کد خبر: ۵۰۸۱۹
تاریخ انتشار: ۲۶ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۱:۵۶

تکمیل زنجیره ارزش در صنعت نفت؛ از توسعه میادین تا تثبیت جایگاه ایران

در سال ۱۴۰۴، صنعت نفت و گاز ایران در نقطه‌ای حساس ایستاده است؛ نقطه‌ای که در آن ادامه خام‌فروشی می‌تواند به هدررفت منابع و از دست رفتن فرصت‌های طلایی منجر شود.
 

به گزارش قلم نیوز و به نقل از خبرگزاری مهر، صنعت نفت و گاز ایران، همچنان موتور اصلی اقتصاد کشور و تأمین‌کننده اصلی درآمدهای ارزی است، اما در سال ۱۴۰۴ بیش از هر زمان دیگری با چالش‌های ساختاری، محدودیت‌های خارجی و تغییرات بنیادین بازار جهانی انرژی روبه‌روست. مرور آمارها و روندها نشان می‌دهد که اتکای صرف به صادرات نفت خام در شرایط بی‌ثبات تحریم‌ها و نوسانات قیمت، نه تنها پایداری اقتصادی را تهدید می‌کند، بلکه فرصت‌های کلان کشور برای ایجاد ارزش افزوده و اشتغال پایدار را نیز از بین می‌برد.

مفهوم تکمیل زنجیره ارزش در این صنعت به معنای عبور از فروش خام و حرکت به سمت توسعه، فرآوری و تبدیل نفت و گاز به محصولات میانی و نهایی است؛ یعنی افزایش ارزش هر بشکه نفت یا هر متر مکعب گاز از طریق توسعه صنایع بالادستی، میان‌دستی و پایین‌دستی. در چنین چارچوبی، توسعه میدان‌های نفتی و گازی نه صرفاً افزایش تولید خام، بلکه به‌عنوان نقطه آغاز یک زنجیره بلندمدت صنعتی و اقتصادی دیده می‌شود.

طبق داده‌های تازه وزارت نفت، ظرفیت تولید نفت ایران در نیمه نخست ۱۴۰۴ حدود ۳.۴ تا ۳.۵ میلیون بشکه در روز برآورد می‌شود که با توجه به محدودیت‌های صادراتی، بخشی از آن در مصرف داخلی و بخشی در صادرات با شرایط خاص مصرف می‌شود. در حوزه گاز، تولید روزانه به مرز ۱۰۴۰ میلیون متر مکعب رسیده که بخش عمده آن به مصرف داخلی، به‌ویژه بخش خانگی و نیروگاهی اختصاص دارد. با وجود این حجم تولید، مشکل اصلی کشور عدم شکل‌گیری کامل زنجیره ارزش است؛ به‌طوری که سهم فرآورده‌های پتروشیمی و پالایشی با ارزش افزوده بالا هنوز متناسب با ظرفیت منابع نیست.

ضرورت توسعه میدان‌ها به عنوان پایه زنجیره ارزش

توسعه میادین نفت و گاز، به‌ویژه میادین مشترک مانند آزادگان، یادآوران، پارس جنوبی و فرزاد، اهمیت حیاتی دارد. هر روز تأخیر در بهره‌برداری به معنای از دست دادن سهم ایران در بازار جهانی و واگذاری آن به رقبایی چون قطر و عراق است. توسعه این میادین، با فناوری‌های روز و استحصال بهینه، نخستین حلقه زنجیره ارزش را تقویت می‌کند و امکان تأمین خوراک پایدار پالایشگاه‌ها و واحدهای پتروشیمی را فراهم می‌سازد.

زنجیره ارزش زمانی معنا می‌یابد که نفت و گاز تولیدی به جای فروش مستقیم، به خوراک پالایشگاه‌ها، واحدهای LNG، پتروشیمی‌های خوراک مایع و گازی و واحدهای GTL (تبدیل گاز به مایعات) تبدیل شود. این ظرفیت نه تنها ارزآوری بالاتری دارد، بلکه به دلیل تنوع محصولات، کشور را در برابر شوک‌های قیمتی بازار نفت مقاوم‌تر می‌کند.

در سال‌های اخیر، تأخیر در احداث پالایشگاه‌های جدید و ناتمام ماندن پروژه‌های نیمه‌صنعتی باعث شده بخشی از منابع تولیدی سرریز یا بلااستفاده بماند. تجربه پالایشگاه‌هایی مانند ستاره خلیج فارس نشان داده که سرمایه‌گذاری در این بخش می‌تواند هم صادرات فرآورده‌ها را ممکن سازد و هم وابستگی به واردات برخی محصولات را کاهش دهد.

چالش‌های سرمایه‌گذاری و فناوری

یکی از موانع اصلی تکمیل زنجیره ارزش، کمبود سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی و محدودیت دسترسی به فناوری‌های پیشرفته حفاری، ازدیاد برداشت و فرآورش است. در ۱۴۰۴، با وجود برخی همکاری‌های محدود با شرکت‌های چینی و روسی، همچنان شکاف فناوری میان ایران و پیشرفته‌ترین بازیگران صنعت پابرجاست. تکمیل زنجیره ارزش بدون دسترسی به حفاری افقی، تزریق گاز هوشمند، سیستم‌های هوش مصنوعی نظارت بر مخازن و بهینه‌سازی فرآیندهای پالایشی دشوار خواهد بود.

تکمیل زنجیره ارزش در صنعت نفت ایران، حتی اگر تمامی ظرفیت‌های فنی و منابع طبیعی کشور حاضر باشند، بدون اصلاح سیاست‌ها و طراحی یک نقشه‌راه منسجم، به سرانجام مطلوب نخواهد رسید. در سال ۱۴۰۴، مهم‌ترین مانع ایران برای عبور از خام‌فروشی صرف، نه کمبود ذخایر، بلکه پراکندگی تصمیم‌گیری، ضعف در مدل‌های جذب سرمایه و فقدان یک ساختار پایدار برای پیوند بین حلقه‌های مختلف این زنجیره است.

برای حرکت موفق به سمت تکمیل ارزش، نخست باید توسعه میادین به‌ویژه میادین مشترک در صدر اولویت‌ها قرار گیرد، اما نه به شکل پروژه‌های پراکنده و زمان‌بر که هر کدام به دلایل مالی یا فنی سال‌ها در انتظار بمانند. مدل‌های قراردادی که سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی را مطمئن به بازگشت سرمایه کند، حیاتی است. تجربه سال‌های گذشته ثابت کرده صرفاً وعده‌های قیمتی یا معافیت مالیاتی کافی نیست؛ بلکه باید سازوکارهای حقوقی و اجرایی مشخصی تدوین شود تا سرمایه‌گذار بداند خوراک تضمین‌شده، مسیر فروش روشن و حمایت قانونی مستمر در اختیار دارد.

در کنار این، بزرگ‌ترین ضعف ایران در دهه اخیر، عدم توازن بین صادرات نفت خام و تأمین خوراک صنایع پایین‌دستی بوده است. در عمل، گاه برای جبران کمبود درآمد ارزی، صادرات خام بر تولید داخلی فرآورده ترجیح داده شده و گاه بالعکس. این نوسان سیاستی باعث شده طرح‌های پالایشی و پتروشیمیایی نیمه‌تمام سال‌ها بلاتکلیف بمانند. راه‌حل، تدوین سهمیه‌های پایدار و غیرقابل تغییر برای اختصاص خوراک به صنایع پایین‌دستی است تا سرمایه‌گذار بداند تصمیمات مقطعی بازار، امنیت پروژه او را به خطر نمی‌اندازد.

زنجیره ارزش بدون زیرساخت انتقال انرژی، اتصال کامل پیدا نمی‌کند. حتی اگر نفت و گاز در میادین تولید شوند، نبود خطوط لوله مطمئن، پایانه‌های صادراتی مدرن و ظرفیت LNG کافی، امکان حضور مؤثر در بازار را محدود می‌سازد. این زیرساخت‌ها نه فقط وسیله‌ای برای جابه‌جایی، بلکه بخشی از مزیت رقابتی کشور در بازارهای بین‌المللی هستند.

تکمیل پروژه‌های نیمه‌تمام پالایشی و پتروشیمی، به‌ویژه آن‌هایی که امروز در مرز ۷۰ تا ۸۰ درصد پیشرفت فیزیکی قرار دارند، شاید سریع‌ترین مسیر برای جهش ارزش افزوده در سه تا پنج سال آینده باشد. دولت می‌تواند با ابزارهایی مانند تأمین مالی ارزی از صندوق توسعه ملی، انتشار اوراق سلف موازی، یا قراردادهای BOT داخلی، این پروژه‌ها را به بهره‌برداری برساند.

در نهایت، بدون ارتقای فناوری و مدیریت هوشمند مخازن، بخش بالادستی دچار افت تدریجی تولید خواهد شد. افزایش ضریب بازیافت نفت از متوسط کمتر از ۳۰ درصد به حتی ۴۰ درصد، معادل آزاد شدن میلیاردها دلار منابع پنهان است. این امر نیازمند دسترسی به فناوری‌های ازدیاد برداشت شیمیایی، حرارتی، و تزریق گاز هوشمند است که می‌تواند با انتقال دانش از طریق قراردادهای خدمات فنی پیشرفته محقق شود.

پیامدهای اقتصادی و ژئوپلیتیکی تکمیل زنجیره ارزش

تأثیر تکمیل زنجیره ارزش را نمی‌توان صرفاً در قالب چند شاخص اقتصادی خلاصه کرد؛ این تغییر یک دگرگونی راهبردی در موقعیت اقتصادی و سیاسی کشور ایجاد می‌کند. از جنبه اقتصادی، عبور از خام‌فروشی و حرکت به سمت صادرات فرآورده و محصولات پتروشیمی، درآمد ارزی را نه‌تنها افزایش می‌دهد بلکه پایدار می‌سازد. نوسانات قیمت جهانی نفت، معمولاً بیشتر بر نفت خام تأثیر می‌گذارد تا فرآورده‌های تخصصی؛ به همین دلیل، داشتن سبد متنوع محصولات می‌تواند ایران را در برابر شوک‌های نفتی و کاهش ناگهانی قیمت جهانی ایمن نگه دارد.

همچنین، تکمیل زنجیره ارزش باعث می‌شود وابستگی بازار داخلی به واردات برخی فرآورده‌ها، نظیر بنزین یا انواع پلیمرهای ویژه، به حداقل برسد. این کاهش وابستگی، نه‌تنها صرفه‌جویی ارزی ایجاد می‌کند بلکه امنیت انرژی را نیز تقویت می‌نماید. یک بازار داخلی پایدار و خودکفا در فرآورده‌های کلیدی، در شرایط بحران‌های سیاسی یا تحریم‌های هدفمند، می‌تواند به‌معنای حفظ ثبات اجتماعی و جلوگیری از فشار اقتصادی مضاعف باشد.

از منظر ژئوپلیتیک، کشوری که بتواند بخش بزرگی از میادین مشترک خود را توسعه دهد و فرآورده‌های متنوع به بازار عرضه کند، قدرت چانه‌زنی بیشتری در سازمان‌هایی مانند اوپک خواهد داشت. این موقعیت، به ایران امکان می‌دهد در تعیین سیاست‌های تولید و قیمت‌گذاری نقش فعال‌تری ایفا کند و به‌جای پیروی از جریان‌های مسلط، خود تبدیل به یک بازیگر اثرگذار شود.

بازار جهانی انرژی در حال گذار به سمت سوخت‌های کم‌کربن است، اما نفت و گاز تا دست‌کم دو دهه آینده جایگاه مهمی در آن خواهند داشت. در این بازه زمانی، کشورهایی که بتوانند با محصولات متنوع و باکیفیت حضور داشته باشند، همچنان در اقتصاد جهانی جایگاه ویژه خواهند داشت. صادرات نفت خام شاید در آینده با محدودیت‌های بیشتری مواجه شود، اما بازار محصولات پتروشیمیایی و گازی با ارزش افزوده بالا همچنان گسترده باقی خواهد ماند.

در حوزه اشتغال و توسعه مناطق محروم نیز پیامدها چشمگیر است. پروژه‌های توسعه میادین و صنایع پایین‌دستی، بیش از هر بخش دیگر امکان ایجاد شغل مستقیم و غیرمستقیم را دارند. هر فاز پالایشی یا پتروشیمی می‌تواند هزاران نفر را در فاز ساخت و صدها نفر را در فاز بهره‌برداری مشغول کار کند و شبکه‌ای از صنایع کوچک و متوسط در اطراف خود ایجاد نماید که اثرات توسعه‌ای آن فراتر از خود پروژه است.

در مجموع، تکمیل زنجیره ارزش در صنعت نفت و گاز برای ایران در سال‌های پیش رو نه‌تنها یک انتخاب اقتصادی، بلکه یک ضرورت استراتژیک است که پیامدهای آن در عرصه‌های امنیت انرژی، جایگاه ژئوپلیتیک، پایداری اقتصاد و سطح رفاه عمومی به وضوح دیده خواهد شد.

ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نظرات بینندگان