تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به قلم نیوز است و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
طراحی و تولید: " ایران سامانه "
به گزارش قلم نیوز، مارتین اسلین تهیهکننده، منتقد، نمایشنامهنویس و روزنامهنگار مجارستانی در کتاب «تئاتر ابسورد» از جمله از تجربه موفق «هربرت بلاو» در به روی صحنه بردن «در انتظار گودو» نوشته ساموئل بکت سخن میگوید.
در 19 نوامبر 1957 بازیگران عضو کارگاه بازیگری سانفرانسیسکو در برابر تماشاگران که از چهارصد تن زندانی زندان سنکوئنتین تشکیل شده بودند، این تئاتر را اجرا کردند و البته با استقبال بینظیر و برداشتهای نو و جالب تماشاگران روبهرو شدند.
معمولا جهانی که رنگ از رخساره آن رفته، ستونهای عظیم کلان روایتها فرو ریخته و انسان تنهایی خود را بیشتر از هر زمانی دیگر در این عصر حس میکند را جهان ابسورد در تئاتر میدانند که از معنا باختگی حرف میزند و انسانی را به تصویر میکشد که در ورطه تنهایی و مبهم زندگی خود دست و پا میزند، دلهره سراسر وجودش را دربرمیگیرد، ولی هیچگاه رهایی نمییابد. تئاتر ابسورد همچنین به بیارزش کردن افراطی زبان گرایش دارد. در این مفهوم، عنصر زبان هنوز نقش عمدهای را ایفا میکند، اما آنچه روی صحنه اتفاق میافتد، از کلماتی که شخصیتها بر زبان میآورند فراتر میرود و غالبا با آنها تضاد دارد. برای مثال در تئاتر «صندلیها» اثر «یونسکو» محتوای شاعرانه نمایشی بهشدت شاعرانه به عهده کلمات پیش پا افتادهای نیست که بر زبان آورده میشوند، بلکه در حقیقت این کلمات، خطاب به تعدادی صندلی خالی گفته میشود که دایما زیاد میشوند... مارتین اسلین در این کتاب اما با نگاه به تجربه این تئاتر به فراسوی ابسورد گام برمیدارد و در کتاب «تئاتر ابسورد» از تئاتری مینویسد که به هیچوجه دغدغه صرفا جمع محدودی از روشنفکران نیست و میتواند زبانی تازه، ایدههایی تازه، رهیافتهایی تازه و فلسفهای پرشور و تازه پدید آورد تا در آیندهای نهچندان دور، شیوههای تفکر و احساس عامه مردم را تغییر دهد.
در گام نخست اسلین به بررسی دقیق زندگی و آثار ساموئل بکت، اوژن یونسکو، آرتور آداموف، ژان ژنه و هارولد پینتر میپردازد و سپس آثار همفکران و نوآمدگان این رهیافت نوین، یعنی ژان تاردیو، بوریس ویان، دینو بوتزاتی، اِتزیو دِریکو، مانوئل دو پِدرولو، فرناندو آرابال، ماکس فریش، ولفگانگ لدسهایمر، گونتر گراس، روبر پنژه، نورمن فردریک سیمپسون، ادوارد آلبی، جک گلبر و آرتور ال.کاپیت در فصلی دیگر مورد مطالعه قرار گرفته است.
فصلی مستقل هم به تئاتر ابسورد در اروپای شرقی و آثار اسلاومیر مروژک، تادئوش روزِویچ و واتسلاو هاول اختصاص یافته است که در آن امکانات عالی و روح حماسی تئاتر ابسورد در بیان اعتراضات انسانی به شیوایی توصیف شده است. در ادامه هم خوانندگان فصلهای «سنت ابسورد»، «اهمیت امر عبث» و «فراسوی ابسورد» را میخوانند.
به عقیده اسلین تئاتر ابسورد، مانند تراژدیهای یونان باستان و نمایشهای قرون وسطی و تمثیلهای باروک، میخواهد انسان را از موقعیت اسرارآمیز و پرمخاطرهاش در عالم آگاه کند. تفاوت فقط در این است که در تراژدیهای یونان باستان ــ و در کمدیهایشان ــ و در نمایشهای قرون وسطا و در نمایشهای باروک، واقعیتهای غایی مسلم فرض میشد و نظامهای متافیزیکی قبول عام یافته بودند، ولی تئاتر ابسورد از غیاب تمام این ارزشهای کیهانی و جهانشمول صحبت میکند. از اینرو تئاتر ابسورد میتواند، با اضطراب یا ریشخند، شهود فردی از افراد بشر را، نسبت به واقعیتهای غایی که تجربهشان میکند، نشان دهد؛ شهودی که نتیجه فرورفتن آدمی در اعماق شخصیت و رویاها و خیالات و کابوسهایش است. اسلین بر این باور است که تئاتر ابسورد خودمانیترین و شخصیترین شهودهای یک شاعر را از موقعیت بشر و معنای وجودی خودش و جهانبینی فردیاش بیان میکند.
تئاتر ابسورد این تلاش شاعرانه را با تصویرپردازی عینی صحنه به انجام میرساند؛ تلاشی که به عقیده اسلین میتواند با کنار گذاشتن منطق، تفکر استدلالی و زبان و با تکیه بر امکانات خود موفقتر از شعر ناب عمل کند. اما این تصاویر شاعرانه، همراه تفکر مفهومی، اعتبار خود را دارد و البته تاکید صریح بر کارکردها و امکانات هریک از این دو نوع تفکر، معادل بازگشت به عقلستیزی نیست. برعکس، گشایش راهی است به سوی نگرهای واقعا عقلانی.
هرچند در تئاتر ابسورد در نمایشهای بکت و گلبر، انسان رودرروی زمان و در نتیجه در انتظار، انتظاری میان تولد و مرگ؛ در نمایشهای ویان، انسان، گریزان از مرگ؛ در نمایشهای بوتزاتی، انسان به حالت انفعال به سوی مرگ میرود؛ در قاتل بیمزد یونسکو، انسان عصیانگر علیه مرگ؛ در نمایشهای ژنه، انسان در سراب توهمات و در رویای دستیابی به واقعیت غاییِ همیشه پنهان به تله افتاده و راه فرار ندارد؛ در حکایتهای مانوئل دو پدرولو، انسانی که میخواهد موقعیتش را تثبیت کند یا به آزادی برسد، دوباره زندان دیگری را تجربه میکند؛ در نمایشهای پینتر، انسان در سرما و تاریکیای که محصورش کرده جای محقری را از آن خود میداند؛ در آثار آرابال، انسان بیهوده میکوشد تا به قانونی اخلاقی برسد که تا ابد از فهم او بیرون است؛ در کارهای آداموف، انسان زندانی در تنگنای زندگی- که تلاش سخت و سستی و انفعال، هردو، به یک نتیجه میرسند: به پوچی کامل و مرگ در آخر کار- سرگشته است؛ و در بیشتر این نمایشها، انسان همیشه تنها، محبوس در ذهنیت خویش و ناتوان از درک همنوعانش به روی صحنه نمایش داده میشود اما به اعتقاد اسلین تئاتر ابسورد بازتاب نومیدی یا بازگشت به نیروهای غیرعقلانی و تاریک نیست بلکه بیانگر تلاش انسان مدرن است برای کنار آمدن با جهانی که در آن زندگی میکند. زیرا منزلت انسان در گروِ توانایی اوست در مواجهه با واقعیت با تمام بیمعناییاش، آزادانه پذیرفتن زندگی بیترس و بیتوهم - و خندیدن به آن.
اسلین چشماندازهای هنر پیشتازی فراسوی تئاتر را ترسیم میکند که با فرمهای جدید و ناشناخته و با بیانی انقلابی پاسخی به تغییرات اجتماعی و فرهنگی دوران ما باشد و از رهپویان تئاتر میخواهد به گذشته عقبنشینی نکنند و با مطالعه دستاوردهای ابسورد گام در راه تئاتری پیشتاز گذارند.
کتاب «تئاتر ابسورد» نوشته مارتین اسلین با ترجمه مهتاب کلانتری و منصوره وفایی را نشر اختران در 520 صفحه و با قیمت۳۰۰۰۰۰۰ ریال رهسپار بازار کتاب کرده است.