تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به قلم نیوز است و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
طراحی و تولید: " ایران سامانه "
ملیحه سادات حسینی :اهداف مورد نظر دربارة «افزایش ضریب نفوذ بیمه» در ایران نیاز به تحقق چند پیششرط دارد؛
مطالعة ساختار و شالودة روابط علت و معلولی بین عوامل و عناصر ذیسهم در تولید، ارائه و استفاده از خدمات بیمهای از نقطة صفر تا دریافت خدمت توسط مصرفکننده به عنوان پیششرط محوریِ تحقق اهداف مد نظر برنامهریزان اجتماعی، اقتصادی و بیمهای در مورد «افزایش ضریب نفوذ بیمه» در ایران است.
سرمایههای اجتماعی
فارغ از عددی که برنامة ششم توسعه به عنوان هدف برنامه برای توسعة نفوذ بیمة ایران تعیین میکند؛ صاحبنظران بیمهای میتوانند در یک نگاه آرمانی، در یک بازة 5 یا 10 ساله عدد رشد را برای ضریب نفوذ بیمه در کشور محاسبه کنند که متناسب با شرایط و ساختار اقتصادی و اجتماعی و ظرفیتهای بیمهای در کشور باشد.
شاید در ذهن برخی، بلافاصله چند عدد رشد ردیف شود و بگویند؛ احتمالاً سالانه «ب» درصد رشد مقدور است؛ اما اصول برنامهریزی میگوید؛ مسئله را باید طوری دیگر دید.
رسیدن به یک عدد واقعی برای افزایش ضریب، نیازمند مطالعة دقیق در یک بازة دستکم شش ماهه تا یک ساله دارد. در این بازه ضروری است به تبیین وضعیت موجود از سه منظر بپردازیم؛
1) سرمایههای اجتماعی ما در قالب بلوکها و طبقات اجتماعی و فرهنگی، دارای چه مختصات و ظرفیتهایی هستند؛ به تعبیر دیگر اگر قرار باشد به یک عدد قابل اتکا دست پیدا کنیم باید بلوکهای اجتماعی را دستکم از چهار منظرِ سطحِ دانش، منطقة جغرافیایی، ترکیب مشاغل و ردههای سنی مطالعه کنیم.
از منظر «سطح دانش» در بلوکهای اجتماعی باید مشخص شود؛ مثلاً نگرش اساتید دانشگاهی دربارة خدمات مختلف بیمه چگونه است، در سطح دانشجویان، در سطح دانشآموزان، معلمان و دیگر حوزههای دانشمحور، نگرشها و ظرفیتها چگونه است؟
از منظر «منطقه و توزیع جغرافیایی»، نیز به مطالعة جامع نیاز است. باید پژوهش شود در سطح استانهای مختلف، سپس در مراکز استانها، کلانشهرها، شهرستانهای هر استان و در روستاهای هر شهرستان، ذائقهها در مورد خدمات بیمه به چه شکل و سمت و سوست.
از منظر «دستهبندی مشاغل» نیز باید مطالعه شود؛ مثلاً در شغل نمایندگیهای بیمه میزان ضریب نفوذ بیمه چقدر است؟ در شغلهایی مانند میوهفروشان، صاحبان سوپر مارکت، تعمیرکاران خودرو، رفتگران، کشاورزان، پرستاران و کارکنان بیمارستانی، پزشکان، کارمندان دولتی و دیگر مشاغل فعال در کشور نیاز به تحقیق است.
از منظر «سنی» نیز باید مطالعه شود که نگرش افراد زیر شش سال جامعه که به مهد کودک میروند، چیست؟ افراد 6 تا 9 سال (دانشآموزان تا سال سوم دبستان) افراد 9 تا 12 سال (چهارم تا ششم) افراد 12 تا 15 سال، 15 تا 18 سال، 18 تا 21 سال، 21 تا 25 سال، 25 تا 35 سال، 35 تا 45 سال، 45 تا 55 سال، 55 تا 65 سال و 65 سال به بالا در این سنین باید مطالعة دقیق صورت گیرد تا مشخص شود دقیقاً دربارة بیمه چه شاخصهایی اهمیت دارند.
نکتهای که در این مطالعات اهمیت دارد آن است که ما با مطالعة ماتریسی روبهرو هستیم؛ از سوی دیگر در هر بخش نیز با ماتریسی روبهرو هستیم؛ یعنی وقتی از منظر شغلی جامعه را مطالعه میکنیم؛ مثلاً دارندگان سوپر مارکت، در این گروه شغلی طبقهبندیهای ویژة خود از منظر اینکه در چه منطقه یا اساساً کدام شهر هستند، اهمیت دارد و فاکتورهایی از این دست که نشان میدهند جامعة سوپر مارکتداران در لایههای مختلف کشور چه رفتار و نگاهی به بحث بیمه دارند. این مطالعة ماتریسی مثلاً دربارة کارمندان دولت و ... با بخشبندی متناسب با حوزه خودشان نیز ضروری است.
ظرفیتهای اقتصادی
بعد از مطالعات در حوزة بلوکهای اجتماعی، مطالعه بر مبنای بلوکها و ظرفیتهای اقتصادی باید مد نظر قرار گیرد. به نظر میرسد؛ یکی از مسیرهای مناسب مطالعه بر اساس میزان درآمد و حقوق است. برای داشتن یک مطالعة دقیق باید سطوح درآمدی را از چند منظر دید؛ طبقة مستمریبگیران شامل کمیتة امداد، صندوقهای بازنشستگی و تأمین اجتماعی را باید به شکل متفاوت مطالعه کرد.
درآمد در جامعة روستایی، درآمد در شهرهای کوچک متوسط، درآمد در شهرهای بزرگ، درآمد در مرکز استانها، همچنین سطوح درآمدی در شمال، مرکز و جنوب یک شهر اهمیت مییابد؛ وقتی جامعه را از منظر میزان درآمد مطالعه میکنیم مشخص میشود که برای هر قشر درآمدی باید چه سبد خدمات بیمهای را پیشنهاد کنیم؛ همچنین در حوزة بیمههای غیر خرد نیز وضعیت اقتصادی در سطح درآمدی و ساختار اقتصادی کارخانههای بزرگ، بنگاههای کوچک و متوسط و واحدهای صنفی باید مشخص شوند؛ همچنین بر اساس دستهبندی صنایع مختلفِ انرژی، خودرو، فلز و ... باید مطالعات مکفی انجام شود.
درون صنعت
سرفصل سومی که مطالعة آن باعث خواهد شد شالودة روابط علی و معلولی را در صنعت بیمه مشخص و به استخراج یک عدد واقعی ضریب نفوذ بیمه کمک کند، مطالعة وضع موجود درون صنعت بیمه است.
برای اینکه مشخص شود صنعت بیمه در کدام نقطه از توانایی قرار دارد باید دست کم از هفت منظر تسهیل مقررات، زیرساختهای فناوری، شفافیت مالی، شبکة فروش چابک، بخش ستاد با درایت و ارزیابان خسارت مستقل و تشکلهای صنفی مؤثر مطالعات انجام شود.
وقتی از منظر مقررات به صنعت بیمه نگاه میکنیم طبعاً نقش رگولاتوری صنعت بیمه یعنی بیمة مرکزی مطرح میشود. در این راه نقش رگولاتور در کشف و رفع گلوگاهها خود را نشان میدهد. فلسفة وجودی مقررات در گام اول بر تنظیمکنندگی روابط بین ذینفعان بیمهای استوار است. آیا قوانین و مقررات فعلی تواستهاند روابط بین ذینفعان را نظم بخشند؟ دومین اصل، تسهیل روابط است. آیا در عین تنظیم روابط، تسهیل روابط بین ذینفعان نیز میسر شده است؟ شاید به راحتی برخی پاسخ بله یا خیر آماده داشته باشند؛ اما واقعیت در یک محیط خاکستری قابل استخراج است.
نمودار روند تنظیم و تسهیل روابط در یک نقطه بهینه است. کشف این نقطه نیازمند مطالعه است و رگولاتوری باید در راستای شناخت و سپس تحقق آن گام بردارد؛ اما در کنار مطالعات رگولاتور یک نهاد خارج از بیمة مرکزی نیز باید این روابط را با دقت، مطالعه و گلوگاهها را مشخص کند.
منظر بعدی، مطالعة زیرساختهای فناوری است. مطالعة وضع موجود از منظر فناوری اطلاعات چه کاستیهایی را نشان میدهد؟ این تحقیق، حداقلهای مورد نیاز را نشان خواهد داد؛ اما در عین حال سؤال این است که حداقلهای مورد نیاز چه میزان و در چه مسیرهایی است. شناخت این مسئله حاصل یک مطالعة عمیق در حوزة فناوری است؛ به ویژه با مباحث مربوط به دیجیتالی شدن صنایع مختلف، شناخت نیازهای دانشافزاری، نرمافزاری و سختافزاری در حوزة فناوری میتواند در مورد برنامهریزی برای آینده یک تصویر روشن دهد؛ همچنین این امکان را فراهم میکند که نیروهای نخبه و خبره جذب صنعت شوند تا تصویر نقطة مطلوب و راههای رسیدن به آن نمایان شود.
مطالعه از منظر شفافیت مالی ـ که البته نیازمند زیرساخت مناسب فناوری هستیم تا اطلاعات به صورت بلادرنگ (آنلاین)، شبکه و متمرکز در اختیار افراد و نهادهای ذیربط باشد ـ شاید یکی از نقاط عطف مطالعات باشد.
مطالعه دربارة استانداردسازی ساختارهای گزارشدهی و نحوة انعکاس اطلاعات از شرکتها به بیمة مرکزی یکی از گامهای مهم است. تمیز کردن صورتهای مالی از ریسکهای مختلف یک ضرورت است؛ اما یافتن راهحلهای واقعی که بتواند شرکتهای بیمه را به این نقطه برساند به یک مطالعة مدون چند ماهه نیاز دارد.
چابکیِ بخش فروش از جمله ارکان مهم در راه رسیدن به هر هدفی در توسعة نفوذ بیمه است؛ اما یک شبکة فروش چابک اساساً دارای چه مشخصاتی است؟ و نیازها و پیشنیازهایش چیست؟ این موارد نیازمند مطالعة جدی است.
صنعت بیمه برای داشتن یک شبکة فروش مسئول، ماهر، آموزشدیده، با انگیزه و دارای سبد محصولات نوآورانه و متنوع چه گامهایی را باید بردارد؟ چه گامهایی را بخشهای مرتبط باید بردارند؟ در این راستا اساساً وقتی میگوییم؛ شبکة فروشِ مسئول، منظورمان چیست؟ وقتی میگوییم؛ ماهر، منظورمان چیست؟ موارد دیگر نیز به همین منوال باید مشخص باشند.
برای اینکه یک شبکة فروش چابک در صنعت بیمه حضور داشته باشد نیازمند بخش ستاد با درایت هستیم؛ اما منظورمان از ستاد با درایت چیست؟ و چگونه میتوانیم بخش ستادی ـ شامل بخش مرکزی و شعب شرکتها ـ را به درایت لازم برسانیم؟ برای این کار طبعاً نیازمند مطالعة جامع هستیم. یکی از چالشها آن است که بیان راهحل را مکفی میدانیم در حالی که مراحل اجرایی کردن راهحلها بسیار پیچیدهاند و برای درک پیچیدگیها نیازمند مطالعة عمیق هستیم.
همچنین داشتن یک نهاد ارزیاب خسارت مستقل در صنعت بیمه چگونه ممکن است؟ اساساً وقتی میگوییم؛ نهاد ارزیابان خسارت مستقل، منظورمان چیست؟ استقلال و سلامت ارزیابان در قالب چه مکانیزمهایی تضمین میشود و حدود و ثغور و مختصات آن چگونه است؟ طبعاً باید دربارة چنین نهادی مطالعة جامع صورت گیرد.
تشکلهای صنفی مؤثر مانند سندیکای بیمهگران دارای چه ظرفیتهایی هستند؟ وقتی میگوییم؛ نهاد صنفی مؤثر، منظور از اثرگذاری در کدام بخشها و با کدام اهداف است؟ آیا اکنون اثرگذاری لازم را دارد؟ برای اینکه بتواند به افزایش ضریب نفوذ کمک کند در چه سطوحی دچار تغییر و تحول شود؟ آیا نیاز به تحول در درون خود دارد یا باید ترکیب اعضا را تغییر دهد؟ چگونگی روابط خود را با ذینفعان اصلی باید تا چه سطح و چگونه متحول کند؟ همة اینها سؤالاتی هستند که پاسخ به آنها ضرورت مطالعه را نشان میدهند.
بازار کمعمق مطالعه
در انتها اما یکی از گلوگاهها بازار کمعمق مطالعه و تحقیق در صنعت بیمه است. شاید اولین گام مطالعة این مسئله است که برای عمقبخشی به بازار پژوهش و تحقیق چه نیازها و پیشنیازهایی لازم است؟ آیا پژوهشکدة بیمه از کیفیت علمی لازم برخوردار است؟ دلایل کماثری این نهاد در ساختار تشکیلاتی یا در نحوة مدیریت آن است؟ اساساً چرا بازار مطالعه در صنعت بیمه کساد است؟ در بخشهای دیگر صنعت بیمه نیز با ضعف مطالعات بیمهای روبهرو هستیم؛ اما دقیقاً وضع موجود نهاد مطالعه در صنعت بیمه چگونه است و کاستیهایش چیست؟ وضع مطلوب چه باید باشد؟ طبعاً برای پاسخ به این سؤالات نیاز به مطالعه داریم.
در انتها برای اینکه مطالعة جامعی دربارة همة ابعاد مورد اشاره فوق صورت گیرد؛ لازم است کارگروه همراه با راهبردهای مشخص صورت گیرد.