تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به قلم نیوز است و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
طراحی و تولید: " ایران سامانه "
اولین برنامه رسمی سفر ۴ روزه رئیس مجلس شورای اسلامی دیدار و مذاکره با رئیسجمهور بود که بلافاصله بعد از تهیه عکس و فیلم خبرنگاران دو کشور و رسانههای بینالمللی، با حضور جمعی از همراهان ایرانی و شخصیتهای شوروی در یکی از سالنهای کاخ شروع شد. در ادامه این دیدار، مذاکرات با حضور وزرای خارجه دو کشور و سفیر جمهوری اسلامی در مسکو خصوصی شد تا طی دو ساعت گفتگوهای صریح و صمیمی، تصمیمات مهمی در مورد مسائل سیاسی، فنی، اقتصادی و نظامی، گرفته شد که نتیجه آن امضای چندین توافقنامه همکاری میان ایران و شوروی بود که بازتاب گستردهای در جهان داشت.
رئیس مجلس شورای اسلامی در دومین روز سفر از مرکز فضا نوردی شوروی و سفینههای آن بازدید کرد که همراه با توضیحات معاون ستاد کل نیروهای مسلح شوروی بود و سپس برای ادامه مذاکره با رئیسجمهور به کاخ کرملین رفت که در دیدار علنی به جمعبندی مذاکرات کمیتهها و در دیدار خصوصی به نتیجه بررسی مذاکرات درباره همکاری تسلیحاتی و دفاعی پرداختند که دفتر سیاسی ریاست جمهوری شوروی تصویب کرده بود که تمام خواستههای هیئت ایرانی، ازجمله میگ ۲۹، موشک سام ۵، تانک تی - ۸۰، موشک دریا به دریا و ... با تکنولوژی ساخت، برآورده شود.
رئیس مجلس شورای اسلامی در مراسم ضیافت شام رئیسجمهور شوروی و همسرشان در دیدار با همسر رئیسجمهور شوروی از برنامههای راهبردی ایران برای گسترش همکاری با جهان، بهخصوص کشورهای منطقه و همسایه گفتند.
آنچه در بالا خواندید، بازنشر اخبار سفر ۴ روزه رئیس مجلس جمهوری اسلامی ایران به روسیه بود که چند تفاوت اساسی با واقعیت خبری دارد که این روزها تیتر طنزگونه رسانههای گفتاری، دیداری و نوشتاری جهان شده است:
- زمان انجام این سفر چهارروزه ۳۰ تیر تا ۲ مرداد ۱۳۶۸ بود که هیچ ارتباطی با سفر رئیس فعلی مجلس در ۲۰ بهمن ۱۳۹۹ ندارد.
- شخصیت حقوقی رأس هیئت ایرانی، رئیس مجلس شورای اسلامی و شخصیت حقیقی، آیتالله هاشمی رفسنجانی بودند.
در سومین روز سفر رئیس مجلس شورای اسلامی آیتالله هاشمی رفسنجانی به مسکو، دیدار و گزارش نتایج مذاکرات به خبرنگاران خارجی و داخلی در سالن مخصوص مصاحبهها بود و سپس در کاخ کرملین توافقنامهها در مراسم خاصی به امضای رئیس مجلس شورای اسلامی و صدر هیئترئیسه اتحاد جماهیر شوروی رسید که دو سند را وزیر امور اقتصادی و دارایی ایران و وزیر روابط اقتصاد خارجی شوروی و وزیر راه اتحاد شوروی امضاء کردند و متن سند تسلیحاتی، به خاطر اختلافنظر مسئولان مربوطه دو کشور نهایی نشده بود که با تأکید رئیس مجلس ایران و رئیسجمهور شوروی آماده کردند و در فرودگاه امضاء نمودند.
آیتالله هاشمی رفسنجانی پس از خداحافظی با رئیسجمهور شوروی در سالن سنت جرج کاخ کرملین، برای بازدید از شهر لنینگراد که اخیراً سن پترزبوک خوانده میشود، به فرودگاه رفت و پس از مراسم رسمی، با هواپیمای تشریفات روسی، مسکو را ترک کرد.
رئیس مجلس شورای اسلامی در لنینگراد از چندین ابنیه تاریخی و موزه معروف آرمیتاژ بازدید و با شهردار دیدار و گفتگو کرد و در چهارمین روز سفر و به دعوت مسئولان کشور آذربایجان، با هواپیمای روسی به باکو رفت و مورد استقبال رئیسجمهوری آذربایجان قرار گرفت.
دیدار با مردم در مسجد شیعیان باکو و مذاکره با دبیر کل حزب کمونیست و رئیسجمهور، از مهمترین برنامههای سفر کوتاه رئیسجمهور به کشور آذربایجان بود که پس از مراسم بدرقه و برگشت به ایران، در فرودگاه مهرآباد، مورد استقبال مسئولان جمهوری اسلامی قرار گرفت.»
آنچه از واژه واژه خبرهای بالا استنباط میشود، عزت و اقتدار جمهوری اسلامی ایران است و رئیسجمهور کشوری که خود را ابرقدرت جهانی و بزرگ شرق در مقابل ابرقدرت غربی میداند، در مقابل عظمت نام ایران سر تعظیم و احترام فر میآورد.
برای هر ایرانی با هر نگاه سیاسی، ناراحتکننده است وقتی میبیند و میشنود کشوری که تاریخیترین کینهها را نسبت به ایران دارد ، از ناشیگری دیپلماتیک یک عده سو استفاده مینماید که برای خوراک تبلیغاتی برنامهای که دارند، نهتنها منافع ملی، بلکه اقتدار تاریخی ایران را چنین بذل و بخشش میکنند. دردآورتر این است که چند روز قبل از سفر رئیس مجلس، با هشتک «معتمد نظام» موج رسانهای در فضای مجازی به راه میاندازند و غافل از اینکه «نردبان این جهان ما و منی است / عاقبت این نردبان افتادنی است / لاجرمآنکسکه بالاتر نشست / استخوانش سختتر خواهد شکست»
شاید مشاوران آقای دکتر قالیباف و برنامه ریزان سفر رئیس مجلس به روسیه، نیمنگاهی به اتفاقات سال ۱۳۶۸ داشتند و آرزوهای خویش را اتفاق واقعی میدانستند و چون فرصت چندانی تا انتخابات ۱۴۰۰ نداشتند، میخواستد از همان اتفاقات کپیبرداری کنند که ابتدا رهبر وقت کشور، امام خمینی (ره) نامهای تاریخی به گورباچف مینویسد و در حرکتی نمادین آیتالله جوادی آملی را به شوروی میفرستد و چند ماه بعد رئیس وقت مجلس شورای اسلامی، آیتالله هاشمی رفسنجانی که سابقه فرماندهی در جنگ نیز دارد، به شوروی میرود و با گورباچف دیدار میکند و پسازآن با رأی معنادار مردم به ریاست جمهوری میرسد. پس اگر نامه رهبری به مشترکات دیگر، چون ریاست مجلس، سفر به مسکو و دیدار با رئیسجمهور روسیه اضافه شود، با سابقه مشترک فرماندهی در جنگ، یکجا شود، نتیجه بزرگ پیشاپیش به دست میآید و مهم نیست که سابقه تمدنی و فرهنگی ملتی بزرگ مخدوش شود!
با کمال تأسف باید گفت مدعیان انقلابی گری که با همه جوانیهای خویش خود را معیار و ملاک میدانند و به گواهی اسناد فراوان، هر تریبونی را فرصتی برای هتک حرمت «السابقون» انقلاب میدانستند و میدانند، این بار هم بهجای آنکه از اعتبار خود برای رهبری مایه بگذارند، از جایگاه رهبری و پیام ایشان برای حل مشکل رخداده خرج کردند.
مطمئناً این جماعت که به قول حافظ «به مکتب [سیاسی] نرفتند و خط [دیپلماتیک] ننوشتند، به غمزه که چه عرض کنم، با آرزوهای خویش، مسئلهآموز مدرس [زمان] شدند» و واقعاً «جای آن است که خون موج زند در دل لعل/ زین تغابنکهخزف میشکند بازارش»
برای یادآوریشان و شکوهی که ایران عزیز و ایرانیان در جامعه بینالملل و بهخصوص در کشورهای منطقه و بهویژه در همین روسیه داشتند، خاطرات سفر آیتالله هاشمی رفسنجانی را با هم مرور میکنیم تا همگان بدانند که «بلبل از فیض گل آموخت سخن، ور نه نبود / این همه قول و غزل تعبیه در منقارش»:
سهشنبه ۳۰ خرداد ۳۶۸۱ //۱۶ ذیقعده ۱۴۰۹ //۲۰ ژوئن ۱۹۸۹
ساعت شش ونیم صبح به مجلس رسیدم. تا ساعت هفت ونیم گزارشها را خواندم. غربیها روی سفر من بهشورویحساس شدهاند. قبل از شروع جلسه در خصوص سفر بهشورویو موضوعات در دستور مذاکرات و نحوه انتخاب همراهان توضیحاتی به نمایندگان دادم. پس از شروع جلسه به دفترم برگشتم.
آقای [مرتضی] الویری آمد. درباره مسائل آقای منتظری و اصلاح قانون اساسی گفت. نمایندگان از فکر دادن حق انحلال مجلس به رهبری که در شورای بازنگری مطرح است نگراناند و دارند طومار تهیه میکنند. تا ساعت نه ونیم صبح کارهای دفتر را انجام دادم. برای خداحافظی به دفتر رهبری رفتم. درباره سفر و مسائل انتخاب رئیسجمهور مذاکره کردیم.
به فرودگاه [مهرآباد] رفتم. مراسم بدرقه رسمی بود. نخستوزیر و جمعی از نمایندگان و وزرا و فرماندهان هم بودند. مصاحبهای انجام دادم نخستوزیر هم صحبت کردند. با بدرقه رسمی ساعت یازده بهسوی مسکو پرواز کردیم. قبل از ما هواپیمای دیگری همراهان را برد. هیئت همراه خیلی بزرگ است؛ به خاطر کارهای فراوان در دستور مذاکرات، ترکیبی از دولت و مجلس و نظامی و ... در هواپیما مذاکرات و مشاوره انجام شد. پرفراز خاکشورویمنظرههای کوهها و مزارع و آبها و... را مشاهده میکردیم.
ساعت دو ونیم بعدازظهر در فرودگاه اختصاصی مهمانان در جنوب مسکو به زمین نشستیم. مطابق برنامه کولیاکف معاون اول گورباچف و [ادوارد شوارد نادزه] وزیر خارجه و جمعی از شخصیتهایشورویدر فرودگاه استقبال کردند، مراسم سان و رژه انجام شد؛ میگویند در حد پذیرائی از سران کشورها است.
از فرودگاه مستقیماً به کاخ کرملین حرکت کردیم. در راه کولیاکف که در ماشین من بود، توضیحات درباره مسکو و سؤالات من میداد. ازجمله گفت مسکو در دشت است. کوهی در اطراف نیست. منطقه سرسبز است و پر از جنگل مصنوعی. هوا مرطوب است. درجه حرارت ۲۲ است. تابستانشان کوتاه است. دو ماه ونیم باران زیاد میبارد. مسکو ۹ میلیون نفر جمعیت دارد. شهر عمدتاً بهصورت آپارتمانی است. معدل ساخت آپارتمانها حدود ۴۰ مترمربع است. دو میلیون نفر در انتظار رسیدن نوبت مسکن در مسکو هستند. معمولاً در خانه پدر یا... بهصورت مشترک زندگی میکنند.
در کاخ کرملین مورد استقبال گورباچف قرار گرفتیم. برخورد اول گرم و صمیمانه بود. عکاسها و فیلمبرداران عکس و فیلم تهیه کردند. بلافاصله در یکی از سالنهای کاخ با حضور جمعی از همراهان من و شخصیتهایشورویمذاکرات رسمی شروع شد. در این مذاکرات صحبتها کلی و دوستانه و مثبت بود. سپس جلسه را با حضور وزرای خارجه و سفیرمان و مترجمی برای دو طرف خصوصی کردیم.
در جلسه خصوصی مذاکرات در مورد مسائل سیاسی، فنی، اقتصادی و نظامی، صریح و صمیمی بود. دو جلسه مجموعاً دو ساعت طول کشید و دو طرف راضی بودند. سپس بخشی از کاخ را تماشا کردیم. از آثار کلیساها و تزارها بود. به اقامتگاه در محله «تپههای لنین» رفتیم؛ باغ باصفایی است. ساختمان قدیمی و مخصوص مهمانان سطح بالا است. بیشتر همراهان را به هتل بردند.
عفت و بچهها را قبلاً به محل آورده بودند. بعد از استراحت و نماز، همراه سفیرمان آقای [ناصر حیرانی] نوبری با اتومبیل تشریفات در خیابانهای مسکو گشتیم. خیابانها وسیع و تمیز و سرسبز است. کنار دانشگاه مسکو و پانوراما پیاده شدیم. در موزه پانوراما فضاهای جالبی از منظره آخرین جنگهای ناپلئون و روسها و شکست نهایی ناپلئون است.
به سفارت خودمان رفتیم. همراهان و اعضای سفارت جمع بودند. درباره مذاکرات بحث کردیم. عمدتاً راضی هستند. اطلاع دادند با سفرمان به منطقه مسلماننشین آذربایجان (باکو) موافقت کردهاند؛ قبلاً مخالفت شده بود. نتیجه مذاکرات خوب است.
شام مهمان سفارت بودیم. سپس با حضور وزرای خارجه و دارائی درباره مواد موافقتنامه مشورت کردیم. احوالپرسی کوتاهی از خانمهای کارکنان سفارت کردم. ساختمان سفارت، کهنه و قدیمی است. قبلاً خانه یکی از شاهزادههای قدیمی بوده و تابلوهای ارزشمندی دارد. برای خواب به مقر برگشتیم. نزدیک ساعت دو نیمهشب به مقر رسیدیم.
چهارشنبه ۳۱ خرداد ۳۶۸۱ //۱۷ ذیقعده ۱۴۰۹ //۲۱ ژوئن ۱۹۸۹
ساعت چهار صبح بیدار شدم. من بیدار ماندم. متن موافقتنامهای که اساس همکاری با شورویتا سال دو هزار است و باید امضاء کنم، خواندم. خاطرات دیروز را نوشتم. به اخبار رادیوهای فارسی انگلیس و آمریکا گوش دادم. نگرانی از توافقهای ایران وشورویرا مخفی نمیکنند، اما منفی هم حرف نمیزنند.
صبحانه را با اعضای خانواده در اقامتگاه صرف کردیم. به محل [یادمان] سرباز گمنام درکنار دیوار کاخ کرملین رفتیم. مراسم نظامی داشتند. تاج گلی نثار شد. قبلاً احتمال داشت که این مراسم را بر سر [آرامگاه] جنازه لنین انجام دهیم که به ملاحظاتی با آن توافق نداشتیم.
از همانجا به شهرک ستارهها در بیست کیلومتری شمال مسکو رفتیم. ژنرال دیکوف معاون ستاد کل [نیروهای مسلح] در سفر در ماشین من بود. اطلاعات زیادی دارد و پرحرف است. درآنجا با استقبال گرم جمعی از فضانوردان متشخص روبرو شدیم. در سالن بزرگی نمونهای از سفینههایی که به فضا پرتاب شده است، قرار داشت. توضیحات کافی درباره ایستگاه میر و سفینههایی که به آن ملحق شده و یا بنا است بشود و سفینههایی که رفته و برگشتهاند، دادند. در داخل سفینهها توضیحات خوبی درباره شرایط و لباس و غذا و ... فضانوردان ارائه شد.
در سالن دیگری دریک استخر عظیم آب که شرایط خلأ را به وجود آوردهاند، تمرین فضانوردان برای حرکت در خلأ را دیدیم. سپس فیلمی در همین مورد و موزه یوری گاگارینو مجسمهاش را دیدیم و نثار تاج گل انجام شد. به اقامتگاه برگشتیم.
توضیحات آقای دیکوف درباره انهدام موشکها با قرارداد میان آمریکا وشورویبرای من جالب و عجیب بود. بعد از ناهار و استراحت مجدداً به کاخ کرملین رفتیم. دو جلسه متوالی با گورباچف داشتیم که اولی علنی و جمعبندی مذاکرات کمیتهها که مثبت بود و دومی خصوصی و نتیجه بررسی آنها درباره همکاری تسلیحاتی و دفاعی بود. با خوشحالی اطلاع دادند که دفتر سیاسیشان تصویب کرده که تمام خواستههای ما را بدهند: دادن میگ ۲۹، موشک سام ۵، تانک تی - ۸۰، موشک دریا به دریا و ... با تکنولوژی ساخت. درباره افغانستان که برای آنها خیلی مهم بود و همچنین درباره عراق هم توافق کردیم.
از بخشی از سالنها و کلیساهای کرملین بازدید کردیم؛ جالب است. ازآنجا به ساحل رودخانه مسکو رفتم که به پنج دریای اطراف روسیه با کانالهایی که ساخته شده، مرتبط است. با کشتی میتوانند از مسکو به همه این پنج دریا بروند. به اقامتگاه برگشتیم. استراحت مختصری شد و باز برای شرکت در ضیافت شام آقای گورباچف به کرملین رفتیم.
سر میز شام مذاکرات دوستانه خصوصی با گورباچف داشتیم. هر دو نطقی ایراد کردیم. او از رو خواند، ولی من بدون نوشته نطق ایراد کردم؛ گرچه متنی تهیه شده بود، ولی متن فارسی را نیاورده بودند و متن روسی توزیع شده بود؛ از نمونههای ناشیگری دیپلماتهایمان. صحبتهای بدون نوشتهام موردتوجه قرار گرفت.
شب به اقامتگاه برگشتیم. در راه از متروی مسکو دیدار و دو ایستگاه را در مترو حرکت کردیم؛ جالب است. سپس پیاده از میدان سرخ بازدید انجام شد. ساعت ده ونیم نماز مغرب و عشاء را خواندم و خوابیدم. آقای محسن رضایی آمد و درباره مذاکره فردا با نظامیانشورویمشورت کرد. عفت امروز با خانم گورباچف ملاقات داشت؛ راضی است.
پنجشنبه ۱ تیر ۳۶۸۱//۱۸ ذیقعده ۱۴۰۹ //۲۲ ژوئن ۱۹۸۹
دیشب نسبتاً خوب خوابیدم. کمخوابی پریشب جبران شد. صبح اخبار فارسی رادیو [صدای] آمریکا [VOA] و [بیبیسی] انگلیس را گرفتم. بعد از استحمام و صبحانه، به سالن مخصوص مصاحبهها رفتیم و با خبرنگاران خارجی و داخلی، مصاحبه انجام شد. روسها از من خواسته بودند در مورد توافق در تسلیحات چیزی نگویم؛ گویا از سوی غربیها در این جهت تحتفشارند
ازآنجا برای امضای توافقها به کرملین رفتیم. با مراسم خاصی من و آقای گورباچف [صدر هیئترئیسه اتحاد جماهیر شوروی] دو سند را و آقایان [محمدجواد] ایروانی [وزیر امور اقتصادی و دارایی] و آقای لئوف کاتاشف [وزیر روابط اقتصاد خارجی شوروی] [و آقایان اس کناریف وزیر راه اتحاد شوروی] دوسند دیگر را امضاء کردیم و امضای سند تسلیحات، به عهده آقای [بهزاد] نبوی و آقای کاتاشف بود که به خاطر اختلافنظرشان، آماده نبود؛ با تأکید من و گورباچف رفتند، آماده کردند و در فرودگاه امضاء نمودند.
مراسم خداحافظی با گورباچف را در [سالن سنت جرج] کاخ کرملین انجام دادیم. بهسوی اقامتگاه حرکت کردیم. در بین راه، در خیابان آربات که مرکز روشنفکران و هنرمندان مسکو است، پیاده شدیم و سراسر خیابان را پیاده رفتیم. مردم مسکو خونسردند و احساسات نشان نمیدهند. از یک نویسنده که کتابش را خود چاپ کرده بود و کنار خیابان میفروخت، یک کتاب خریدم. ده روبل به او دادم. قیمت کتابش سه روبل بود. این تنها کتابفروشی خصوصی مسکو بود.
از یک فروشگاه کوچک مواد غذائی هم بازدید کردیم. میوهها و کمپوتها را میفروختند؛ چیز کمی بود، با کیفیت غیر مرغوب و نسبتاً گران.
همراه آقای لیاکوف، از اقامتگاه بهسوی فرودگاه حرکت کردیم. با سان و رژه، مراسم خداحافظی و بدرقه انجام شد و با هواپیمای تشریفات روسی بهسوی لنینگراد [= سنپترزبورگ] پرواز کردیم. رئیسجمهور مولداوی که معاون گورباچف است، مهماندار بود. ساعت دوازده ظهر به فرودگاه لنینگراد رسیدیم. مسئولان شهر به ریاست [آقای خودریف] شهردار از ما استقبال کردند. با تشریفات بهسوی شهر حرکت کردیم. در اتومبیل، شهردار برایمان توضیح میداد.
در مدخل شهر، کنار موزه [آرمیتاژ] و ساختمان یادبود مدافعان [قهرمان] شهر که در جنگ جهانی دوم کشته شدهاند، پیاده شدیم و تاج گل نثار کردیم و توضیحات شنیدیم. مدعیاند یکمیلیون نفر، در مدت ۹۰۰ روز محاصره ارتش هیتلر کشته دادهاند و یکسوم شهر خراب شده است و در همان نقطه، محاصره را شکستهاند. همانجا از یک فروشگاه بازدید کردیم.
به ساختمان شهرداری رفتیم [و در جلسه کمیته اجرایی شهر لنینگراد شرکت کردیم.] توضیحات دادند. خوب بر آمار و ارقام مسلط نبودند. گاهی سؤالات را غلط جواب میدادند و بعداً عذرخواهی میکردند. به اقامتگاه رفتیم؛ ساختمانی قدیمی در کنار رودخانه، در باغی مشجّر به اشجار زینتی.
هوا آفتابی و مطبوع است. چنین روزهایی در اینجا کم است. به همین جهت بعضی مردم در خیابانها نیمه برهنهاند. بعد از ناهار و استراحت، باز به شهر رفتیم و از موزه آرمیتاژ بازدید کردیم و آثار ارزشمندی از ایران دیدیم؛ موزه مهمی است. قبلاً کاخ تزار روس بوده است.
در خیابانهای شهر گشتیم. مردم زیادی در اطراف خیابان صف کشیده بودند. باز برای استراحت به اقامتگاه آمدیم. کمی خوابیدم. شام را در مهمانخانه شهرداری صرف کردیم. از مسجد مسلمانان بازدید کردیم. گفتند پنجاههزار مسلمان در آن شهر است. امام مسجد به ایران آمده است.
سر میز شام من و [آقای خودریف] شهردار [لنینگراد] صحبت کوتاهی کردیم. بعد از شام باز شهر را گشتیم. از ناو جنگی ابرار (اورورا) بازدید کردیم. لنین از رادیوی ناو، پیروزی انقلاب [اکتبر روسیه] را اعلان کرده است. از توپ این ناو به کاخ تزار شلیک شده است. آن توپ و آن رادیو اکنون حفظ شده است. از ساحل خلیج فنلاند بازدید کردیم. شهر پر از پل و رودخانه و شبهجزیره است؛ اینجا را ونیز شمال میگویند.
ساعت یازده به اقامتگاه برگشتیم. هنوز آفتاب غروب نکرده بود. صبر کردیم تا غروب شد و نماز مغرب و عشاء را خواندیم. بالاخره هوا تاریک شد. در این فصل فقط دو سه ساعت غروب آفتاب دارند ساعت یک بامداد خوابیدیم.
جمعه ۲ تیر ۳۶۸۱// ۱۹ ذیقعده ۱۴۰۹ //۲۳ ژوئن ۱۹۸۹
ساعت پنج ونیم صبح بیدار شدم. نتوانستم اخبار رادیوهای فارسی را بگیرم. صدای بیبیسی و صدای آمریکا که در مسکو خوب شنیده میشد، در لنینگراد همراه با پارازیت و ضعیف بود.
با بدرقه رسمی به فرودگاه رفتیم و ساعت هشت صبح با هواپیمای روسی بهسوی باکو پرواز کردیم. نزدیک ساعت دوازده رسیدیم. از طرف [آقای وزیر اف] رئیسجمهوری آذربایجان مورد استقبال قرار گرفتیم و بهسوی اقامتگاه حرکت کردیم. مردم شهر باکو در دو طرف خیابانها صف کشیده بودند و ابراز احساسات میکردند. نخستوزیر در راه توضیحات خوبی درباره وضع مردم، صنایع، نفت و امور اجتماعی و اقتصادی آذربایجان داد. اقامتگاه مجلّلی دارند؛ بهتر از مسکو است.
برای نماز به مسجد شیعیان رفتیم. مردم اجتماع خوبی داشتند و احساسات پرشوری ابراز کردند، به حدی که مأموران شوروی را وحشتزده کرده بودند. برای تبرک خود را به من میرساندند؛ حتی زنان بیحجاب سعی میکردند به نحوی عبای من را ببوسند؛ علیرغم امتناع شدید من، چند نفری موفق شدند. بالای منبر نشستم و برای آنها صحبت کردم. خیلی گریه کردند. نماز ظهر و عصر به امامت من برگزار شد. [آقای شیخالاسلام الله شکور پاشازاده] امام مسجد هم خیرمقدم گفت. به اقامتگاه برگشتیم.
پس از ناهار که خیلی خوب و مفصل بود و برای اولین بار در شوروی، غذای کامل و اسلامی خوردیم - البته بهجز مهمانی سفارت خودمان - به کاخی برای مذاکره با رئیسجمهور رفتیم. آقای [عبدالرحمن] وزیراف [دبیر کل حزب کمونیست و] رئیسجمهور آذربایجان، صحبتهای خوبی درباره همکاریها کرد و من هم بهخصوص درباره بحر خزر و کنترل آب و محیطزیست و ... صحبت کردم
به انستیتوی کتب خطی رفتیم. از تعدادی از کتب خطی اسلامی بازدید کردیم؛ جالب است. بر همکاری تأکید شد و یادداشتی در دفتر یادبود نوشتم. مردم بیرون ساختمان اجتماع کرده بودند. میان آنها رفتیم و به ابراز احساساتشان پاسخ دادم.
از یک نقطه مرتفع، منظره شهر و بندر باکو را تماشا کردیم. از یک منطقه آثار باستانی [قیز قلعهسی] دیدار کردیم. به کنسولگری خودمان هم رفتیم و تأکید کردم برای سفر مردم شوروی به ایران تسهیلات قائل شوند. به اقامتگاه برگشتیم.
از گرما و خستگی و رطوبت کلافه بودم. نیم ساعتی خوابیدم و سپس عازم فرودگاه شدیم. در مسیر شاهد ابراز احساسات گرم مردم بودیم. این استقبال مردمی و ابراز علاقه شهروندان مسلمان شوروی برای من و همراهان بسیار مهم و معنادار است.
پس از مصاحبهای کوتاه و خداحافظی بهسوی تهران پرواز کردیم. در مسیر، نتایج سفر را با همراهان جمعبندی کردیم؛ برای همه رضایتبخش است. وزرت خانههای خارجه و اطلاعات توافق کردند که سفر مردم شوروی به ایران و نیز سفر ایرانیان مقیم شوروی به وطن را تسهیل و تشویق کنند.
ساعت هشت شب در فرودگاه مهرآباد بودیم. پس از مراسم استقبال، مصاحبهای با صداوسیما انجام شد در مسیر خانه، از رادیوی ماشین، متن بیانیه مشترک و تفاهمنامه خود و آقای گورباچف را گوش دادم؛ جالب است دیر به خانه رسیدیم. از بیت امام شام گرفتیم. گزارش مختصری از سفر را تلفنی به رهبری دادم. رادیو [صدای] آمریکا گفت: «آمریکا تلاش شوروی برای همکاری با ایران را محکوم کرده است.»