این مدرس دانشگاه و شاعر درخصوص سطح کیفی پایاننامهها، رسالهها و پژوهشهای دانشگاهی حوزۀ زبان و ادبیات فارسی در سالهای اخیر و آسیبشناسی کاهش کیفیت آنها و برخی اشتباهات که اخیرا در فضای مجازی نیز منعکس شدند، اظهار کرد: همانند مجموعۀ کارهای مربوط به یک دانشکده، موضوع رساله و پایاننامه نیز تبدیل به یک کار اداری شده است؛ یعنی نظام اداری بر نظام علمی دانشگاه مسلط شده و استادان و مجموعۀ علمی را به عنوان کارمندان زیر دست خود میبیند.
امینی سپس ضمن بیان اینکه اکنون قدرتمندترین بخش در دانشگاه، هیئت علمی و بخش محتوایی نیست، بلکه بخش پشتیبانی و اداری است، افزود: پایاننامهها را براساس امتیاز اداری به یک استاد راهنما میدهند و نه براساس تشخیص علمی. استاد هم به آن به همین شکل نگاه میکند. از آنجایی که با توجه به رتبۀ اداریای که دارد، میتواند همزمان تعدادی پایاننامه داشته باشد، میخواهد سریعتر یکی را از سر خودش باز کند، تا پایاننامۀ بعدی را ارائه کند. و این تسلط نظام اداری بر نظام دانشگاهی اصلاً خوب نیست. منظور همین الزامهاییست که درست کردهاند، حتما باید از رساله مقاله دربیاید، مقالهها در مجلههای علمی و پژوهشی مورد تایید نظام اداری منتشر شوند، استاد هر سال باید تعداد مشخصی مقاله داشته باشد تا بتواند ارتقاء پیدا کند. درحالیکه بخش اداری و مالی باید خادمان و پشتیبانان بخش علمی دانشگاه باشند، اما الان به صورت کارفرما و ارباب ظاهر میشوند.
این مدرس زبان و ادبیات فارسی در عین حال به ضرورت اینکه پایاننامهها در هر رشتهای باید به یک نیاز علمی پاسخ دهند، اشاره و بیان کرد: دانشجوی کارشناسی ارشد یا دکتری به همراه چند استاد وقت میگذارند و دربارۀ یک موضوع کار میکنند، این خودبهخود به نمره و مدرکی برای دانشجو و امتیاز اداری برای استاد تبدیل میشود اما آیا گرهای هم از کار آن رشته باز میکند؟ این مسئله اصلاً در تصویب موضوعات در نظر گرفته نمیشود. فقط یک جستوجوی تشریفاتی در سایت ایرانداک انجام میدهد تا موضوع مقاله تکراری نباشد. برای این کار هم به راحتی عنوان مقاله را تغییر میدهند و عین همان مقاله را با تغییر چند جمله ارائه و از همان دفاع میکنند.
امینی سپس از غلطهای بدیهی پایاننامهها و رسالهها و همچنین اینکه بعضی از استادهای راهنما حتی یکبار هم آنها را نمیخوانند گفت و با ذکر یک مثال توضیح داد: فرض کنید پایاننامه دربارۀ تحلیل رباعی بوده و تعداد زیادی از مثالهای متن اصلاً رباعی نبوده. درحالیکه نه دانشجو متوجه شده این رباعی است و نه استاد و استاد مشاور! متاسفانه از این موارد بسیار اتفاق میافتد.
او همچنین گفت: در مجلات علمی و پژوهشی بسیار میبینیم که زبان علمی به زبان رسانهای و عاطفی تبدیل شده است، یعنی زبان عاطفی و هیجانزدهای که در فضای مجازی و رسانهها وجود دارد، وارد پایاننامهها شده است. درحالیکه بین زبان علمی و گزارههای علمی و گزارههای خبری خیلی فاصله است. این جزو اصول اولیه نگارش یک مطلب علمیست ولی استادها هم به آن دقت نمیکنند.
اسماعیل امینی در ادامه با بیان اینکه استاد و دانشجو گرفتار نظام اداری کمیتگرا هستند، گفت: مقالههای علمی که در گذشته از استادان بزرگی مثل: مرحوم بدیعالزمان فروزانفر، مجتبی مینوی، استاد زریاب و... میخواندیم، گاهی دو صفحه و گاهی ۲۰ صفحه بودند. برای اینکه همان مقدار که مطلب برای نوشتن داشتند، مینوشتند. اما اکنون مقاله را به یک فرم اداری تبدیل کردهاند که حتی کلمات هر بخش هم مشخص است. برای همین، مطلب دانشجو یا استادی که مقاله را مینویسد، در حد پنج خط است، اما مجبور است آن را با پوشال پر کند تا به حد لازم برسد. یا اگر بیشتر است، مجبور است بخشهایی از آن را حذف کند. اساساً چیزی به عنوان مجله یا مقالۀ علمی و پژوهشی ضد علم و جفا کردن به نظام دانشگاهی و ابزاری برای سلطه بر قسمت علمی دانشگاه است. در دورۀ دانشجویی من چنین چیزهایی نبود، نه استادها نگران بودند و نه دانشجوها و حتی مجلات به دانشجوها پول میدادند. اما الان مجلات بهخاطر اینکه مقالۀ دانشجو را داوری و سپس چاپ کنند، به شکل قانونی پول میگیرند. اگر کسی وقت نداشته باشد و بخواهد خارج نوبت مقاله چاپ کند هم به شکل غیرقانونی و چندبرابر پول میگیرند. این کار خوبی نیست.
او به دادوستدهای مشابه دیگری هم اشاره و بیان کرد: بعضی از رشتهها باید از مجلات خارجی هم پذیرش بگیرند. به همین علت، در همین کشورهای همسایه مجلات این چنینی برای مقالات دانشجوهای کشورهای اطراف ایجاد شدهاند که پذیرش خارجِ نوبت میدهند و دادوستد میکنند. تعدادی موسسۀ دلالی هم در کشور داریم که کارشان گرفتن پذیرش از همین مجلات است. به این شیوه داریم سر خودمان را کلاه میگذاریم، این کار علمی نیست، کدام یک از این مقالات که با آنها استاد درست شده، در کجای جهان به آنها ارجاع داده شده یا گرهی از کار ادبیات باز کردهاند؟!
امینی معتقد است که تا وقتی این نگاه که نظام بروکراسی استادها و دانشجوها را زیردست خودش حساب میکند، این وضع هر روز بدتر خواهد شد و گفت: جلسات پایاننامهها و رسالهها بیشتر شبیه به جلسههای اداری است. درست است که جلسات دفاع معمولاً صورت آیینی و تشریفاتی دارند ولی قبل از آنها باید تاملاتی شده باشد که این پایاننامهها آمادۀ دفاع کردن باشند و نه پر از غلطهای بدیهی.
این مدرس دانشگاه تهران سپس با اشاره به وضعیت جلسات دفاع دانشگاهها اظهار کرد: وقتی در جلسات دفاع شرکت میکنم، غمگین میشوم. هیچ تبادلات علمیای نیست و فقط یک مشت تعارف ردوبدل میشود. در همۀ این جلسات تاکنون ندیدم به کسی نمرۀ «ب» بدهند، به همه «الف» میدهند. چون این نمرات، تعارفهای اداری بین استادها است و نمرهایست نسبت به آن استاد راهنما. بنابراین، اگر دانشجویش نمرۀ کم بگیرد، دلخور میشود و دفعۀ بعد به دانشجوی استادی که نمرۀ کم داده، نمرۀ کم میدهد.
او ادامه داد: دلالیها و دادوستدهایی که در بازارهای بیرون دانشگاه داریم، وارد نظام دانشگاهی شده و من فکر میکنم نظام اداری از این وضع راضیست که توانسته این سلطه را ایجاد کند.
اسماعیلی امینی در پایان انتقادی هم نسبت به وضعیت استخدام استادان دانشگاه داشت و گفت: استاد دائمی در هیچ جای دنیا وجود ندارد، با استادها قراردادهای موقت میبندند. همین مسئله که استادان را استخدام رسمی میکنند و استاد ۳۰، ۴۰ سال در یک دانشگاه میماند، به نظرم کار خوبی نیست چون آن رقابت و طراوت را میگیرد.