این جملات بخشی از روایت ژیلا کامیاب، هنرمند نقاش درباره نمایشگاه «جان سنگ» است که این روزها در گالری ساربان برپاست.
او در گفتوگویی با ایسنا درباره آثاری که در این نمایشگاه ارائه داده است، میگوید: به طور کلی کارهایم را از آدمها و فیگورهای انسانی شروع کردم و بعد به مرور آنها را ساده کردم و به صورت سنگ صبور درآوردم. از نظر من سنگها همان انسانها هستند؛ انسانها با همان شکلهایی که دارند منتهی در قالب سنگها. این نگاه شاید نوعی آشناییزادیی و جاندار پنداری است. از نظر من سنگها انرژیهای مختلف خودشان را دارند و در طی زمان تغییر شکل میدهند و صیقل پیدا میکنند و امیدوارند که خرد نشوند و نشکنند. همانگونه که انسانها این مراحل را طی میکنند.
او ادامه میدهد: این موضوعات دلمشغولیهای شخصی من است. چون نقاشها موضوعاتی که دوست دارند را به تصویر میکشند و من نیز خانه و محل زندگیام را دوست دارم و به همین خاطر هم همواره آنها را به سادهترین شکل میکشیدم. سپس به مرور زمان به مرحلهای رسیدم که فیگورها را با هم ادغام کردم و این فیگورها نیز خودشان را به نفع سنگها کنار کشیدند. شاید به این دلیل که امکان مجادله با سنگها را در خودشان نمیدیدند و در نهایت این سنگها بودند که قالب شدند.
این هنرمند نقاش میگوید: شاید بتوان گفت که نمایشگاه «جان سنگ» مجموعهای است از رویکردها و نگاههایی که در نمایشگاهها و آثارم داشتم. در تمام این نمایشگاهها سنگ قالب شد و به خاطر جان و شخصیتی که سنگ دارد، فکر کردم شاید بهتر است که اسم نمایشگاه را «جان سنگ» بگذاریم.
کامیاب درباره ساده بودن فرم و رنگ آثار نیز توضیح میدهد: ساده کار کردن به این صورت که بخواهیم با سادهترین شکلها و رنگها و با محدودیتهای فرمی شکلی را به تصویر بکشیم در وهله نخست به شخصیت هنرمند بازمیگردد. اما در عین حال در تمام هنرها میبینیم که به مرور زمان حواشی به کنار و هنرمندان به سمت سادگی پیش میروند؛ به عنوان مثال شاعرها بعد از مدتی به مختصر شدن کلام میرسند. من نیز در سالهای فعالیت، به سادگی رسیدم، گرچه از همان ابتدا نیز با توجه به روحیهای که داشتم کارهایم از نظر فرم و رنگ ساده بودند. این وجود من بود و نه انتخاب من.
او یادآور میشود: من تابع هیچ سبک و مکتب خاصی نیستم. ممکن است برخی دوستان بگویند که کارهایم انتزاعی است، اما واقعیت این است که وقتی نقاشی میکنم اصلاً به این موضوعات و طبقهبندیها فکر نمیکنم.
کامیاب در استیتمنت نمایشگاه «جان سنگ» نوشته است: از آدم به آرمان شهر و در پی به خانه رسیدم. خانهای که شاید نشانیاش از دیرباز بر خاطراتم نقش بسته باشد. این خانه، این شهر، این ناکجا آباد، به سادگی و نه در پهنهای هزار لایه، در فراق آدمی شکل میگیرد، تهی از قصههای روزمره و درد و لبخندهای ناگزیر.