تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به قلم نیوز است و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
طراحی و تولید: " ایران سامانه "
اولا؛ توهینهای غرب علیه اسلام محصور در موضوع پیامبر نیست. خود قرآن به کرات مورد توهین قرار گرفته. آیا قرآنی که مورد توهین در غرب قرار میگیرد با قرآنی که من و شمای شیعه میخوانیم تفاوت دارد؟ آنجا هم بگوییم مشکل از قرآن اهل سنت است؟
ثانیا؛ محورهای اصلی در حمله غربیها به شخصیت پیامبر اکرم میان شیعه و سنی مشترک است؛ تعدد زوجات پیامبر، سن برخی از همسران پیامبر، جنگهای پیامبر، اجرای حدود شرعی در زمان پیامبر و قس علی ذلک. روایت شیعی از شخصیت پیامبر مگر منکر این موارد است؟
ثالثا؛ اکثر قریب به اتفاق گونههای اخیر توهین نسبت به ساحت پیامبر نه از جنس شخصیتپردازی که در قالب تمسخر و خلق موقعیتهای به زعم خودشان خندهدار با الهام گیری از رفتارهای مسلمین نه کتب مسلمین بودهاند. طرح ماجرای تاثیر تراث روایی اهل سنت در این توهینها تخصصا از موضوع بحث خارج هستند.
رابعا؛ شرقشناسی دنیای غرب که ریشه پدیده اسلامهراسی است، شیعه را دد نظر نمیگرفت یا متاثر از اهل سنت غالب، اساسا آنها را مسلمان نمیدانست. تاریخ توجه شرقشناسان به تشیع عمر زیادی ندارد و برای همین نصوص و کتب روایی شیعه از کانون توجهات بدور بودهاست وگرنه آشنایان با کتب روایی شیعه خوب میدانند که روایات موهن و عجیب و غریب که میتواند دستاویز توهینها قرار گیرد در آنها کم نیستند.
خامسا؛ منطق بیانشده توسط حجج اسلامی کاشانی و ابوالقاسمی در مواجهه با توهینها به پیامبر اکرم و انداختن توپ در زمین اهل سنت، چیز جدیدی نیست و یاسر الحبیب قبلا آن را مفصلا با حدت گفته. نه هرچه یاسرالحبیب بگوید لزوما غلط است و نه هر تشابه سخن دو تن به منزله یکی بودن آنهاست. اما آنچه این میان مشترک است فهم نادرست از منطق نهفته در پشت اسلام هراسی در غرب است که یکی از ظهوراتش توهین به پیامبر اکرم است. در مقابل این پدیده بجای اینکه شیعه و سنی را یکی کنند، ساز جدایی میزنند و این یعنی درک درستی از تهدید پیشرو ندارند.
* منتشر شده در کانال تلگرام نویسنده . ۲۸ آبان ۱۳۹۹