پلتفرم (سكو) شبكه اجتماعي كلاب هاوس ادعاهاي طرفداران نظام رسانهاي رسمي و
مخالفان آزادي رسانه را به چالش جدي كشيده است. زيرا هيچكدام از عوارض
منفي كه براي ساير شبكههاي اجتماعي ميشمارند در اين شبكه وجود ندارد.
گرچه بنده به علت نداشتن آيفون و نيز قدري محافظهكاري در استفاده از ابزار
جديد!
تاكنون در اين برنامه حاضر نشدهام ولي از دوستان گوناگوني در اين
زمينه پرسوجو كردهام. به نظرم اين شبكه ويژگيهايي دارد كه آن را متمايز
از ساير شبكههاي اجتماعي ميكند. اول و مهمتر از همه اينكه عموم افراد
حاضر در آن، شناسايي شده و با اسم و رسم وارد اين شبكه ميشوند. حتي اگر
ناشناس هم حاضر باشند، امكان حرف زدن ندارند و بهطور معمول، افرادي وارد
گفتوگو ميشوند و اجازه ابراز نظر پيدا ميكنند كه براي مخاطبان شناخته
شده هستند. ويژگي دوم آن فقدان متن و تصوير و فيلم است كه معمولا نسبت به
آنها حساسيت وجود دارد و ميتواند جعلي يا دروغ يا داراي بدآموزي و...
باشد. ويژگي سوم يك سويه نبودن و نيز به نسبت غير خبري بودن آن است. مثل
آمدنيوز نيست كه يك نفر به صورت يك سويه هر چه خواست بنويسد و منتشر كند و
پاسخگو هم نباشد.
ويژگي بعدي فضاي مودبانه و محترمانه آن است كه تقريبا
همه نسبت به وجود چنين ويژگي مهمي در اين شبكه اذعان دارند. بنابراين يك
شبكه اجتماعي شفاف، گفتوگومحور و محترمانه است كه هر كس ميتواند در آن به
اثبات درستي افكار خود بپردازد. شبكهاي گفتوگو محور است كه بيش از هر
چيز به وجود آن نيازمنديم.
گفتگوی بدون توهین و ناسزا زمینه همگرایی و
وحدت نظر را ایجاد میکند. مثل چراغ مثنوی مولوی است که اگر روشن شود همه
فیل را میبینند و از توهم جزیینگری بیرون میآیند. اين شبكه مثل توييتر
نيست كه لشكر سايبري تيرانانشين يا تهراننشين در آن فعال باشند و چشم بسته
و بفرمان توييت كنند. يا در اينستاگرام كامنت و نظرهاي بيادبي بگذارند و
فضاي عمومي را تخريب كنند.
اين شبكه امكان اين را فراهم ميكند كه حتي اگر
يك فرد شناخته شده هم بخواهد از حدود اخلاقي و قانوني پا را فراتر بگذارد،
فوري ميكروفن او قطع شود. بنابراين به معناي دقيق كلمه دموكراتيك و آزاد
است. حتي اگر در يك برنامه به كسي يا كساني هم اجازه سخن داده نشود، آنان
ميتوانند همزمان يا بعد از آن اتاق مربوط به خود را ايجاد كرده و هر چه
ميخواهند نظر دهند و نقد كنند. در اين شبكه اجتماعي عنصر جذابيت فقط منطق
اظهارنظركننده است و نه هيچ چيز ديگر. خب! با اين ملاحظات انتظار ميرود
كه اصولگرايان و تندروها از اين شبكه استقبال كنند، چون مدعي داشتن منطق و
گفتارِ متقن هستند. پس چرا به جاي حضور در اين فضا، زمزمه فيلتر كردن آن را
آغاز كردهاند؟ و چرا حتي تاكنون نيز حضور جدي در آن ندارند؟
اين خطمشي
آنان برخلاف شبكههاي اجتماعي ديگر است كه با تمام توان در آنها حاضر
هستند. كلاب هاوس آنچنان شبكهاي است كه برخلاف شبكههاي ديگر، مسوولان
دولتي كه دسترسي مناسب به رسانه رسمي را ندارند نيز از حضور در آن استقبال
كردهاند و اتفاقا همين حضور موجب شده كه رسانههاي فرامرزي و غيررسمي
بهطور نسبي به حاشيه بروند، پس چرا مخالفت اصولگرايان با آن بيشتر از ساير
شبكههاي اجتماعي است؟ پاسخ تا حدي روشن است. ترس اصولگرايان از شبكههاي
اجتماعي چند چيز است . آزادی و وحدت عمومی و به حاشیه رفتن صداوسیما.
منظور از آزادي نيز امكان بيان سخنان مسوولانه و قابل سنجش است. آزادي
فحاشي و توهين و دروغ مساله آنان نيست. چون اين را دارند و در اين زمينه
دست بالا را نسبت به ديگران دارند. پس شبكه كلابهاوس تقريبا همه توجيهات
ظاهري آنان را براي مخالفت و فيلتر اين نوع شبكهها بسته است و اكنون مجبور
هستند كه بيرودربايستي وارد ميدان شوند و صريح و آشكار بگويند كه مساله
آنان آزادي واقعي سياسي است، زيرا اين شبكه ميتواند اين هدف را محقق كند.
بهعلاوه با رواج اين شبكه، رسانههاي رسمي از جمله صداوسيما بيش از اين به
حاشيه ميروند. پايان اين سياست روشن است. فيلترينگ نتيجهاي ندارد.
اثرات منفي آن بيشتر خواهد بود و اين نيروها بيش از پيش از بيان منطقي
مواضع خودشان ناتوان خواهند شد. اگر امروز خود را با اين فضا تطبيق دهند
بهتر است از اينكه فردايي كه نميتوانند، بخواهند انجام دهند. خوش بود گر
محك تجربه آيد به ميان. كلاب هاوس محك تجربه ادعاهاي غيرواقعي اصولگرايان
براي فيلترينگ شبكههاي اجتماعي است. بايد از اين شبكه استقبال كنند اگر
راستگو هستند.
منبع: اعتماد