تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به قلم نیوز است و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
طراحی و تولید: " ایران سامانه "
مدرس در جلسه ۲۳ دی ۱۳۰۳ مجلس پنجم می گوید:
*ما میخواهیم وطنخواه باشیم. وطنخواهی
یعنی چه؟ من خیال میکنم وطنخواهی و وطندوستی که ما میگوییم این است که
ارض خودمان را دوست بداریم و اهل آن ارض را هم مثل خودمان و از خودمان
بدانیم.
*باید اول تشخیص موضوع کرد که ارضی که ما آن را دوست میداریم و اسمش را وطن خودمان میگذاریم، کجا هست؟ حد و حدودش کجاست؟ و هموطنان ما کیانند؟ تا بدانیم این حب و علقه را به کجا بیندازیم.
*میگوییم دولت هشت هزار سالهایم. خوب دولت هشت هزار ساله، باید زمین هشت هزار سال سابقش را وطن خود بداند و اقوام هشت هزار ساله سابق تا حال را، هموطنان خودش بداند، والا غلط میکند میگوید دولت هشت هزار ساله هستم.
*کسی که وطن هشت هزار ساله خودش را بلد نیست و اقوام هشت هزار سال سابق خودش را نمیشناسد، نمیگوید دولت هشت هزار سالهام.
*حضرت ابراهیم (ع) ایرانی بود. در این که هیچ گفتگویی نیست. هیچکس هم مدعی نشده است که حضرت ابراهیم از قوم دیگر است. این بلا معارض است … اگر خانهاش را هم بخواهید، بابل است؛ پهلوی کرمانشاه خودمان… پسر این حضرت ابراهیم، حضرت اسمعیل بود… اسحاق هم یک پسرش بود که جد پسر عموها و یهودیها است. اسمعیل هم مال ما سادات است. پس اسمعیل که جد ما است، پدرش ایرانی بود… چ
*آن هشت هزار سال را گذاشتم زمین… پایینتر میآیم. وطن خودم را مربوط به هزار و چهار صد سال قبل میدانم. پس هموطنان من اقوامی هستند که از هزار و چهار صد سال پیش، در آن زمینی که در تصرف ما بود، منزل داشتند. آنها را هموطنان خودم میدانم… زمان ابراهیم را هم بخشیدیم و از هزار و چهار صد سال قبل شروع کردیم.
*هزار و چهار صد سال قبل میدانید، چه وقت است؟ الآن هزار و سیصد و چهل سال از هجرت گذشته است. شصت سال قبل از هجرت را میگیریم که تقریبا ولادت پیغمبر اکرم است. پیغمبر ما
*حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله که جد ما است میفرماید:من فخر میکنم که زاییده شدم در زمان پادشاه عادل؛ یعنی انوشیروان عادل. حالا این یعنی پادشاه عادل خودم – یا – پادشاه عادل کسی دیگر؟یعنی پادشاه عادل خودم. پیغمبر ما رعیت دنیوی پادشاه عدل، انوشیروان بوده است.
*انوشیروان پادشاه ایران بود یا روم یا چین؟ پادشاه ایران بود. اراضی ایران هم کرد نشین بودند، لر نشین بودند و عرب نشین بودند. جزیره العرب هیچوقت سلطانی غیر از سلطان ایران نداشت … حکومتهای سابق این طوری بودند که یک سلطانی که بر یک جا استیلا داشت، یک امیری به آن جا میفرستاد و آن امیر تحت فرمان این سلطان بود.
*غرض عرض بنده این است که اراضی جزیره العرب و یمن که عربنشین هستند، از اراضی ایرانند و اشخاصی هم که در آن خاک منزل داشته و دارند، از اول رعیت ایران بودهاند. اقوام هموطن ما بودهاند و اگر ما وطن هزار و چهار صد سال خودمان را بگیریم، اهالی آن هموطنانمان هستند. حالا در جایی که قوم عرب ساکن بودهاند، عربی و در جایی که فارس بودهاند، فارسی زبان بودهاند …
منبع: روزنامه اطلاعات