تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به قلم نیوز است و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
طراحی و تولید: " ایران سامانه "
به گزارش قلم نیوز و به نقل از ایسنا، در فوتبال ایران، کم نبودهاند باشگاههایی که در پرورش استعداد زبانزد بودهاند، اما در حفظ و بهرهبرداری از همان استعدادها، ناتوان. سپاهان، یکی از پرافتخارترین باشگاههای کشور، با زیرساختهایی منحصربهفرد، آکادمی منظم و چشماندازی حرفهای، سالهاست در خط مقدم تربیت بازیکن ایستاده، اما جدایی استعدادهای آیندهدار این باشگاه، زنگ خطری آشنا را به صدا درآورده است.
در همین نقلوانتقالات تابستانی، اسماعیل قلیزاده که با درخشش در تیمهای پایه سپاهان خیلی زود به تیم اصلی رسید، تنها یک سال پس از حضور در ترکیب بزرگسالان، بیسروصدا از تیم جدا شد؛ نه برای رفتن به تیمی بزرگتر یا پیشنهاد نجومی، بلکه صرفاً بهدلیل نبود اعتماد کافی و فرصت ندادن در لحظات مهم. حالا که وی از سپاهان جدا شده، این ترس در میان هواداران و ناظران فوتبال اصفهان بهوجود آمده که مبادا نام قلیزاده هم به فهرست بلندبالای بازیکنانی اضافه شود که بعدها سپاهان را بابت از دست دادنشان حسرتزده کرد.
یکچرخه تکراری با قیمت میلیاردی/ استعداد کافی بود، اعتماد کافی نه!
تاریخ معاصر سپاهان، پُر است از نامهایی که از آکادمی این باشگاه رشد کردند، اما زمانیکه باید به آنها میدان داده میشد، به آنها اعتماد نشد یا نادیده گرفته شدند. خیلی از این چهرهها در تیمهای دیگر شکوفا شدند و بعدها سپاهان برای بازگرداندنشان ناچار به پرداخت هزینههای گزاف شد؛ چه از نظر مالی و چه از نظر اعتبار فوتبالی.
رضا اسدی، عارف غلامی، یاسین سلمانی، محمدجواد حسیننژاد، رضا غندیپور، کسری طاهری، اسماعیل قلیزاده و خیلیهای دیگر تنها بخشی از این فهرست هستند. ستارههایی که میتوانستند استخوانبندی آینده سپاهان باشند، اما در پیچوخم سیاستهای مربیان مختلف، یا بیاعتمادی به بازیکن جوان، مسیرشان از نقشجهان جدا شد و سالها بعد، باشگاه ناچار شد برای بازگرداندن یا جایگزینکردنشان میلیاردها تومان هزینه کند.
آیندهای که شاید تکرار شود
اگرچه در سالهای اخیر، باشگاه سپاهان با سرمایهگذاری دوباره روی آکادمیاش و ایجاد ساختار منظمتری برای تیمهای پایه، سعی کرده مسیر بهتری برای جوانان ایجاد کند، اما همچنان فقدان اعتماد سیستماتیک به استعدادهای جوان یکی از نقاط ضعف این باشگاه است. اسماعیل قلیزاده، درست در زمانی که میتوانست یکی از پروژههای موفق تیم بزرگسالان باشد، قربانی همان تردید همیشگی شد؛ تردیدی که هنوز هم بر سر تصمیمات فنی در سپاهان سایه انداخته و بهجای «تربیت ستارههای وفادار»، باشگاه را به خریدار بازیکنانی تبدیل کرده که زمانی لباس همین تیم را با افتخار بر تن میکردند.
قلیزاده حالا یکی از همان چهرههاییست که ممکن است سالها بعد، سپاهان را بهعنوان یک رقیب، یک گلزن و شاید حتی یک ستاره ملی، آزار دهد. قصهای تکراری که برای هواداران سپاهان تازگی ندارد. جدایی قلیزاده، تنها یک خبر نقلوانتقالاتی ساده نیست؛ بلکه هشداری است به باشگاهی که اگر میخواهد مسیرش در فوتبال مدرن پایدار و اقتصادی باشد، باید به جوانان خودش باور داشته باشد، نه اینکه با هر تغییر نیمکت، آیندهشان در هالهای از ابهام فرو برود. برای هواداران سپاهان، دیدن ستارههای سابق تیم در لباس تیمهای رقیب، نه فقط از نظر فنی، بلکه از حیث احساسی هم سنگین و آزاردهنده است. حالا اسماعیل قلیزاده هم بهجمع همان استعدادهایی پیوست که شاید یکیدو فصل دیگر، در لباس تیمی دیگر بدرخشد و دوباره باشگاه سپاهان را به این جمله معروف برساند: «چرا نگهش نداشتیم؟»
ضعف مدیریت آکادمیها، علت اصلی از دست رفتن استعدادهای آکادمیها
قاسم زاغینژاد در گفتوگوی مفصل با ایسنا، توضیح میدهد که چرا پرورش استعدادها در فوتبال ایران نیمهکاره رها میشود و بازیکنان مستعد پیش از رسیدن به بلوغ فنی، راه خروج را در پیش میگیرند.
زاغینژاد که سالها در آکادمی سپاهان فعالیت داشته، درباره ارزیابی خروج مداوم استعدادها از باشگاه پس از پیشرفت اظهار میکند: زمانی که بازیکنی تحت قرارداد یک باشگاه است، باید به تعهدات قراردادی خود عمل کند. طبیعتاً هیچ بازیکنی را نمیتوان برخلاف قرارداد نگه داشت. این اصل در تمام دنیا پذیرفته شده است. با این حال، ترفندها و راهکارهایی وجود دارد که باشگاهها میتوانند با بهرهگیری از ظرفیتهای بالقوه خود و آکادمیشان، بازیکن را مجاب به ادامه حضور کنند. این امر بستگی مستقیم به عملکرد مدیران آکادمی و مسئولان باشگاه دارد؛ اینکه چگونه بازیکن را متقاعد کنند در دوران بلوغ فنی در همان باشگاه بماند.
رهاشدن استعدادها در آستانه شکوفایی
وی در پاسخ به این پرسش که خروجها بیشتر از جانب باشگاه است یا خود بازیکنان چنین تصمیمی میگیرند؟ میافزاید: متأسفانه در سالهای اخیر بارها دیدهایم که بازیکنانی با رسیدن به مرز بلوغ فنی، بهجای ماندن و کمک به تیم اصلی، از باشگاه جدا شدهاند. این پدیده باید ریشهیابی شود. بازیکنان جوان معمولاً بیش از آنکه با منطق تصمیم بگیرند، تحت تأثیر احساسات خود عمل میکنند. اگر در باشگاه افرادی متخصص در زمینه روانشناسی ورزشی حضور داشته باشند و بازیکنان را برای فعالیت بلندمدت آماده کنند، قطعاً شاهد کاهش این جداییها خواهیم بود. نبود چنین برنامههایی در کشور ما باعث شده بسیاری از بازیکنان مستعد در آستانه معرفی کامل به فوتبال، راهی اشتباه را انتخاب کنند.
نمونههای بارز؛ از یاسین سلمانی تا حسیننژاد
مربی اسبق سپاهان در خصوص اینکه نمونههای دیگری از این خروجهای زودهنگام هم وجود داشته، تصریح میکند: نمونه بارز آن یاسین سلمانی است. وی استعداد بزرگی داشت، اما با تصمیمی عجولانه راهی تیمی شد که بهنظر من انتخاب درستی نبود. یا بازیکنی مانند محمدجواد حسیننژاد، که از نظر من توانایی بازی در تیمهای درجهیک اروپایی را داشت، اما بهدلیل تصمیمی احساسی، فرصت تکامل کامل در سپاهان را از دست داد. بسیاری از این بازیکنان تحت تأثیر مشاورههای غلط و فشارهای بیرونی، تصمیماتی میگیرند که در مسیر پیشرفتشان بازدارنده است.
نقش مدیران؛ از ضعف ساختاری تا هزینههای گزاف
زاغینژاد درباره اینکه برخی معتقدند بازیکن در این تصمیمها بیشترین نقش را دارد و برخی مدیران را مقصر میدانند میگوید: به اعتقاد من، مدیران نقش بسیار پررنگتری دارند. اگر قراردادهای بلندمدت و اصولی بسته شود، بازیکن نمیتواند بهراحتی جدا شود. مشکل اصلی این است که بسیاری از مدیران ورزشی ما تحصیلات و دانش مدیریت ورزشی ندارند. در دنیا، مدیران فنی و ورزشی با آموزشهای تخصصی وظایف خود را بهخوبی میشناسند، اما در ایران چنین چیزی وجود ندارد. نتیجه این ضعف، هزینههای گزاف برای بازگرداندن همان بازیکنانی است که روزی بهآسانی رها شدهاند. برای مثال، رضا اسدی یا بازیکنانی مانند برن عسکری، ابتدا بهسادگی از آکادمی خارج شدند و بعد با ارقام میلیاردی دوباره به خدمت گرفته شدند.
جایگاه مغفول آکادمیها در ایران
وی با اعتقاد بر اینکه مشکل به ساختار آکادمیها برمیگردد خاطرنشان میکند: در فوتبال دنیا آکادمیها جایگاهی محفوظ و قابل احترام دارند. مسیر تکامل بازیکن در آکادمیها کاملاً حسابشده و مدرن دنبال میشود. همهچیز، از مسائل روانشناسی و اجتماعی تا علمی و هوشی، رصد میشود تا بازیکن تنها از نظر فنی رشد نکند، بلکه در روابط اجتماعی و بلوغ شخصیتی نیز کامل شود. اما در کشور ما این فرآیند بهدرستی طی نمیشود. آکادمیها اندکاند و همانها هم در مدیریت مسیر تکامل بازیکن ناکام ماندهاند.
تجربه شخصی؛ مدیر فنی سپاهان و دوران طلایی آکادمی
این مربی باتجربه که سالها بهعنوان مدیر فنی آکادمی سپاهان حضور داشته، تجربه شخصیاش در این زمینه را توضیح میدهد: من چهار سال مدیر فنی سپاهان بودم و در آن دوره بیشترین آمار معرفی بازیکنان ملی به تیمهای پایه را داشتیم. ساعتها در باشگاه کار میکردم، از امور اداری گرفته تا آییننامهنویسی. حتی شخصاً با خانواده بازیکنان دیدار میکردم تا در زمینه نوع زندگی و آینده آنها صحبت کنم. این تلاشها نتیجه داد و بازیکنان بااستعداد و متمایزی معرفی شدند. اما متأسفانه چنین الگوهایی در کشور استمرار نداشته است.
تصمیمهای احساسی؛ ضربه به آینده بازیکنان
زاغینژاد همه جداییها را اشتباه نمیداند و عنوان میکند: همیشه هم اینگونه نیست که بازیکن با جدایی ضرر کند. برای نمونه ممکن است انتقال بازیکنی مانند قلیزاده به استقلال در نهایت موفقیتآمیز باشد. اما واقعیت این است که در سپاهان و دیگر باشگاهها، بیشتر این جداییها به ضرر بازیکن و باشگاه تمام شده است. بزرگترین نمونه آن یاسین سلمانی است که پدیدهای در فوتبال ایران بود، اما با تصمیمی عجولانه و احساسی، فرصت شکوفایی کامل را از دست داد.
راهکار؛ الگو گرفتن از فوتبال حرفهای دنیا
وی در پاسخ به این پرسش که چه راهکاری برای حل این معضل پیشنهاد میکند؟ اظهار میکند: باید از باشگاههای بزرگ دنیا الگو برداریم. نمونه بارز، پروسه پرورش لیونل مسی در بارسلونا است. بازیکن در یک مسیر بلندمدت آموزش میبیند، هم از نظر فنی و هم شخصیتی رشد میکند و در نهایت به بالاترین سطح میرسد. من خودم تجربه حضور در کلاسهایی در برزیل و باشگاه فلامینگو داشتم که نکات مهمی از آنجا به سپاهان منتقل کردم. این مسیر نیازمند زمان، هزینه و مدیریت صحیح است. اگر چنین فرآیندی در ایران پیاده شود، آکادمیها میتوانند بهجای خروج بیثمر استعدادها، سرمایههای بزرگی برای باشگاهها و فوتبال ملی پرورش دهند، همچنین مجتبی توتونی مربی اسبق سپاهان و مدرس AFC در گفتوگو با ایسنا راجعبه این موضوع مهم صحبت میکند.
صبر نکردن برای بازیکنان جوان آکادمی؛ بزرگترین آفت باشگاهها
توتونی درباره اینکه در سالهای اخیر سپاهان اینقدر راحت بازیکنان آکادمی خود را از دست داده است، اظهار میکند: متأسفانه مدیریت باشگاه سپاهان بارها بهسادگی استعدادهای پرورشیافته خود را از دست داده است. بازیکنانی که ۱۰ سال برای رشدشان زحمت کشیده شده، خیلی راحت کنار گذاشته شدهاند؛ چرا که کمی صبر و حوصله برایشان به خرج ندادهایم. اگر چهار بازیکن جوان به تیم اصلی بدهید، باید بپذیرید که اشتباه خواهند کرد. بازیکن جوان باید خطا کند تا تجربه بیاموزد. اما ما در سپاهان حاضر نیستیم بهای این اشتباهات را بپردازیم. انتظار داریم بازیکن ۲۰ ساله عملکرد بازیکن ۳۰ ساله با تجربه را داشته باشد، که چنین چیزی ممکن نیست.
هنر مربی؛ تبدیل اشتباه به تجربه
وی درباره نقش مربی در این میان میافزاید: هنر مربی آن است که اشتباه بازیکن جوان را شناسایی کرده و به او گوشزد کند. باید اشکال را توضیح دهد، تمرین مناسب طراحی کند و بازیکن را راهنمایی نماید تا رفتهرفته اشتباهاتش کمتر و کوچکتر شود. اما وقتی حوصله نداشته باشیم، استعدادها را از دست میدهیم. نتیجه این میشود که باشگاههای کوچکتر همین جوانها را جذب میکنند، آنها را میسازند و در نهایت سپاهان با صرف میلیاردها تومان مجبور به بازگرداندن همان بازیکنان میشود.
بازیکنان میلیاردی هم اشتباه میکنند
این مدرس AFC درخصوص اینکه برخی معتقدند اگر جوانان میماندند، زیاد اشتباه میکردند، تصریح میکند: اتفاقاً بازیکنان میلیاردی و خارجی هم اشتباه میکنند، آن هم فراوان. در سپاهان بارها شاهد خرید بازیکنان خارجی بیکیفیت بودهایم. تفاوت آنجاست که برای جوان خودتان باید حوصله کنید، ولی ما چنین نکردیم. به همین دلیل میگویم مدیریت بیشترین نقش را در از دست رفتن استعدادهای آکادمی دارد.
استعدادهای اصفهان؛ رها شده و فراموششده
توتونی در رابطه با اینکه در اصفهان ستارههای کافی برای پرورش وجود دارد، تأکید میکند: استعداد در اصفهان بینهایت است، اما مشکل اینجاست که صبر و حوصله برای پرورش آنها وجود ندارد. امروز در تیم اصلی شاید یکی دو بازیکن بومی باقی ماندهاند و بقیه از شهرهای دیگر آمدهاند. این ایراد بزرگی است. وقتی بازیکنی حتی در تیمهای ملی پایه حضور دارد، یعنی توانایی و استعداد لازم را دارد. چرا باید چنین بازیکنی را بهسادگی کنار گذاشت و دو سال بعد با چند ده میلیارد تومان برای بازگرداندنش التماس کرد؟
مربیان آمادهخور؛ بیحوصلگی در پرورش جوانان
وی در پایان نقش مربیان در این روند را پراهمیت دانسته و خاطرنشان میکند: برخی از مربیان حوصله کار کردن با جوانان را ندارند. به جای پرورش بازیکن، بهدنبال بازیکن آماده از تیمهای دیگر میروند. در حالی که هنر مربی این است که درد بازیکن جوان را بشناسد، مشکلش را شناسایی کند و برایش راهحل طراحی کند. اگر چنین حوصلهای وجود داشته باشد، استعدادهای اصفهان بهاندازهای فراوان هستند که هیچ نیازی به خریدهای پرهزینه نخواهد بود.
پایان تلخ یک داستان ناتمام
به گزارش ایسنا، باشگاه سپاهان در سالهای گذشته، یکی از پُربارترین آکادمیهای فوتبال ایران را در اختیار داشته است؛ آکادمیای که محصولش تنها به میدان تمرین خلاصه نمیشود، بلکه بارها در لیگبرتر، تیمملی جوانان و حتی سطح ملی، خودی نشان دادهاند. اما مسئلهای که حالا دوباره مثل یک زخم کهنه سر باز کرده، از دسترفتن زودهنگام همین استعدادهاست؛ جوانهایی که زیر سقف سپاهان قد کشیدهاند، اما وقتی نوبت به بهرهبرداری رسیده، باشگاه آنها را بهسادگی از دست داده است.
خیلی از ستارههای آکادمی زمانی در سپاهان درخشیدند، به سایر تیمهای داخلی و لیگهای اروپایی رفتند، اما سالها بعد با رقمی سنگین دوباره خریداری شدند تا همان نقشی را ایفا کنند که میتوانست سالها زودتر در این تیم تثبیت شود.
شاید وقت آن رسیده که سپاهان در ساختار فنی و مدیریتی خود، بازنگری جدی در مدیریت استعدادها داشته باشد. داشتن یکی از بهترین آکادمیهای فوتبال ایران، تنها زمانی ارزشمند است که بازیکنانش را حفظ کنی، به آنها فضا بدهی و در زمان مناسب به آنها اعتماد کنی. نه اینکه بگذاری در تیمی دیگر بدرخشند و بعد با قراردادهای چند میلیاردی به دنبال بازگرداندنشان باشی.
در روزهایی که سپاهان سخت به دنبال تقویت تیم اصلیاش در نقلوانتقالات است، شاید بهتر باشد نگاهی هم به خروجیهای خودش بیندازد. شاید ستارههایی که باشگاه با میلیاردها تومان دنبالشان میدود، همانهایی باشند که روزی با افتخار از دروازه آکادمی این باشگاه بیرون آمدند.