کد خبر: ۶۳۸۹
تاریخ انتشار: ۲۳ مهر ۱۳۹۵ - ۱۷:۱۵
همه چیز درباره پادشاه تازه درگذشته تایلند که رکورد طولانی‌ترین دوره سلطنت را شکست!

پایان طولانی ترین پادشاهی

از پایان جنگ جهانی دوم تا حالا، زمان زیادی است؛ به خصوص برای پادشاه‌بودن در کشوری که درگیر زیاده‌طلبی‌های نیروهای نظامی و گذار به دموکراسی است.
پادشاه تایلند، در تمام طول این مدت پادشاه بوده است؛ 70 سال و 127 روز، از زمانی که تاج‌گذاری کرد. پادشاه تایلند که روز پنج‌شنبه بعد از یک دوره بیماری از دنیا رفت، علاوه بر این که یکی از طولانی‌ترین رکوردهای سلطنت در همه دوران‌ را در اختیار دارد، احتمالا از معدود پادشاهانی بوده که با وجود به دنیا آمدن در یک کشور خارجی، باز هم به سلطنت رسیده است.

«پومپول آدولیادج» زمانی که پدرش در هاروارد دانشجو بود در خاک ایالات متحده امریکا به دنیا آمد. او پسر سوم پدر و مادرش بود و اسمی که برایش گذاشتند در زبان تایلندی « قدرت زمین، قدرتی بی‌مثال» معنی می‌دهد. بعد از این که پدرش در رشته «سلامت عمومی» مدرک هارواردش را گرفت، خانواده شاهزاده در 1928 به تایلند برگشتند، یک سال بعد پدر به دلیل نارسایی کلیه از دنیا رفت.

در زمانی که عموی پادشاه به قدرت رسیده بود، خانواده شاهزاده فقید در 1933 به سوییس رفتند تا بچه‌ها درسشان را در لوزان ادامه دهند، اما زندگی عموی بدون فرزند هم آن‌قدرها طولانی نشد، در 1935 وقتی که او هم درگذشت، برادر 9 ساله پومپول پادشاه شد، با این حال خانواده در سوییس باقی ماندند تا درس بچه‌ها تمام شود، در همین زمان بود که پومپول اولین دوربین عکاسی‌اش را خرید و عکاسی برای باقی عمر به یکی از سرگرمی‌هایش تبدیل شد. در 1942، ولیعهد که حالا 14 ساله شده بود، جذب موسیقی جاز شد، تا پایان جنگ جهانی دوم، او علاوه بر عکاسی و ساکسیفون‌زدن، دیپلم دبیرستانش را با گرایش به ادبیات فرانسه، لاتین و یونانی گرفته بود، و یک سالی از شروع درسش در دانشگاه لوزان می‌گذشت که بالاخره با پایان جنگ، خانواده توانست به تایلند برگردد.

برادر تاجدار در 1946 در حادثه تیراندازی کشته شد، بعدها گفتند که پادشاه اشتباه به خودش تیراندازی کرده بود، هر چه بود، در نتیجه‌اش، برادر کوچک‌تر در 18 سالگی به سلطنت رسید، اما باز هم در تایلند ماندگار نشد، دوباره به سوییس برگشت تا این بار درس‌خواندن در مجموعه‌ای از رشته‌های دانشگاهی را تجربه کند، اول به سراغ علوم اجتماعی رفت، اما بعد برای این که برای هدایت کشورش آماده شود به علوم سیاسی و حقوق پرداخت، در این مدت عمویش به عنوان نایب‌السلطنه، کشور را اداره می‌کرد.

در اواخر تحصیل شاه جوان با دختر سفیر کشورش در فرانسه آشنا شد، بعد به دلیل یک حادثه رانندگی که بینایی چشم راستش را مختل کرد در بیمارستانی در لوزان بستری شد، دختری که در این مدت از فرانسه تا لوزان سفر می‌کرد تا به پادشاه سر بزند، به خواست مادر پادشاه به مدرسه شبانه‌روزی در لوزان آمد تا بتواند بیشتر با پومپول وقت بگذراند. این آشنایی در 1950 منجر به ازدواجی شد که چهار فرزند به همراه داشت.

تا 1957 نقش پادشاه در تایلند عملا نمایشی بود، اما شاه از این زمان به بعد تحت تاثیر سلسله‌ای از اتفاقات، تصمیم گرفت قدرت بیشتری از خود به نمایش بگذارد، او علیه کودتای نظامیان مقاومت کرد و از نیروهای هوادارش خواست اجازه ندهند پایتخت در دست نظامیان باقی بماند، این نمایش قدرت موفقیت‌آمیز به شاه اجازه داد از این به بعد بارها علیه کودتاهای نظامیان مقاومت کند، اجازه به قدرت رسیدن آنها در انتخابات ناسالم را ندهد و تلاش زیادی برای کاهش قدرت سیاسی آنها در کشورش انجام دهد.

یکی از مهم‌ترین تلاش‌های پادشاه برای «حفاظت از حرکت کشور به سمت دموکراسی» بعد از یک کودتای نظامی در 1991 اتفاق افتاد؛ زمانی که رهبر کودتاچیان بعد از انتخابات 1992 به عنوان گزینه‌ای برای نخست‌وزیری پیشنهاد شد، عده‌ زیادی از جوانان در خیابان‌ها تظاهرات کردند و نیروهای نظامی علیه مردم وارد خیابان‌ها شدند. پادشاه به تلویزیون آمد و از رهبران دو گروه سیاسی خواست راه حلی صلح‌آمیز برای مساله پیدا کنند، کمی بعد عکسی از این دو رهبر که در برابر پادشاه، به زانو نشسته بودند منتشر شد و بعد ازآن رهبر کودتاچیان استعفا کرد و انتخابات عمومی دیگری برگزار شد.

پادشاه از سال 2003 به بعد به چهره اول تبلیغات برای مبارزه با مواد مخدر در کشور تبدیل شد، اما رقابت‌های سیاسی گروه‌های مختلف بر سر قدرت همچنان ادامه پیدا کرد و او را مدام درگیر فعالیت‌های روزمره سیاسی نگه داشت. در 2006 وقتی حزب حاکم از او خواست که یک هفته مانده به انتخابات عمومی نخست‌وزیر و کابینه‌اش را دوباره در جایگاه خودش ابقا کند، او در یک سخنرانی تلویزیونی گفت: « چنین درخواست‌هایی غیرعقلانی و غیردموکراتیک است.» و از قبول آن خودداری کرد.



در سال 2006 یک کودتای بدون خونریزی دیگر، قدرت را به نظامیان برگرداند، در یک دادگاه قانون اساسی که حکومت نظامی آن را اداره می‌کرد علیه فعالان سیاسی دادخواستی تنظیم شد تا آنها را از ادامه فعالیت سیاسی‌شان محروم کند، در می 2007  یک هفته مانده به صدور حکم نهایی دادگاه علیه فعالان سیاسی ، پادشاه به تلویزیون آمد و در سخنرانی‌ای که از تمام کانال‌های تلویزیونی پخش می‌شد خطاب به مردم گفت: « شما وظیفه دارید جلوی سقوط کشور را بگیرید، ... کشور به احزاب سیاسی نیاز دارد، ممکن است من در این مورد قضاوتی داشته باشم اما آن را برای خودم نگه می‌دارم، حکم این دادگاه هر چه که می‌خواهد باشد، این برای کشور یک خسارت و یک اشتباه است.» با وجود این اظهارات دادگاه قانون اساسی عده‌ای از فعالان سیاسی احزاب مخالف حکومت نظامی را به شش سال محرومیت از فعالیت سیاسی محکوم کرد و در رفراندومی که حکومت نظامی آن را برگزار کرد، رای به نفع استقرار این حکومت بود.

در سال 2008 بحران دیگری ظهور کرد؛ دعوای قدرت بین حزب حاکم و گروه سیاسی دیگری که در انتخابات اکثریت را به دست آورده بود، به شورش‌های خیابانی منجر شد، اما بالاخره گروهی از نظامیان متهم به کودتا توانستند یک شورای عالی تشکیل دهند که تا انتخابات عمومی سال 2011 قدرت در دست داشت.

مشکلات سلامت پادشاه بسیار بود، علاوه بر کم‌بینایی یک چشم، یک بار دچار خونریزی مغزی شده بود، از افسردگی رنج می‌برد و طبق اسنادی که ویکی‌لیکس منتشر کرده است به پارکینسون هم مبتلا بود، مجله فوربس در رده‌بندی سال 2008 خود در مورد رهبران ثروتمند جهان او را با ثروتی در حدود 35 میلیارد دلار در صدر قرار داد، وزارت خارجه تایلند این گزارش را رد کرد، یک سال بعد فوربس با استناد به دارایی‌های «دفتر دارایی‌های سلطنتی» اعلام کرد که این بنگاه معادل 30 میلیارد دلار دارایی به صورت ملک، سهام و سرمایه‌گذاری‌های دیگر در اختیار دارد.

به جای پومپول درگذشته تنها پسرش که در  1972 در 20 سالگی به عنوان ولی‌عهد انتخاب شده به سلطنت خواهد رسید. او که یک نظامی با تجربه، خلبان هواپیما و هلی‌کوپتر است و در استرالیا، بریتانیا و آمریکا آموزش نظامی دیده، علیه کودتای نظامی دهه 70 این کشور فعالیت کرده است. او فعلا خواسته است که مراسم تاجگذاری به تاخیر بیفتد تا برای پادشاه شدن، هدایت کشور و مدیریت یکی از ثرومندترین سلسله‌های پادشاهی جهان آماده شود.
نظرات بینندگان