تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به قلم نیوز است و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
طراحی و تولید: " ایران سامانه "
رابرت دیاز، این آتش نشان نیویورکی، نهایت تلاش خود را برای نجات جان کودکی که در میان شعلههای آتش در یک آپارتمان گرفتار شده بود، به کار گرفت. هنگامی که وارد آپارتمان شد اثری از کسی نبود اما با چشمان تیز خود توانست یک لولهی اکسیژن را که به کمد اتاق کشیده شده بود، ببیند و با دنبال کردن آن، پسربچهی ۱۱ سالهای را زیر ملحفهها پیدا کند. دیاز پسر بیهوش را بلند کرد اما متوجه شد که راه برگشت مسدود شده است. او درحالیکه کودک را در آغوش داشت و از او محافظت میکرد از میان شعلهها عبور کرد و در آخر روی سیمها و کابلهای تلفن افتاد. اما در نهایت موفق به نجات جان خود و پسربچه شد.
شغل آتشنشانی زمان نمی شناسد. در سال ۲۰۰۹ یک آتشنشان اهل شیکاگو به نام جیسون دوربین در دوران مرخصی بود که متوجه بلند شدن دود از یکی از ساختمانهای بلند اطراف شد. او با پلیس تماس گرفت، وارد ساختمان شد و ۲۸ طبقه را دوید تا به واحدی که در حال سوختن بود برسد. شاید بهتر باشد قبل از اینکه به سادگی از این موضوع عبور کنیم بالا رفتن از ۲۸ طبقهی بدون آسانسور را تصور کنیم. هنگامی که جیسون به آتش رسید، هیچگونه تجهیزات و پشتیبانی نداشت. او به تنهایی وارد آتش شد و زنی را که بیهوش بر روی زمین افتاده بود نجات داد. زن را بلند کرد و ۲۸ طبقه او را حمل کرد تا به سلامت به بیرون از ساختمان برسند. باز هم توجه داشته باشد که همهی این اتفاقها در یک روز غیرکاری رخ داد.
آتش نشانان یک مزیت نسبت به بقیه افراد دارند و آن داشتن تجهیزات است. لباسهای چندلایه و تجهیزات تنفسی، باعث میشود که در مواقع گرفتاری، تحمل بیشتری در شعلههای آتش داشته باشند. اما اگر مصدوم بیشتر از آنها به این تجهیزات نیاز داشته باشد چه اتفاقی میافتد؟ در سال ۲۰۱۰ هنگامی که جیمز.اُ.برین به خانهای در حال سوختن اعزام شده بود، با مصدومی بیهوش مواجه شد که به سختی نفس میکشید. او بدون اینکه در آن لحظه به خودش فکر کند ماسک خود را به صورت مرد مصدوم زد و بدن نیمهجان او را تا بیرون با خود حمل کرد.
یکی از سختترین مسائل برای یک آتشنشان، این است که بعد از آسیبدیدگی مشغول به کار شود و دوباره به ماموریت اعزام شود. اختلالهای فشار روانی که از آسیبهای قبلی دچارش شده، شدیدتر از آن هستند که بتواند به زودی با آنها کنار بیاید. مایک رومانو، آتش نشان نیویورکی، تنها چند هفته بعد از آسیبدیدگی به محل کارش بازگشت. او بعد از اینکه نردبان آتشنشانی زیر پایش شکست و باعث مجروح شدنش شد، تا چند هفته خانهنشین شده بود. او بعد از مدت کوتاهی به محل کارش برگشت و دوباره برای کمک به همکارش به عملیات رفت. او با وجود حال نامساعدش از پنجره وارد ساختمان شد و همراه دوست آتشنشان خود از پشت بام خانه به پایین پرید.
گاهی حضور بهموقع، می تواند از انسان یک قهرمان بسازد. در سال ۱۹۹۶، هنگامی که یک آسمانخراش در شیکاگو آتش گرفت کسی تعجب نکرد زیرا نظارت زیادی بر روی این ساختمان وجود نداشت. این موضوع به مردمی که در داخل ساختمان وحشتزده شده بودند و به دنبال راهی برای خارج شدن از ساختمان بودند، کمک چندانی نمیکرد. بیل هینان، آتشنشان آمریکایی، از یک نردبان بالا رفت و خود را به طبقهی ششم رساند. چند دقیقهای طول کشید تا آتشنشانان خود را به داخل خانه برسانند. اوضاع زمانی بدتر شد که یکی از کودکان از پنجره خود را به پایین پرت کرد و کشته شد. هنگامی که دومین کودک از پنجره به بیرون پرید، هینان دستش را دراز کرد و درحالیکه با یک دست نردبان را گرفته بود، با دست دیگرش کودک ۸ ساله را نگه داشته بود.
یک آتشنشان الزاما همیشه جان انسانها را نجات نمیدهد. در سال ۲۰۱۰ هنگامی که یک سگ در رودخانهی لسآنجلس گرفتار شده بود، چند آتشنشان برای نجات او اقدام کردند. آنها سعی داشتند که قبل از غرق شدن سگ، با فرستادن حلقه و طناب، او را نجات دهند اما نتیجهای حاصل نشد تا اینکه آتشنشان ۵۰ سالهای به نام جو.سنت جورج به داخل رودخانه پرید و به سمت سگ شنا کرد تا او را نجات دهد. او سگ را بغل کرد و به خشکی رساند. با وجود اینکه سگ به علت وحشتزدگی بارها او را گاز گرفت، اما جو تا رسیدن به خشکی، سگ را رها نکرد.
درآوریل سال ۲۰۱۵، آتشنشانان لویزیانا یک تماس اضطراری دریافت کردند. این بار یک آتشنشان فداکار دیگر، با صدای زنگ موبایل خود موفق به نجات جان چند جوجه اردکی شد که در فاضلاب افتاده بودند. او به داخل چاه رفت و با پخش کردن صدای اردک از گوشی موبایل خود، توانست جوجهها را به طرف خود بکشاند. یک ساعت و نیم طول کشید تا او توانست از شش جوجه اردک، جان چهار تای آنها را نجات دهد و به مادرشان برساند.
ویدیوی این آتشنشان را در زیر ببینید.
بعد از مرگ مادر این دو توله خرس، هنگامی که به این آتشنشان کانادایی دستور دادند دو توله خرس را بکشد، او از انجام این کار خودداری کرد و آنها را به پناهگاه حیوانات تحویل داد. او اکنون به دلیل سرپیچی از دستورات در تعلیق به سر میبرد و نمی تواند به محل کارش برگردد.
فراموش نکنیم که شغل این افراد همیشه برای اعضای خانوادهشان استرس و نگرانی به همراه دارد و یا حتی ممکن است خاطرات تلخی برای آنها باقی بگذارد. برای مثال، جان ویجیانو، یک آتشنشان بازنشسته است که این خاطرهی تلخ را تا ابد با خود به همراه دارد. او دارای دو فرزند به نامهای جو و جان جونیور بود. جو پلیس و جان آتشنشان بود. او هر دو پسر خود را در یک روز و در عملیات ۱۱ سپتامبر از دست داد و به گفتهی خودش آخرین جملهای که از هردوی آنها شنید، این بود: "دوستتان دارم. مراقب خودتان باشید."