سوءاستفاده عاطفی آنقدر بیسروصدا و موذیانه شما را درگیر میکند که اگرچه باعث ناراحتی شما میشود اما شاید هیچگاه ندانید این هم نوعی سوءاستفاده و حتی تجاوز است. رفتارهای متجاوزانه به روان و عاطفه، بهراحتی با کلمات دیگری مثل عشق، از خودگذشتگی، علاقه، تعصب، کمک، همدلی و... جابهجا میشوند تا طرف مقابل همیشه سوءاستفادهگر و شما همیشه قربانی باقی بمانید. اگر احساس میکنید این علائم را در روابط خود با دیگران مشاهده میکنید، بهتر است به فکر نجات خود از مهلکه باشید.
سارا میرشجاعی
هدف سوءاستفاده عاطفی
سوءاستفاده عاطفی و روانی شامل تلاش شخص برای کنترل، ترساندن، وادار کردن به انجام کاری یا منزوی کردن شماست. به این معنی که فرد رفتار یا گفتاری به کار میگیرد که بترسید، شما را وادار کند آنطور رفتار کنید که او میخواهد و از این طریق اعمالتان را تحتکنترل خود درآورد. سوءاستفاده روانی یکی از غیراخلاقیترین و غیرانسانیترین رفتارهاست و تاثیر مخرب آن تا مدتها همراه قربانی خواهد ماند. سوءاستفادهکننده ممکن است همسر، دوستان، آشنایان، همکار یا شریک تجاری یا حتی والدین شما باشد. به هرحال مهم نیست چه کسی در حال سوءاستفاده روانی از شماست، مهم این است که هرچه سریعتر این رفتارها را شناسایی کرده و مانع پیشرفت آن شوید.
دلسوزی یا حمله؟
وقتی دائما از سوی کسی مورد انتقادهای ناعادلانه قرار میگیرید، بهتر است رادارهای مغزتان نسبت به سوءاستفاده روانی حساس شود. اگر با کسی در تماس هستید که حتی یک روز از دست انتقادات موشکافانه و بیرحمانهاش نفس راحت نکشیدهاید بهراحتی از کنار این موضوع نگذرید. این اتفاق عزت نفس شما را خدشهدار و شما را برای سوءاستفادههای بعدی آمادهتر و بیدفاعتر میکند. شاید این انتقادها در قالب علاقه یا دلسوزی به شما عرضه شوند اما هشیار باشید که اگر پای دلسوزی و علاقه در میان باشد میتوان از بعضی ایرادها گذشت و آنها را نادیدهگرفت. تفاوت دلسوزی و حمله روانی در این است که فرد سوءاستفادهکننده دائم به دنبال یافتن نقاط ضعف شماست و آنها را پررنگتر از آنچه هستند جلوه میدهد. این انتقادها به قصد اصلاح و پیشرفت شما نیست و از کوچکترین و جزئیترین ایرادها، حتی آنهایی که در اختیارتان نیست، نمیگذرد. به علاوه انتقادها با چاشنی تحقیر و سرکوفت همراه است و فرد را کاملا خلع سلاح میکند.
قوی شدن با تحقیر شما
تحقیر شما در خلوت یا جمعهای عمومی یکی از آزاردهندهترین روشهای سوءاستفادههای روانی است. سرگرم شدن با تحقیر فرد در جمع میتواند به کلی شخصیت او را تخریب کند، کسی هم که شخصیتش تخریب شده باشد بهراحتی به آنچه سوءاستفادهکننده میخواهد تن میدهد. چنین فردی برای اینکه خود یا دوستان و آشنایان را سرگرم کند یا بخنداند شما را تحقیر و تمسخر میکند. به علاوه فرد سوءاستفادهکننده ممکن است برای بیعیب نشان دادن خود و پرعیب و نقص نشان دادن شما نقاط ضعفتان در جمع بیان کند. همه این کارهای مشمئزکننده به قصد افزایش تسلط و نفوذ فرد بر شما انجام میشود.
پشتپرده القاب و شوخیها
نامیدن شما با القاب، الفاظ زشت و ناپسند که شاید از آنها ناآگاه باشید یا آن را شوخی فرض کنید هم یکی دیگر از علائم سوءاستفاده روانی دیگران از شماست. الفاظی مثل «کدو تنبل من»، «خنگ بانمک»، «پیشی چاق» و... ممکن است با چاشنی شوخی یا محبت به شما ارائه شوند اما در پس آن سوءاستفاده روانی مطرح است. درحقیقت اینها بر القاب منفی مثل تنبلی، خنگی، چاقی و... تاکید دارند اما برای فریب شما ممکن است قبل یا بعد آن کلمات دیگری اضافه شود که تصور کنید از روی شوخی یا محبت بیان میشوند. کلماتی مثل «بانمک»، «پیشی»، «جوجو» یا اضافه کردن ضمیر «من» که معمولا طرف مقابل تصور میکند بیانکننده محبت است. عبارت «کدو تنبل من» تحقیرآمیز است و بر تنبلی و چاقی تاکید دارد اما ممکن است آن را با ابراز محبت اشتباه بگیرید چون «من» مالکیت به آن اضافه شده است. برای ابراز محبت میتوان از کلمه بهتر و محترمانهتر هم استفاده کرد. صدا زدن شما با این الفاظ در لحظات خصوصی، در جمعهای دوستانه یا عمومی، ذخیره کردن شماره شما با این الفاظ و... همگی میتواند نشانه ای از سوءاستفاده روانی باشد.
جابهجایی مرز رک بودن و توهین
توهین به شما با هر قالب، شکل و شمایلی که باشد نشانهای از سوءاستفاده عاطفی و روانی از شماست. توهین به اعتقادات، خانواده، ظاهر و طرز لباس پوشیدن، شغل و علایق شما و... همگی مصداق بارز این نوع سوءاستفاده است. ممکن است فرد برای توجیه خود «رک و صریح صحبت کردن» را مطرح کند. باید بگوییم مرز بین رک بودن و توهین کردن آنقدر مشخص است که نیازی به توضیح نیست. رک بودن یعنی در کمال احترام نظر واقعی خود را ابزار کردن، زمانی که از ما نظر خواسته باشند. توهین یعنی حمله به شخصیت و وجود یک نفر به قصد تخریب و با بهانه نظر دادن، زمانی که هیچکس از ما نظر نخواسته باشد. کسی که به شما میگوید زشت هستید یا مثل آوارگان قرن 18 لباس میپوشید، رک نیست بلکه سوءاستفادهگری است که قصد تخریبتان را دارد.
منبع تمام نشدنی انرژی منفی
کسی که با تمام اهداف و آرزوهای شما مخالف است، آنها را مسخره میکند و دائم به شما یادآور میشود که به هیچ جا نخواهید رسید، بهعنوان یک سوءاستفادهکننده عاطفی بشناسید. آنها ممکن است به شما بگویند که اهداف و مشغلههای شما فقط اتلاف وقت، رویای کودکانه، دستنیافتنی و بیارزش است. این سوءاستفادهگرها مدام درصددند اهدافتان را بیارزش و بیفایده جلوه دهند و شما را از رسیدن به آنها ناتوان کنند. کافی است یکبار شکست کوچکی در راه رسیدن به اهدافتان بخورید تا با سیلی از انتقاد، سرکوفت، سرزنش و تحقیر از سوی این افراد مواجه شوید. به علاوه اگر موفقیتی نصیبتان شود آن را کوچک میشمارند یا به خود منصوب میکنند. جملاتی مثل «حالا مگه چه کار کردی، همه میتوانند از پس چنین کاری برآیند»، «دیگه این کار کوچک که تشویق نمیخواهد هروقت فلان کار را کردی بعد»، «من بودم که تو را به اینجا رساندم»، «من نبودم تو هیچی نمیشدی» و... را در زمان موفقیتهایتان از سوءاستفادهگرهای روانی زیاد خواهید شنید.
سوءاستفاده از نقاط ضعف
تهدید هم یکی از ابزار قدرتمند برای سوءاستفاده روانی است که معمولا آشکارتر از دیگر روشهاست. آنها ممکن است تهدیدهای مختلف مثل طلاق، جدایی، تنها گذاشتن شما، بردن بچهها، قطع کردن حقوق، قطع حمایت و... را به کار بگیرند تا شما به آنچه میخواهند تن دهید. درحقیقت معمولا برای تهدید کردن، روی چیزی دست گذاشته میشود که نقطه ضعف شماست. اگر از تنها ماندن بترسید معمولا به تنها گذاشتن تهدید میشوید، اگر از بردن فرزندانتان بترسید معمولا درباره همین موضوع مورد تهدید قرار میگیرید.
باخبر شدن از هر دقیقه و هر ثانیه
نظارت و کنترل لحظه به لحظه از مصداقهای سوءاستفاده روانی از افراد است. در ارتباط با چنین افرادی مجبورید لحظه به لحظه محل حضورش را اثبات کنید، لوکیشن بفرستید، بلافاصله به تمام تماسها و پیامهایشان پاسخ دهید. حتی ممکن است فقط برای کنترل دقیق شما، به یکباره او را روبهروی خود ببینید که کیلومترها راه برای این کار طی کرده است. حواستان باشد که در این مورد ممکن است دلایل بچگانهای مثل غیرت، علاقه، محبت و... برایتان مطرح شود.
حریم خصوصیِ غیرخصوصی
درخواست رمز ورود، هک کردن، جاسوسی دیجیتالی و... همگی از جمله رفتارهای متجاوزانه است. این افراد معمولا از شما میخواهند همه رمزهای خصوصیتان را در اختیارشان قرار دهید. اگر هم با آنها مخالفت کنید ممکن است هزار تهمت، دلیل غیرموجه، جار و جنجال و... به راه بیندازند تا شما را تسلیم خواست خود کنند. اگر باز هم موفق نشوند ممکن است هزینه و زمان زیادی صرف کنند تا به صفحات خصوصی اینترنتی شما راه پیدا کنند تا از آنچه انجام میدهید باخبر شوند.
امرونهی¬های متجاوزانه
تصمیمگیریهای یک جانبه در یک رابطه، معمولا از سمت سوءاستفادهکننده اتخاذ میشود. او ممکن است درباره حساب مشترکتان، محل زندگی، آینده فرزندان و ... بهتنهایی تصمیم بگیرد، شما و نظرتان را لحاظ نکند. به علاوه یک سوءاستفادهگر عاطفی ممکن است با شما مثل یک کودک رفتار کند، بگوید چه غذایی بخورید، برایتان لباس انتخاب کند یا تصمیم بگیرد با کدام دوستتان قطع رابطه کنید. این رفتارها را به حساب علاقه نگذارید که نشانههای عمیقی از سوءاستفاده هستند.
بازی کاربلدی-نابلدی
سوءاستفادهگر ممکن است با افرادی شبیه خود تیم تشکیل دهد تا اثبات کند شما احمق هستید و هیچکاری بلد نیستید. سوءاستفادهگر از این طریق میخواهد به شما القا کند باید آنطور رفتار کنید که او میخواهد. بعید نیست که بارها از او بشنوید: «همه میدانند چقدر بیعقل و احمق هستی»، یا «دیدی که همه گفتند تو اشتباه میکنی». برعکس این قضیه هم ممکن است اتفاق بیفتد. حواستان باشد که خود را به «نابلدی زدن» هم یکی از ترفندهای سوءاستفاده عاطفی از دیگران است. چنین افرادی در برابر وظایف خود میگویند نمیدانند چطور باید آن را انجام دهند. معمولا هم از این روش جواب میگیرند و وظایف و کارهای خود را به دوش قربانی میاندازند. چراکه انجام بعضی کارها از توضیح آن برای کسی که خود را به نادانی زده آسانتر است.
بیثباتی و رفتارهای عجیب هیجانی
خشم و قهر غیرقابل پیشبینی معمولا در اختلالات روانی یا سوءاستفاده دیده میشود. او ممکن است شما را غرق محبت کند اما به یکباره و درست همان زمانی که سرمست عشق او هستید با داد و فریادهایش غافلگیرتان کند. به این ترتیب ممکن است برای دریافت دوباره محبت و عشق، خشم و بدرفتاری را تحمل کرده و آن را نادیده بگیرید یا به آنچه میخواهد تن دهید. به علاوه یک فرد سوءاستفادهگر بهطور بیمارگونهای در صدد تحریک حسادت شما برمیآید. ممکن است از هر موقعیت و هر شخصی استفاده کند تا شما حسادت کنید و هر لحظه بیشتر به آنچه میخواهد تن دهید.
شرمندگی بهخاطر گناهِ ناکرده
اگر در یک رابطه احساس کردید مقصر همه اتفاقهای بد و ناخوشایند هستید، احتمالا مورد سوءاستفاده روانی قرار گرفتهاید. افراد سوءاستفادهگر به شما القا میکنند که رفتارهایتان باعث اتفاقهای بد، درد و ناراحتی شده و همه مشکلات تقصیر شماست. آنها آنقدر این سناریو را تکرار میکنند تا باور کنید نقش اول همه مشکلات را بازی میکنید. به علاوه کسی که قصد سوءاستفاده عاطفی از شما را دارد و میخواهد آنطور که او میخواهد رفتار کنید ممکن است احساس گناه و شرم در شما ایجاد کند. مثلا ممکن است به شما القا کند که بهخاطر شما متحمل سختی و زحمت شده، بهخاطر شما زندگی بد و نابسامان را تحمل کرده و این شما بودید که باعث بیماری یا پیری او شدهاید.
رد تمام حقوق شما
انکار چیزی که میدانید درست است، در روند قربانی شدن شما اتفاق میافتد. سوءاستفادهکننده حتی زمانی که کاملا حق با شماست و برای آن دلیل و منطق کافی دارید، آن را نمیپذیرد. به علاوه گاهی ممکن است فرد سوءاستفادهگر، توافقی که قبلا انجام شده یا قراری را که منعقد شد، به کل انکار کند. در چنین مواقعی سوءاستفادهگر سعی دارد شما را وادار کند تا عقل، منطق و حافظهتان را مورد سوال قرار دهید. درحقیقت او بهراحتی آنچه بر سر آن توافق کردید، نادیده بگیرد و برای توجیه خود حافظه و منطق شما را مورد تردید قرار دهد.
اعتراض، بیاعتراض
در روابط ناسالم اگر بخواهید نسبت به وضع نامساعد رابطهتان، احساسات ناخوشایندی که دارید یا رفتارهای تحقیرکننده اعتراض کنید، سوءاستفادهکننده معمولا شما را به حساسیت بیش از حد متهم خواهد کرد. او به شما میگوید از کاه کوه میسازید، حس شوخطبعی ندارید و همه چیز را جدی میگیرید و متهمتان میکند که دنبال بحث و دعوا هستید. به این ترتیب باز هم همه چیز را به سمت شما برمیگرداند و مشکل را از سمت شما جلوه میدهد. به این ترتیب ممکن است مجبور شوید برای فرار از چنین اتهاماتی باز هم به قربانی بودن خود ادامه دهید و او همچنان از شما سوءاستفاده کند.