولگرایی باید در درون خود یک آسیبشناسی داشته باشد که چرا وحدت سخت شده است. به نظرم یکی از دلایل این است که دوستان به دنبال تابع و مطیع هستند و همراه نمیخواهند. در کار سیاسی گروهها همراه هستند نه مطیع هم.
*در ائتلاف به ما میگفتند که شما یک فراکسیون هستید و حزب سیاسی نیستید. برخی از احزاب سیاسی که در ائتلاف شرکت کردند دبیران کل آنها در انتخاباتهای قبلی رأی نیاورده بودند اما امروز دور میز اصولگرایی نشستهاند. ما که 170 الی 180 نماینده در مجلس هستیم میگفتند که شما فراکسیون هستید و شما را راه نمیدهیم و حتي ميگفتند حال که راه نمیدهیم ثبتنام هم نکنید. حال که ثبت نام کردید امضا کنید که اگر لیست درآمد بیرون بروید. يا ميگفتند حالا که امضا نمیکنید ما با شما کاری نداریم و نباید در هیچ لیستی حضور یابید و اگر حضور پیدا کنید ما شما را به افتضاح میکشانیم. ما برای بودن در هیچ لیستی هیچ تلاشی نکردیم.
*ما برای قرار گرفتن در لیست ائتلاف فراگیر اصلاح طلبان رایزنی نداشتیم دوم اینکه برخلاف آن لیستهای دیگر خیلی با متانت برخورد کردند و تعهدی از ما نگرفتند. نه تعهدی گرفتند و نه چیزی را امضا کردیم و نه از ما تعهد گرفتند که در آینده رئیس مجلس چه کسی شود. هیچ کدام از اینها نبود.
*یکی از دوستان بیان کرده بود که «آقای جلالی شکار اصلاحطلبان شد». سؤالی که پيش ميآيد این است که همان مکانیزمی که ما را به این لیست برد همان مکانیزمي بود كه آیتالله موحدي کرمانی و جمعی از علمای بزرگ را به لیست مربوط به خبرگان برد. چطور بودن آن عزیزان در لیست خبرگان با همان امضاهای اصلاحطلبانه و به اصطلاح مهرهایی که پای آن لیست میخورد اسمش شکار و شکارچی نیست اما اینجا شکار و شکارچی است.
*ما که دستگاه قضايي نیستیم که بیان کنیم که کسی را اعدام کنید یا اعدام نکنید و ادبیات من نیز معمولاً چنین ادبیاتی نیست. مملکت قانون دارد. بحثی که ما نیز همان موقعها هم داشتیم این است که ما اساساً هرگونه تندروی و حركت خلاف قانون را غلط میدانیم و معیار را هم این میدانیم که بر اساس ضوابط قانونی افراد باید مجازات شوند. حتی در آن زمان بعضی از افراد چنین بیان میکردند که میگفتیم در مجامع بینالمللی خیلی وجهه خوشی ندارد که مجلس خواستار اعدام افرادی شود. چراكه ميگويند مگر شما قوة قضاییه یا دستگاه قضا ندارید كه خواهان اعدام شخصي ميشويد؛ بنابراین به عقيده ما هر کسی که جرمی مرتکب شده است حتماً باید بر اساس یک دادگاه صالحه محاکمه شود و پاسخگوی رفتار خود باشد.
*15 بهمن 91 که به نظرم رئیسجمهور وقت آمد و یک فیلمی را از برادر رئیس مجلس پخش کرد. اقدامي که کاملاً غیراخلاقی بود و موجب یک درگیری شدید سیاسی شد.آقای دكتر لاریجانی ذهن قویای دارد. ایشان نوار را نشنیده بود. من صبح به مجلس رفتم و آقای فروزنده که معاون رئیسجمهور بود به آقای دكتر لاریجانی توصیه کرد که شما کاری کنید که استیضاح در دستور کار مجلس قرار نگیرد. آقای دكتر لاریجانی بیان کرد که استیضاح دست من نیست. البته باید بیان کنم که شب قبل از آن نیز جلسهای میان آقای دكتر لاریجانی و آقای احمدینژاد و چند وزیر اقتصادی و چند رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس در زمینة کمک عیدانه به ملت در آستانة عید 92 برگزار شد.در این جلسه تنشی ایجاد شد و فردا صبح نیز آقای فروزنده نزد آقای دكتر لاریجانی آمد تا استیضاح را پس بگیرند و وقتی با مقاومت آقای دكتر لاریجانی روبهرو شد بیان کرد که آقای احمدینژاد تهدید کردند که موضوعي را رو خواهند کرد. ولی بعد شنیدیم که یک نواری را تحویل سمعی و بصری مجلس دادهاند اما به همراه محافظ تا کسی نوار را نبیند و در زمان خودش استفاده شود.
کمکم بیان شد که این نوار مربوط به برادر ایشان است. هر کس ذهنیت متفاوتي در اين خصوص داشت. تا اینکه آقای احمدینژاد صحبتهای خود را انجام دادند و بخشی از جلسه برای بعدازظهر ماند و طبیعتاً آقای دکتر لاریجانی از ظهر تا بعدازظهر برخی جمعبندیها را داشتند و آمادگی ذهنی ایشان برای پاسخگویی معمولاً خوب است.
*به نظرم ترکیب مجلس دهم معتدلتر، عقلانیتر و کارشناسیتر از مجلس هشتم و نهم خواهد بود.