محمدجواد ظریف در سخنرانی خود در موسسه سیپری سوئد با موضوع «ضرورت تغییر الگو در خلیج فارس: درسهایی از توافقنامه هستهای ایران» گفت: بدترین دشمن حقوق بشر، استفاده سیاسی از این موضوع برای رسیدن اهداف سیاسی است.
وی گفت این شیوهای است که ما آن را چشمانداز برآیند صفر تعریف میکنیم. ما دو روایت از حماقت موجود در چشمانداز برآیند صفر داریم. از کسی پرسیده شد هر چیزی که به شما بدهم، دو برابر آن را به رقیبت میدهم، با نگاه به چشمانداز برآیند صفر، پاسخ داد یکی از چشمان مرا کور کن زیرا وی (رقیب) هر دو چشمش را از دست میدهد. این روایت ممکن است برای شما نیز حماقت بار به نظر برسد ولی این چیزی است که ما به صورت روزانه با آن درگیر هستیم. جنگ، طرف پیروز ندارد و فقط موضوع از دست دادن یک چشم یا دو چشم مطرح است. برخی خسارت مشخصی میبینند و طرف دیگر دو برابر آن را متحمل میشوند.
وزیر امور خارجه ایران افزود میتوان روایت را تغییر داد. فردی به خانه رفت و دید خواهرش شیرینی درست میکند. وی تشنه نیز بود و پرتقالی روی میز بود، خواهرش همه آبها را برای پخت کیک استفاده کرده بود، از این رو وی پرتقال را برای رفع عطش خود برداشت. خواهرش گفت به این پرتقال نیاز دارد ولی چون مرد قویتر بود و شروع به گریه کرد، مادر خانواده وارد شد و گفت خواهرت به این پرتقال نیاز دارد، وی گفت مشکلی نیست، آن را به دو قسمت میبریم ولی مادر خانواده گفت نه باید با خواهرت صحبت کنی؛ خواهرش گفت من به پرتقال نیاز ندارم و فقط پوست آن را میخواهم. از این رو، فرد به جای صد درصد، صد و پنج درصد به دست میآورد زیرا کسی پرتقال را برای او پوست میگیرد. میبینید که دیدگاه ما در تعریف مشکل از اینکه ما یک چشممان را از دست بدهیم و طرف مقابل هر دو چشمش را، یا اینکه نصف پرتقال را به دست آوریم یا تمام آن را، بر ما تاثیر میگذارد.
ظریف افزود مشکل هستهای ایران را از اینکه ایران حتی یک سانتریفوژ نیز نداشته باشد، میتوان به شکلی باز تعریف کرد که ایران برنامه اتمی خود را داشته باشد. علت این بود که ایران فناوری لازم را داشت و آمریکا باید این را درک میکرد که غیرممکن است ایران را از این فناوری محروم ساخت. بر همه ما روشن بود که این موضوع را بار دیگر تعریف کنیم به شکلی که ایران به برنامه اتمی خود ادامه بدهد و همواره صلحآمیز بماند. این شیوهای است که میتوان مشکل را به شکلی ارائه کرد که بتوان آن را حل کرد نه اینکه مشکل را به شکلی ارائه کنیم که به بن بست رسید. سوال اینجاست که آیا در خودمان میبینیم که مشکلات منطقهای را نیز به شکلی غیر از چشمانداز برآیند صفر بررسی کنیم تا بتوان حل و فصل آن را شروع کرد.
محمدجواد ظریف افزود : ما هم اکنون در فضایی جهانی شده زندگی می کنیم. ما می گوییم بدون فکر کردن به آثار فضا و محیطی جهانی شده نمی توان کاری انجام داد. ما همگی قبول داریم که نمی توانیم کاری انجام دهیم بدون اینکه تحت تاثیر مسائلی مثل گرم شدن جهان، افزایش گازهای گلخانه ای و مسائلی از این قبیل نباشیم. علت این است که ما کارهایمان را به عنوان کاری جمعی در نظر می گیریم و انجام می دهیم و به آن جنبه جهانی می دهیم. شما نمی توانید دور خودتان و جامعه خودتان دیوار بکشید و امیدوار باشید که از آثار گرم شدن جهان در امان باشید. واقعیت این است که امسال از سال گذشته گرمتر بوده است و این دهه گرمتر از دهه قبل بوده است. این گرم شدن بر همه ما تاثیر داشته است، جدای از اینکه هر کدام از ما چه میزان آلاینده تولید کرده باشد. بنابراین احمقانه به نظر می رسد اگر کسی بگوید من می توانم محیط زیستم را خودم حفظ کنم و مهم نیست دیگران محیط زیست خود را تخریب می کنند. همچنین برای بسیاری قابل درک است که بازارهای جهانی به مصرف کننده نیاز دارند تا تولیدات دیگران را مصرف کنند. بنابراین برای اینکه جامعه ای رشد و شکوفایی داشته باشد، نیاز به رونق جهانی است. مردم سوئد این مسئله را باید خوب درک کنند زیرا آنها بیشتر سرمایه و ثروت خود را از طریق تجارت کسب کرده اند. بنابراین مردم سوئد به مشتری نیاز دارند. بنابراین کم کم جامعه بین المللی متوجه می شود که ما به فضای جهانی رونق و شکوفایی نیاز داریم تا هر کشوری بتواند شکوفا و سعادتمند شود.
چیزی که متوجه نشده ایم این است ، همانطور که محیط زیست و اکوسیستم و اقتصاد ما غیرقابل تقسیم است و به یکدیگر گره خورده، امنیت ما نیز به یکدیگر وابسته است و جدا شدنی نیست. یعنی اینکه ما نمی توانیم ادعا کنیم می توانیم امنیت داشته باشیم در حالیکه دیگران امنیت ندارند. ما نمی توانیم به بهای ناامنی دیگران امنیت به دست آوریم. به نظر من اگر کسی در این خصوص تردید دارد، خیلی راحت می توانیم حوادث یازدهم سپتامبر سال دوهزار و یک را در نظر بگیریم. قویترین کشور جهان روی زمین به لحاظ بودجه و قدرت نظامی، یعنی آمریکا ، البته نیاز به گفتن اعداد و ارقام در موسسه سیپری نیست چون شما همه را می دانید، اما بودجه نظامی آمریکا به تنهایی بیشتر از مجموع بودجه نظامی ده کشور بعد از خود است. شاید از نظر قدرت نظامی نیز آمریکا از مجموع ده کشور بعد از خود قویتر باشد. اما همین کشور نتوانست اساسی ترین کار یک کشور مستقل را که تامین امنیت برای مردم خود است انجام دهد، نمی دانم چند نفر از شما پس از حوادث یازدهم سپتامبر به نیویورک رفتند. من این کار را انجام دادم. من در چهره تک تک نیویورکی هایی که سالهای سال با آنها زندگی کرده بودم ، ترس از آینده را دیدم. بنابراین قویترین کشور روی زمین نتوانست امنیت خود را تامین کند و کشوری مثل افغانستان که حتی بازیگری در سطح جهانی هم محسوب نمی شد، ناامن ای را ایجاد کرد که آمریکا را تهدید کرد. اما آن اتفاق نتوانست به عنوان زنگ خطری ما را از خواب غفلت بیدار کند. ما همچنان همان رویکرد با مجموع صفر را درباره امنیت بین المللی دنبال می کنیم، ما همچنان سعی می کنیم امنیت خود را به بهای ناامنی دیگران تامین می کنیم. اما این کار بیهوده ای است. به نظر من به محض اینکه این مسئله را درک کنیم و بپذیریم، بزرگترین گام را به سمت حل دشوارترین مشکلاتمان برداشته ایم. به نظر من مسئله هسته ای ایران یکی از این قبیل مشکلات بود. ما اعتقاد داشتم به این علت که ایران تسلیحات هسته ای را برای امنیت خود زیانبار می دانست، نمی بایست به نگرانیهای دیگران اهمیت بدهیم و فقط باید بگوییم و این چیزی بود که مدتهای مدیدی می گفتیم، ما می گفتیم ما به ان پی تی و پادمان آژانس پایبند هستیم ، بنابراین می توانیم برنامه خود را داشته باشیم و ربطی به کسی ندارد. در همان حال آمریکا نیز عادت داشت بگوید حتی یک سانتریفوژ برای ایران گامی به سمت سلاح اتمی است. بنابراین معتقد بودیم هر پیروزی و امتیازی برای آمریکا، باختی برای ماست و البته هر پیروزی و دستاوردی برای ما نیز شکستی برای آمریکاست. بنابراین ما باور داشتیم هر چیزی از حق ما کم می کند و و آنها نیز فکر می کردند هر چیزی ایران را قادر می سازد به سمت تسلیحات هسته ای حرکت کند. در واقع ما مشکل را از دیدگاه با «مجموع صفر» تعریف کرده بودیم، باوری که متاسفانه بیشتر ما درگیر آن بودیم. حتی درباره مسئله بازدارندگی هسته ای نیز چنین دیدگاهی وجود دارد. در واقع تسلیحات اتمی به معنای تلاش برای تامین امنیت از طریق نابودی تضمین شده متقابل است که در واقع دیوانگی محض است که اختصارا به آن ام ای دی MAD گفته می شود. این روش نمی تواند برای شما امنیت فراهم کند یعنی امن باشید تنها با این باور که می توانید طرف دیگر و بسیاری دیگر را بارها و بارها نابود کنید. این حس و دیدگاه احمقانه ای از امنیت است که داریم.
وزیر امور خارجه ایران گفت آیا لازم است هر موضوعی در منطقه به شکلی بررسی شود که گویی دستاورد من به معنی خسران عربستان سعودی باشد؛ آیا ضرورتی وجود دارد که مسائل را به این شکل بررسی کرد؟ آیا امکان دارد که بازتعریف مشکلات را شروع کنیم؟ مشکلات منطقهای ما بسیار جدی هستند، مشکلات منطقهای بر همه ما تاثیر میگذارد. موضوع، ناتوانی منطقه ما برای پاسخ دادن به خواستهای مردمش است و واکنش انحرافی به این ناتوانی، افراطگرایی و تروریسم است که با تبلیغات همراه با نفرت و ادبیات نفرت آمیز تغذیه میشود. آیا این مساله ضرورتی دارد؟
وی افزود آیا صرف خارج کردن طرف دیگر از معادله، ضرورتی برای طولانی شدن درگیریها در سوریه، یمن، عراق، لبنان، بحرین، افغانستان و مناطق دیگر در منطقه ما ایجاد میکند؟ آیا میتوانیم مشکل را به شکلی که قابل حل و فصل باشد، ارائه کنیم؟ آیا میتوانیم به دستاوردها، تهدیدها و چالشهای مشترک نگاه کنیم؟ علت این است که ما همواره اختلاف داریم و این نیز طبیعی است ولی آیا این مسائل میتواند بهانه ای شود که خونریزیها در سوریه پنج سال به طول انجامد؟ همواره بهانههایی برای توافق نکردن وجود دارد و همواره بخش عمدهای از جامعه هستند که عاشق ادبیات تند و قلدرمأبانه هستند. شوربختانه این کار جذابیت دارد و مصالحه در مقایسه با مواضع زیادهخواهانه چندان جذابیتی ندارد.
ظریف گفت آیا میتوانیم مشکلات را در منطقه خود بازتعریف کنیم؟ آیا میتوانیم زمینهای مشترک بیابیم؟ آیا میتوانیم از موضع برآیند مثبت مسائل را مطرح کنیم؟ علت این است که ما دیگر در دنیای امروزی بازی برآیند صفر نداریم، در دنیای جهانی شده برای حل مشکلات، بازی برآیند صفر نتایجی منفی در پی خواهد داشت و همه بازنده خواهند بود، برخی کمتر و برخی بیشتر؛ آیا افتخاری دارد که یک کشور به مردم خود ده هزار نفر تلفات وارد کند و افتخار کنیم که طرف مقابل صد هزار نفر تلفات داده است؟ آیا چنین کاری برای کسی افتخار دارد؟ کسی در مناقشات پیروز نمیشود، ما این کار را در موضوع هستهای انجام ندادیم و این کار شجاعت زیادی میخواست تا تلاش شود به مشکل از بازی برآیند صفر به صورت برآیند مثبت نگاه کنیم. ما زمینههای مشترک زیادی در منطقه داریم، میتوانیم از خلیج فارس شروع کنیم زیرا همه ما به خلیج فارس وابسته هستیم، خلیج فارسی باثبات میخواهیم. راکتورهای هستهای زیادی در اطراف خلیج فارس ساخته میشود و از این رو، به امنیت و ایمنی هستهای در اطراف آن نیاز داریم.
ظریف گفت بعد از آن میتوانیم گام فراتر بگذاریم، مشترکات زیاد دیگری وجود دارد. حال شاهد نبرد بر سر بهای نفت هستیم، برنده چه کسی است؟ همه میدانیم چطور شروع شد، بخشی اقتصادی بود ولی عمده علت آن سیاسی بود، حال چه کسی آسیب میبیند؟ پیامدهای ناخواستهای در این میان مطرح هستند. ثبات در بازار نفت میتواند هدفی مشترک باشد که نه فقط شامل ایران، عربستان و دیگر کشورهای منطقه میشود بلکه همه بازار جهانی میتواند در آن حضور داشته باشد. حتی مصرفکنندگان نیز میتوانند در این میان حضور داشته باشند.
وزیر خارجه ایران گفت بعد، مهمترین موضوع برای همه یعنی مقابله با افراطگرایی مطرح میشود. افراطگرایی تهدیدی نیست که بتوان آن را در یک کشور یا یک محل مهار کرد. مانند همه بیماریهای مسرِی، است. در دنیای جهانی شده، میتوان بعد از مشاهده یک بیماری در فیلیپین، ممکن است دو روز بعد آن بیماری را در کانادا دید. بیماری در برزیل وجود دارد و ممکن است فردا این بیماری در اروپا یا آسیا دیده شود. تروریسم و افراطگرایی نیز ویروس و نوعی بیماری در دنیای جهانی شده هستند. نمیتوان آنها را در یک منطقه و یک محل مهار کرد. دیدگاه یا سوبرداشتی که برخی از دوستان ما در منطقه دارند این است که میشود شاهد باشیم که سوریها و افراطگرایان در خیابانهای سوریه همدیگر را بکشند ولی این دیدگاه اشتباه است زیرا نمیتوان افراطگرایان را با این شیوه از میان برد.
وی گفت چگونه میشود که افراطگرایان تصاویر سوزاندن یک سربازی را پخش میکنند و بعد شاهد افزایش پیوستن افراد به گروه آنان هستیم. این نشان میدهد رویکردی که برخی برای مقابله با این مشکل داشتند، اشتباه است. نشان میدهد نمی توانید نفرت را ترویج و در عین حال با افراطگرایی مقابله کنید. همه باید این را درک کنیم که همگی در کنار هم از افراطگرایی آسیب میبینیم. نمیتوان حتی در کوتاهمدت نیز از افراطگرایی به عنوان یک اهرم و ابزار علیه دیگران استفاده کرد. بعد باید مشکل را برای حل و فصل بازتعریف کرد. آیا برای حل و فصل اوضاع جاری در سوریه، باید روی یک شخص متمرکز شویم؟ آیا چنین کاری نتیجهای هم در برداشته است؟ متمرکز شدن روی یک نفر بازی برآیند صفر است یا وی سر جای خود باقی میماند یعنی صد در صد برای او یا اینکه برکنار میشود یعنی صد در صد برای طرف مقابل، چیز مابینی وجود ندارد.
ظریف گفت بعد نیز نوعی آرامش اخلاقی برای خود قائل میشویم که دست کس دیگری به خون آغشته است. ولی آرامش اخلاقی در کار نیست چرا که در چهار سال گذشته، صدها هزار نفر خانههای خود را از دست دادند. ولی میتوانیم مشکل را بازتعریف کنیم؛ اینکه آیا باید روی فرد متمرکز شویم یا اینکه روی نهادها و رویهها متمرکز شویم.
وی افزود سناریویی احتمالی را مطرح میکنم؛ از زمان تشکیل گروه بینالمللی حامیان سوریه از شش هفت ماه گذشته، جنگ بر سر این است که نقش یک فرد مشخص در فرایند انتقال چه خواهد بود. کم و بیش همه قبول دارند که فرایند انتقال وجود دارد ولی اینکه وی بعد از انتقال، در انتخابات حضور دارد یا نه، (موضوع جدل است). با این حال ما فقط یک نتیجه احتمالی را فرض کنیم، فرض کنیم که به جای نظام ریاستی، سوریها تصمیم به داشتن نظامی پارلمانی بگیرند. از این رو آیا ارزش این را دارد که جنگ و خرابی را بر سر موضوعی که شاید دو سال دیگر اصلا مطرح نباشد، ادامه داد؟ البته این تصمیمی نیست که ما بخواهیم بگیریم، این تصمیمی است که سوریها باید بگیرند و این فقط یک فرض بود. با این حال شاهدیم که جنگ و بحران بر سر این موضوع طولانی میشود که ما چگونه موضوع را تعریف کنیم. البته قبول دارم که کار دشوار است و حتی در مقایسه با زمانی که ما گفتوگوهای هستهای را شروع کردیم، خطرناکتر است، هر چند که هنوز برخی از ما در ایران و برخی دیگر در آمریکا تاوان آن را میدهیم. با این حال این میسر است که بخواهیم راههای مختلفی از تعریف مشکل را داشته باشیم و بعد به جلو برویم و این حقیقت را باور کنیم که همه ما سوار بر یک کشتی هستیم.
ظریف ادامه داد منطقه ما وارد آشوب شده است، هیچ کس از تهدید افراطگرایی در امان نخواهد بود. امروز، تنها کسانی که از اوضاع جاری در یمن، افغانستان، آسیای مرکزی و سوریه سود میبرند، افراط گرایان هستند. اینها تنها برندههای ماجرا هستند و ما باید این حقیقت را درک کنیم که نمیتوانیم به بهای ناامن کردن دیگران، خود به امنیت برسیم یا با پایین کشیدن دیگران، به غرور و افتخار دست یابیم. چنین چیزی باعث میشود همه ما بازنده و شکست خورده باشیم. من نمیگویم که پاسخ به این سوال خاص، نظام پارلمانی است ولی چیزی که میگویم این است که راههای تعریف مشکل که میتواند ما را به پاسخ برساند و راههای رسیدن به پاسخ به جای رقابت، مستلزم همکاری است. راههای ارائه مشکل که ما را به همدیگر نزدیک کند میتواند این درک را ایجاد و شجاعت درک این موضوع را حاصل کند که در دنیای فعلی، نمیتوان شاهد داشتن برنده و بازنده بود. همه ما یا باهم پیروز میشویم یا اینکه خدای ناکرده، در کنار هم بازنده خواهیم بود و من امیدوارم این شجاعت را داشته باشیم که روند پیروزی در کنار همدیگر را شروع کنیم.
مجری برنامه بعد از سخنان ظریف، در سخنانی کوتاه در شروع بخش سوال و جواب گفت همه ما اروپاییها مدتهای طولانی برای دنیا راه حل ارائه میدادیم ولی اکنون خود دچار مشکلاتی مانند تمامیتخواهی، بحران مهاجران، بحران در حوزه اتحادیه اروپا و بحران یورو هستیم، راه حل شما برای این مساله چیست و چه راهی را برای برونرفت از آنها توصیه میکنید. دیگر اینکه در اینجا ما نگران نقض حقوق بشر در منطقه شما و به صورت خاص در کشور شما هستیم، بهخصوص موضوع اعدام ها، چه توضیحی در این خصوص میتوانید ارائه کنید.
محمدجواد ظریف گفت البته در خصوص سوال اول من نمیتوانم توصیهای به شما بدهم. به نظر من همه ما باید این حقیقت را بپذیریم که کارهای اشتباه زیادی صورت گرفته است. همواره این موضوع گفته شده است دیکتاتوری عامل جنگ است و مردمسالاری صلح ایجاد میکند. به صورت عمومی من با این مساله موافق هستم ولی گاه این سوال مطرح میشود که چرا برخی از این جانیان که افراد بیگناه را در سوریه و عراق سر میبرند، با لهجه بومی انگلیسی و فرانسه صبحت میکنند. آیا آنان نیز محصول دیکتاتوری در منطقه ما هستند؟ یا اینکه محصول به اصطلاح لیبرال دمکراسی هستند؟ چه اشتباهی صورت گرفته است؟ آیا نمیتوانیم وارد بحثی جدی در خصوص حقوق بشر شویم؟ حقوق بشری که تولیدکننده افراطگرایی در منطقه ما یا منطقه شماست. آیا میتوانیم وارد بحثی جدی شویم؟
وی ادامه داد به عنوان مدرس حقوق بشر که از هزار و نهصد و هشتاد و هشت حقوق بشر تدریس میکند و با ارزشهای بینالمللی موافق است که در حقوق بشر نیز بازتاب داشته و باور ما این است که برآمده از فرهنگ اسلامی ما نیز هست، که هزار و چهارصد سال پیش خواستار برابری و عدم پذیرش سلطه دیگران شده بود؛ «لاتکن عبد غیر فقط جعلک الله حرا»؛ این فرهنگی است که از منطقه ما برمیآید، آیا میتوانیم وارد بحثهایی جدی درباره نحوه مدیریت جوامع خود باشیم تا کمتر شاهد این مشکلات باشیم. همه میتوانند در بهبود وضعیت حقوق بشر نقش داشته باشند. با این حال باید به صورت کلی موضوع حقوق بشر را بررسی کنیم. به نظر من بدترین دشمن حقوق بشر و مدافعان حقوق بشر، سواستفاده سیاسی از این موضوع برای اهداف سیاسی است.
ظریف گفت یک مثال کاملا روشن بیان میکنم؛ به مدت هشت سال، صدام حسین، رئیس جمهور عراق به هیئت نمایندگی خود در سازمان ملل دستور داده بود تا به قطعنامه محکومیت ایران رأی مثبت بدهد. چیزی علیه وی نبود زیرا نقش دلبر (را برای غربیها) داشت، او از تسلیحات شیمیایی علیه ما استفاده می کرد و کسی اهمیت نمیداد. من در سازمان ملل بودم، بروید و به اسناد و قطعنامههای سازمان ملل نگاه کنید، تا اوت هزار و نهصد و نود، حتی یک مورد هم درباره نقض حقوق بشر در عراق وجود ندارد ولی در هزار و نهصد و نود، وقتی نماینده هلند خواستار تحقیق از وضعیت حقوق بشر در عراق می شود، سال بعد گزارشی ارائه میکند که مشخص میشود صدام حسین بدترین ناقض حقوق بشر است. به یکباره چه روی داد؟ یک نفر که هرگز صحبتی از نقض حقوق بشر در کشور وی نمیشد به یکباره به بدترین ناقض حقوق بشر تبدیل شد؟ شکی نیست که حمله به کویت و نقض حاکمیت و تمامیت ارضی این کشور یک جنایت بود، ولی این دلیل نقض حقوق مردم عراق نبود بلکه نقض حقوق مردم عراق بود که باعث شد حقوق کویت را نقض کند.
وی تصریح کرد از این رو، بدترین دشمن حقوق بشر استفاده از این حقوق به عنوان ابزاری برای اهداف سیاسی است. من نمیخواهم نامی مطرح کنم ولی لطفا بروید و ببینید چه کسانی در منطقه ما به قطعنامه سوئد علیه ایران در شورای حقوق بشر رأی مثبت داده است. (با دیدن این مساله) شما شرمسار خواهید شد زیرا هیچ قطعنامهای را علیه آنان مطرح نکردهاید. از این رو باید مساله را به عنوان رسیدگی واقعی به کرامت و حرمت انسانی بررسی کنیم و بعد از آن خواهیم دید که همه چیز تغییر میکند و بهبود مییابد.
وزیر امور خارجه ایران گفت ما در ایران کاستیهای زیادی داریم. در واقع، این خوب است که مردم ایران میتوانند این کاستیها را به بحث بگذارند و بعد به صندوقها مراجعه کنند و برخلاف آنچه که عدهای میگویند، نتایجی انتخاباتی را رقم بزنند که مغایر با همه پیشبینیها باشد. بارها نشان دادهایم که پیشبینیهای برخی بارها درباره ایران اشتباه است و آنان همچنان همین پیشبینیها را انجام میدهند؛ اینکه چون فلان فرد متمایل به فلان گروه است، رئیس جمهور آتی یا نماینده مجلس آینده خواهد بود و هر بار دیده شده است که این مساله اشتباه است. به نظر من ما باید وارد بحث درباره این شویم که اشتباه کار کجا بود. کاری که باید در این میان در منطقه ما و اروپا انجام دهیم این است که بیگانهسازی (بخشی از جامعه) چه تاثیری میتواند داشته باشد. من این سوال را مطرح میکنم ولی نمیخواهم وانمود کنم که پاسخ آن را نیز دارم. من یهودستیزی را مردود میدانم، یهودیهایی که جز اقلیت محترم ما هستند و نمایندگانی نیز دارند، هر کسی که چیزی علیه مردم یهودی بگوید،یک یهودستیز است، هر کسی که چیزی درباره آفریقا بگوید، نژاد پرست است ولی هر کسی که علیه اسلام صحبت کند، از حق خود برای آزادی بیان استفاده میکند. چگونه میتوانید به یک مسلمان که در منطقه ما یا اروپا زندگی میکند توضیح دهید که شما منصفانه عمل میکنید؟ اینکه میتوان به ارزشهای شما اهانت کرد و برخی نیرنگبازان نیز به آنان عقایدی انحرافی بدهند که تامین مالی آن را نیز برخی متحدان شما در دست دارند و انتظار داشته باشید که به این باورها علاقهمند نشود.
وی گفت به نظر من باید پاسخ به این سوال را در گفتوگو جست؛ من آماده ورود به گفتوگو با اروپا در مسائل حقوق بشری هستم ولی به موگرینی نیز گفتم که این گفتوگوها دو طرفه خواهد بود. شکی نیست که هر دو طرف چیزهایی را میشنویم که خوشمان نمیآید ولی باید جدی باشیم و در این گفتوگوها ورود کنیم. این گفتوگو نه یک جانبه بلکه دو جانبه خواهد بود.
وی درباره اظهارات مجری درباره اینکه جای تاسف است که توصیهای به اروپا نمیکند گفت من فقط درباره مسائلی که از آنها اطلاع داشته باشم صحبت میکنم. این یکی از دلایلی است که یک فرد دکترا میگیرد، یکی از دلایلی که یک نفر دکترا میگیرد برای این است که بداند اطلاعات اندکی دارد.
هانس بلیکس، از مهمانانان حاضر با اشاره به دستاوردی که در توافق هستهای با ایران به دست آمد گفت آیا میتوان از این درس، برای کره شمالی نیز استفاده شود؟ کره شمالی پروندههای کاملا متفاوت با ایران دارد ولی با توجه به درسهایی که از این گفتوگوها گرفته شد، آیا گمان میکنید میتوانید از این تجربهها برای کره شمالی نیز استفاده کنید. سوال دوم این است که شما دو راکتور در بوشهر احداث میکنید. سال آینده یک راکتور در ابوظبی عملیاتی میشود و سوال من این است که آیا ایران نمیتواند گامی برای توافق در امنیت هستهای در خلیج فارس بردارد. ما تجربه چنین کارهایی را بین سوئد و دانمارک داشتهایم. فرانسه و آلمان نیز چنین کارهایی کردهاند که گامهایی کوچک ولی سازنده به شمار میآیند.
سفیر لبنان در سوئد نیز پرسید چند سال پیش در لبنان، برای حل و فصل هر مشکلی گفته میشد باید به سوریه و عربستان سعودی رجوع شود. حال این معادله تغییر کرده است؛ با همه اتفاقاتی که در منطقه و سوریه روی داده است، دو سال است که ما رئیس جمهوری نداریم و همه میگویند باید به معادله ایران و عربستان سعودی رجوع شود. سوال من این است که چقدر احتمال وجود دارد که این معادله شکل واقعی به خود بگیرد. چرا این معادله در روزهای اخیر قابل دسترس نیست.
معاون سفیر سوریه در سوئد نیز ضمن تقدیر از اظهارات وزیر امور خارجه ایران گفت این را نیز به صحبتهای شما بیفزایم که تصمیمگیری درباره آینده سوریه باید به عهده مردم این کشور باشد بهخصوص اینکه در پنج سال گذشته ثابت کردهایم که ما کشوری نهادمند هستیم، همه وزارتخانهها همچنان فعال هستند، دولت همچنان حقوق کارکنان خود را پرداخت میکند ولی کشورهای خاص که هنوز از جنگ در سوریه سود میبرند، چه دیدگاهی دارید.
ظریف گفت بار دیگر باید بگویم که من اطلاع چندانی درباره کره شمالی ندارم ولی باور دارم که اگر به مشکل واقعی نگاه و تلاش کنیم مشکل واقعی را در امنیت رژیم در کره شمالی که منشا اصلی مشکل است به جای مقابله با پیامدهای مساله، حل و فصل کنیم، احتمالا بتوانیم راه حلی نیز پیدا کنیم زیرا باور داریم که تسلیحات هستهای برای کسی امنیت نمیآورد که اگر چنین بود، شوروی از هم نمیپاشید. پاسخ کوتاه من برای این مساله این است و باور دارم اگر راه حلی برای این مساله بیابیم، راحتتر است تا اینکه بخواهیم با پیامدهای آن مقابله کنیم. با این حال بار دیگر تاکید میکنم که متخصصان این امر تاکنون نتوانستهاند آن را حل و فصل کنند.
ظریف گفت درباره امنیت هستهای در خلیج فارس باید بگویم که من آن را در مقاله خود در نیویورک تایمز نگاشتهام. همچنین من درباره ایجاد گفتمان در منطقه خلیج فارس نگاشتهام و باور دارم که یکی از موضوعات اولیهای که میتوان با جنجال کمتری بررسی کنیم، نحوه تامین ایمنی هستهای در منطقه است زیرا با توجه به اینکه همه اکنون تلاش میکنند در خلیج فارس هستهای شوند، دیگر کسی نمیتواند تعطیل شدن نیروگاه دیگری را خواستار شود و از این رو میتوانیم آبراهی که همه در آن شریک هستیم، همچنان امن باقی بماند. ما آمادگی این کار را داریم و اگر کسانی حاضر به شروع این کار شوند، حاضریم نمایندگان خود را اعزام کنیم.
ظریف گفت ایران و عربستان سعودی باید یاد بگیرند که در کنار هم زندگی کنند و هیچ کدام نمیتوانند دیگری را حذف کنند. همچنین هیچ کدام نمیتوانند به بهای حذف دیگری، سود ببرند. این موضوع در لبنان نیز صدق میکند. البته شکی نیست که تصمیمگیری به عهده مردم لبنان است و ما هرگز تصمیمهای مردم لبنان را وتو نکردهایم ولی متاسفانه نمیتوانیم چنین چیزی را درباره دیگران در منطقه بگوییم. به نظر من پیش شرط واقعی حل و فصل مساله این است که به این درک برسیم که تروریسم در کوتاهمدت به سود هیچ کس نیست و نمیتوانیم با مسائل داخلی کشورهای دیگر بازی کنیم. باید با همدیگر همکاری کنیم و یقین دارم وقتی که ایران و آمریکا، وقتی یکی دیگری را محور شرارت میخواند و آن دیگری، طرف مقابل را شیطان بزرگ میداند، اگر این دو بتوانند در مساله هستهای به توافق برسند، چگونه است که دو کشور که به خاطر جغرافیا قابل جدا شدن از هم نیستند و همدیگر را برادر میخوانند، نتوانند مسائل خود را حل کنند.
وی گفت به نظر من باید در الگوی خود تغییر ایجاد کنیم. به نظر من ما در ایران آماده هستیم و برای همین هم خویشتنداری عمدهای از خود در برابر اقدامات تحریککننده جدی نشان دادهایم و من امیدوارم که همسایگان ما نیز به این درک برسند.
وی گفت در خصوص سوریه، باور دارم که در نهایت، تنها راه حل پایدار برای سوریه، راه حلی سوری و با رهبری سوریها است. افراد خارج از سوریه میتوانند این راهحل را تسهیل کنند نه اینکه بخواهند چنین راه حلی را دیکته کنند. قطعا ما حتی پیششرطی را نیز برای راه حل مطرح نمیکنیم ولی چیزی که مانع از این میشود که موضوع حل و فصل شود یا کمک کند که موضوع حل و فصل شود پیششرطهایی است که برخی دارند و مانع از این میشود که حتی سوریها برای حل و فصل مسائل خود وارد گفت.گو شوند.