شاید بسیاری نام حجتالاسلام پناهیان، را در سالهای اخیر شنیده باشند، اما
نگارنده از سه دهه قبل و اوایل دهه هفتاد، با ایشان آشناست؛
روزگاری که علیرضا پناهیان برای بچههای مذهبی دانشگاههای تهران، نماد
اخلاص و بی ادعایی بود، همان زمانی که منبرهای وی در مسجد دانشگاه تهران
صدها مستمع داشت، با احترام دعوتم را برای سخنرانی در نمازخانه خوابگاه
میپذیرفت و حتی با اشتیاق برای شرح چهل حدیث امام، در جمع 4 نفره اعضای
کانون اندیشه دانشگاه امیرکبیر حضور پیدا میکرد، دورانی که پناهیان تلاش
میکرد چه در منبر و چه در سمت نهاد نمایندگی دانشگاه هنر خویش را از دامان
سیاست دور بدارد و فراتر از هر سلیقه و پوششی، مبلغ دین باشد، در ایام
محرم روزانه دست کم دو بار بین قم و تهران با خودروی پیکان تردد میکرد تا
مجالس روضه زمین نماند و اگرچه آن زمان به لحاظ تحصیلات حوزوی، تالیف کتب و
فعالیتهای علمی، بی ادعا بود، اما تاثیرگذاری به مراتب زیادتری از بسیاری
از مدعیان در فضای دانشگاه داشت.
اما افسوس که امروز هرچه بیشتر پناهیان دیروز را جستجو میکنیم، کمتر
مییابیم؛ اخلاص و بی ادعایی، جایش را به آیتالله سازی داده است، ساده
زیستی جای خود را به لوکس گرایی، ملایمت و ادب جای خود را به عتاب و ارعاب و
جذب حداکثری جای خود را به دفع حداکثری داده است.
بدتر از همه ورود بدون آمادگی به مباحث نظری و طرح دیدگاههای شاذ و عجیبی است که متناقض با سیره اهل بیت و سخنان دیروز خود اوست.
پناهیان امروز، چندی پیش از تقدم ولایت بر عدالت سخن گفت که ناسازگار با
مبانی کلامی شیعه و عقلانیت اسلامی است و امروز از قربانی کردن عدالتخواهی
به پای مواسات و جهنمی شدن مسئولینی که اهل مواسات در قبال ولی فقیه
نیستند، سخن میگوید.
مگر میتوان سخن علی(ع) را که عدالت نه تنها بر جود مقدم، بلکه افضل است را
نادیده گرفت؟، مگر میتوان لحظه لحظه عمر حضرت که سرشار از تلاش برای تحقق
عدالت بود را انکار و آن را ذیل مواسات یا هرفضیلت و امر مستحب دیگری قرار
داد؟
این سخنان که به بهانه دفاع از رهبری منتشر میشود، بیشترین تعارض و تضاد
را با اندیشههای آیت الله خامنهای دارد و اندک جستجویی در سخنان و آثار
آیت الله خامنهای نشان میدهد که طی سی سال گذشته، بین مسئولان نظام ایشان
بیشترین تلاش را در جهت تبیین جایگاه نظری و اهمیت بی مانند عدالت در
سیستم حکومتی و جامعه داشتهاند.
کاش برادر پناهیان پیش از آنکه اینگونه عدالت را به پای ولایت قربانی کند،
میاندیشید که چرا علی(ع) شهید عدالت شد و چرا رهبری حکومت و ولایت فقیه را
وسیلهای برای تحقق عدالت میداند.
پناهیان امروز که از تقدم مواسات بر عدالت سخن میگوید باید بداند مواسات
حتی از اخلاق فراتر است و جزو مکارم اخلاق محسوب میشود و قیاس آن با عدالت
که یک ضرورت اجتماعی و حکومتی است، قیاسی مع الفارق است.
اینکه مواسات را مقدم بر عدالت بدانیم مانند آن است که گریه در قنوت وتر را
مهمتر از نماز واجب تلقی کنیم و اهمیت عدالت در جامعه دینی اگر بیش از
اهمیت نماز در مناسک نباشد، کمتر نیست.
چگونه میتوان برای رعایت نکردن یک ارزش فرااخلاقی، فردی را محکوم به جهنم
رفتن کرد، در حالیکه برای عدم انجام حتی یک واجب دینی هم بسادگی نمیتوان
حکم به جهنمی بودن مسلمانی داد؟ اگر مسئولی از جمهوری اسلامی، مستحق جهنم
باشد که قاعدتا از این نوع کم نداریم، نه بخاطر عدم رعایت مساوات، بلکه
بدلیل زیرپا گذاردن عدالت و عدم رعایت حقوق مردم و ظلم به فرودستان، به
عذاب و عقاب الهی دچار میشوند.
نمیدانم انگیزه پناهیان امروز از این سخنان چیست؟ اما میدانم این سخنان
هم جفا به علی (ع) است و هم جفا به سیدعلی، که تحت پوشش طرفداری افراطی از
ایشان، شاهد این رفتارها هستیم، البته امیدوارم بتوانم بار دیگر بجای
پناهیان امروز، پناهیان دیروز را ببینم، شاید این آرزو عاقبت بخیری برای
خود او نیز باشد.