اصل موضوع را دیگر کسی تکذیب نمیکند؛ آقای رئیسجمهور تصمیم به ترمیم کابینه گرفته است؛ آنهم درست چند ماه مانده به انتخابات ریاستجمهوری. این خبر اگر در دوران رئیسجمهور سابق اعلام میشد چندان محل تأمل و حتی تحلیل نبود، چراکه محمود احمدینژاد اولین نکتهای که در مواجهه با مسایل به ذهنش میرسید «حذف» بود و «تغییر». آنچه اما اخبار ترمیم کابینه در روزهای اخیر را محل تحلیل و تفسیر میکند روش و منش کاملاً متفاوت حسن روحانی است.
او رئیسجمهوری است که در کارنامه کاریاش کمترین تغییر کارگزارانش را داشته؛ سخت انتخاب کرده و تا امروز بر سر انتخابهایش مانده است. زمانه اما عوض شده است، حالا فصل ترمیم است و تجدید قوا. دلایل قابل شمارشی برای آقای رئیسجمهور پشت سر هم ردیف شده تا او قانع شود که باید برای ماههای پیش رو در برخی بخشها با همکارانی تازه ادامه مسیر دهد. همینجاست که ما باید فراتر از خوانش اخبار، به تحلیل چرایی این تصمیمات بپردازیم. اینکه چرا حسن روحانی بالاخره بعد از یکسال راضی شده تا برخی مدیران عالیرتبه دولت را تغییر دهد.
روزگار پسابرجام
از وقتی رئیسجمهور شد میدانست دوران پسا احمدینژاد چقدر سخت و پر چالش است. همهچیز مانند یک کلاف سر در گم شده بود. اقتصاد پر تلاطمترین دوران خود را پشت سر میگذاشت، سیاست داخلی با چالشافکنیهای احمدینژاد آشفتگی عجیب و غریبی داشت و در دیپلماسی هم آنچنان نابسامانی و چندصدایی وجود داشت که همه را در انتظار رئیسجمهور بعدی ایران نگه داشته بود. در چنین شرایطی روحانی صدارتش را با یک وعده بزرگ آغاز کرده بود؛ رسیدن به توافق بر سر پرونده هستهای. او گفته بود از رهگذر این توافق، تحریمها را حذف کرده و چالشها را برطرف خواهد کرد. به یک معنا او در ریاستجمهوریاش را از پاشنه سیاست خارجی چرخانده بود. بنا داشت وقتی به نتیجه رسید، نگاهش را بیشتر به داخل معطوف کرده و آنگاه ، هم به جامعه برسد، هم سیاست و هم اقتصاد.
او دیرتر از آنچه در ذهن داشت به برجام رسید؛ عمر دولتش به نیمه رسیده بود و زمان برای چیدن میوه برجام تنگتر از حد تصور اولیه بود. گریز و چارهای نبود. باید به عنصر زمان اجازه دخالت در ماجرا را میداد. نکته این بود که حسن روحانی یک رئیسجمهور پر حوصله است که سیاست را با صبر لازمهاش دنبال میکند. شاید تفسیر درستترش این باشد: «روحانی هرگز یک رئیسجمهور زودخواه نبوده است.»
همان زمان یک بحث مهم به میان آمد؛ «کابینه باید با تغییر مواجه شود». این را فقط اصولگرایان منتقد و اصلاحطلبان به وزرای خاصی از دولت نمیگفتند. میشد این سخنان را هم از درگوشیهای برخی مؤثران در تصمیمات آقای رئیسجمهور شنید و هم در مصاحبههای آنها رصد کرد. چه اینکه حتی حسامالدین آشنا در مصاحبه با یک رسانه اینگونه از پشتپرده اراده تغییر و بحثهای داخلی تصمیمسازان روایت کرده بود: «گزارشها و بررسیهای ما نشان میدهد که پس از انتخاب وزیر اطلاعات، آرامش خوبی به فضای داخلی نشسته است. در حوزه وزارت کشور رئیسجمهور با انتخاب وزیر کشوری که برای شخص رئیسجمهور مورد اعتماد بود و او را فراجناحی میدانست سعی کرد این پیام را به جامعه بدهد که با یک دوره توأم با آرامشی مواجه خواهیم بود. برخی از سفرهای استانی برای تیم رئیسجمهور روشن کرد که برخلاف تصور اولیه، برخی استانداران توانایی کافی را برای اداره استان ندارند. لذا تغییرات در دولت اتفاق خواهد افتاد هم در سطح وزرا و هم در سطح استاندارها. انتخاب استانداران عملاً با موافقت هیأت دولت انجام میشود. فقط وزیر کشور و رئیسجمهور در اینباره تصمیم نمیگیرند. استاندارانی که انتخاب شدهاند مورد تأیید هیأت دولت هستند و البته هیچکس هم نمیتواند ادعا کند که بهترین انتخابها انجام شده است.»
این جمله حسامالدین آشنا و حرف رئیسجمهور در شیراز سرآغازی پر ماجرا برای رسانهها و محافل سیاسی بود. روحانی در سفر به شيراز در مقابل پرسش خبرنگاران كه از او در مورد احتمال تغييرات در كابينه پرسيده بودند اعلام كرده بود كه اگر نياز باشد كابينه را تغيير میدهد. حالا همه لیستهایی داشتند که نام افراد رفتنی و گزینههای آمدنی در آن ثبت بود. گمانهها فزونی یافته و تحلیلها یکی پس از دیگری نگاشته میشد. زمان اما هر چه گذشت خبری از تغییر نبود. به شکل محدود استاندارانی تغییر یافتند و معاونانی جایگزین شدند این اما آن اتفاقی نبود که همه منتظرش بودند. معلوم بود روحانی فکر دیگری دارد و ترمیم را برای دورهای دیگر گذاشته است.
شاید او همچنان در انتظار رسیدن وقت بهره بردن از برجام بود و میدانست زمان کلید زدن فاز جدید سیاستورزیاش در حوزه کشورداری فرا نرسیده است.
تصمیم آقای رئیسجمهور برای ترمیم کابینه
خبر آمده، آقای رئیسجمهور به این نتیجه رسیده که زمانه ترمیم کابینه فرا رسیده است و روحانی که سیاست را با حوصلهتر از دیگران دنبال میکند اکنون احساس کرده که باید دست عوض کند. زمان چیدن میوه در سیاست داخلی، جامعه و فرهنگ فرا رسیده است. دقیق که نگاه کنیم آنها که مهیای رفتن شدهاند در همین حوزهها مشغول بهکارند. گفته شده وزرای آموزش و پرورش، ورزش و جوانان و فرهنگ و ارشاد اسلامی جای خود را به چهرههای جدید خواهند داد.
آقای رئیسجمهور به این نتیجه رسیده که کابینه احتیاج به تجدید قوا در این حوزهها دارد، برای گذار از چالشها و بر آوردن مطالبات. آنچه رهبری در حوزه اجتماعی و فرهنگی از دولت خواستهاند و مردم هم مطالبهگر آن هستند. روحانی میداند نباید این مطالب را انباشت کند. حالا که برجام به نتیجه رسیده، باید در سیاستورزی را از پاشنهای دیگر چرخاند؛ از جامعه، از فرهنگ و از اقتصاد. باید اینبار اقدام و عمل را وارد حوزهای متفاوتتر کند. قرار نیست کار زمین بماند دولت باید پرشتاب و پیوسته کار را ادامه دهد؛ نه امروز بلکه تا همان روز آخر دولت یازدهم.
این وسط، اما یک نکته مهم هم پدیدار شده است، رقبا دست به کار شدهاند، تحلیل پشت تحلیل میآورند که چنین شده یا چنان شده که دولت جبر تغییر یافته است. نکته اما این است که ترمیم هر دلیل جانبی دیگری هم داشته باشد، ربطی به امروز و هرآنچه منتقدان ردیف میکنند ندارد. تصمیم به ترمیم از آغاز دوران پسا برجام اختیار شده بود، روحانی تنها در انتظار فرا رسیدن زمان ترمیم بود.
حالا سؤال این است که این ترمیم کابینه، سخت و هزینهزا خواهد بود؟ به نظر میرسد روحانی چندان دلآشفته این پرسش نیست. میداند جنس پارلمان دهم با مجلس گذشته توفیر دارد و تعاملش با پارلمانتاریستها آنچنان است که چالش چندانی در پی نخواهد بود. او خیالش راحت است که همکارانی که از کنارش میروند احساس وزرای معزول دولت قبل را ندارند. قرار نیست آشوبی در کابینه ایجاد شود. میخواهند قطار دولت را روی ریل فراهم شده، با قدرت و کیفیت بهتری راهبری کنند.
روحانی حالا باید گوشهایش را به صداهای نخراشیده و آنچنانی که میخواهند صورت بازی را تغییر دهند بسته، و همچنان با حوصله به سیاستورزیاش ادامه دهد. او درست تصمیم گرفته؛ حالا فصل ترمیم است.