«در مورد لغو کنسرتهای نیشابور و ناکامی در فتح دروازههای این شهر توسط بزرگان موسیقی در هفتههای اخیر صحبتهای زیادی شنیده شده است. کنسرت کیوان ساکت نیز در همان روزهای پر سروصدا در دانشگاه نیشابور لغو شده و با کمال تعجب هیچ خبری از آن منتشر نشده و خبرگزاریها و رسانهها هیچ توجهی به این موضوع نکردهاند. به نظر میرسد اگر سراغ آمارهای غیررسمی این اتفاقات برویم و تعداد کنسرتهایی را که به دلایل مختلف از برگزاریشان جلوگیری شده پیگیری کنیم با ابعاد دیگری از این مسئله روبهرو خواهیم شد که لزوما دیگر دلایل سیاسی یا عرفی باعث این لغو آنها نخواهد بود بلکه پدیده آن قدر طبیعی شده است و قبحش شکسته که دیگر هر اجرایی هر چند با مخاطب کمتر بخواهد برگزار شود، از گزند تصمیمات شخصی مدیران در امان نخواهد بود. خبر لغو کنسرت کیوان ساکت در بحبوحه دو لغو اجرای استاد ناظری و کیهان کلهر گم شد و کسی از آن خبری نشنید. خلاصه گفتوگو با کیوان ساکت را در ادامه مطلب بخوانید:
- اجازه دهید در ابتدا درباره خبری که خیلی از اهالی رسانه از آن بیاطلاع هستند صحبت کنم. همان روزی که کنسرت آقای شهرام ناظری در آرامگاه خیام لغو شد، صبح من در دانشگاه نیشابور برنامه داشتم که به مشهد رفتم و درست دو، سه ساعت قبل از برنامه خبر دادند که برنامه من هم لغو شده است؛ به شکلی حتی شب قبلش هم نگفتند که من دوباره به آنجا نروم، دقیقا قبل از اجرا به من خبر دادند.
- رئیس دانشگاه از بیم خطر موقعیت مدیریتی خودش و این که برنامههای دیگر مشابهی که در شهر قرار بوده است، برگزار شود لغو شده، کنسرت مرا هم لغو کرد. این کنسرت برنامهای برای دانشجویان و مربوط به دانشگاه نیشابور بود که استادان خیامشناسی از سراسر ایران در آن حضور داشتند و قرار بود کنسرتی به همین مناسبت برگزار شود.
- مسئله اینجاست که اصلا چرا کنسرتی باید لغو شود؟ کنسرتی که مجوز داده میشود به چه دلیل باید لغو شود؟ مجوز یعنی این که از نظر حاکمیت شما اجازه دارید که کاری را انجام دهید پس لغو کردنش آن هم به دلایل غیرمنطقی خودش اولین مسئله است.
- مسئله اصلی این است که اصولا وضعیت موسیقی در کشور ما مشخص نیست.
- اگر موسیقی ممنوع یا حرام است باید تکلیف آن مشخص شود. ضمنا لغو کنسرتها بیشتر مربوط به هنرمندان دلسوخته، باسابقه و برجستهای است که در راه موسیقی و هنر اصیل ایرانی تلاش میکنند.
- میخواهم در اینجا به مسئولان موسیقی کشور هشدار بدهم که اگر جلوی هنر اصیل ایرانی یا موسیقی کلاسیک خوب را بگیرند، مردم به سراغ انواع دیگر هنر و موسیقی میروند.
- اگر جلوی هنر با اصالت گرفته شود، به منابع دیگری برای رفع این نیاز مراجعه میشود که حتما بخشی از این رفع نیاز با موسیقی از فرهنگهای دیگر برطرف میشود که با فرهنگ ما تجانس ندارد. نتیجه این روند چیزی نخواهد بود مگر همان هجوم فرهنگی بیگانه که با فرهنگ ما در تعارض است. این اتفاق به مراتب خطرناکتر و دردناکتر از هر مشکل فرهنگی دیگر است.
- آقایان مسئولانی که در نهادهای غیر از ارشاد بوده و بانی لغو کنسرتها هستند، گویا از این جریانات و تأثیراتش خبر ندارند و نمیدانند که هنر و موسیقی از نیازهای اساسی بشر است که در همه دوران حیات انسان روی زمین وجود داشته است. از بشر نخستین بگیرید که اولین موسیقیهایش، موسیقی کار بوده است تا بشر امروز که موسیقی را به عنوان یکی از اصیلترین هنرها برای به دست آوردن معنویت و امر انسانسازی به کار میگیرد.
- منع جوانان ایرانی و لغو کنسرتها آن هم با دشمنی ورزیدن با موسیقی و ایجاد تعارض با این هنر اصیل نتیجهای نخواهد داشت جز آن که در دنیای امروزی غائله را میبازیم؛ دنیایی که در آن ماهواره، اینترنت و نرمافزارهای ارتباطی به انسانها راه و مقاصد متعدد را نشان میدهد.
- این جریان نهایتا به ضرر همه ماست؛ چه دولت و حاکمیت و چه مردم.
- وقتی ما تشنه هستیم چرا آب آلوده برای رفع تشنگی استفاده نمیکنیم؟ برای این که آب آلوده موجب بیماری است. به همین ترتیب باید با تغذیه جامعه و دادن خوراک خوب فرهنگی و هنری به آن، آن را از انحرافات دور نگه داریم.
- آنچه میتواند ما را از انحطاط فرهنگی جامعه نجات بدهد، تنها هنر راستین است؛ آن هم هنری که متعلق به این سرزمین است، هنری که مربوط به پیشینه زبان و فرهنگ ما و عادات ماست، هنری که با اعتقادات و آداب و رسوم مردم ما ارتباط مستقیم دارد و آن هنر چیزی نیست جز موسیقی و شعر.
- در خیلی از موارد به جز مردم، خود هنرمند هم نمیداند چرا کنسرت لغو میشود؛ به شکلی که ما بعد از لغو برنامه به این مسئله پی میبریم که اجرایی کنسل شده است.