جغدهای شاخدار در کشورهای اروپایی مانند انگلستان نیز بهندرت دیده میشوند. تعداد جفتهای زادآور این پرنده در انگلستان آن هم در فصل تابستان حدود 500/3فرد تخمینزده شده است. با وجود این، جمعیت اینگونه در حومه بیشتر شهرهای اروپای شرقی رو به افزایش است و این مسئله هم با استقبال عمومی مواجه شده است.
تحقيقات محققان دانشگاه بوهمیای جنوبی جمهوری چک نشان داد که جغدهای شاخدار ممکن است در پارکهای شهری که اطراف آنها را انواع ساختمانهای بلند احاطه کرده، لانهگذاری کنند اما برای شکار بیشتر ترجيح میدهند که مسافتهای دور را طی کنند و به جاهایی بروند که عرصه برای آنها فراختر باشد.
محققان میگویند که جغدهای شاخدار برخلاف دیگر پرندگان شکاری، کمتر روی ساختمانها و منازل مسکونی لانهسازی میکنند و به همین دلیل همجواری آنها با انسانها در شهرها کمتر دیده میشود حال آنکه سایر شکاریها نظیر دلیجه، فالکون و جغد انبار در این زمینه مشکل چندانی ندارند. آشتی انسانها با پرندگان شکاری یکی از راهحلهای کاهش جمعیت آفاتی نظیر موش است که هماکنون در کلانشهر تهران نیز دردسرساز شدهاند. نصب آشیانههای مصنوعی و مناسب یکی از نخستین قدمها برای آشتی با طبیعت و پرندگان شکاری است. بنابراین شاید زمان آن فرا رسیده که شهرها را بیش از پیش با طبیعت آشتی دهیم.
چگونه و کجا جغد شاخدار ببینیم؟
گوشپرهای بلند جغد شاخدار، گوش واقعی نیستند بلکه در اصل پیشآمدگیهایی نرم و پوشیده از پر هستند. یکی دیگر از علائم شناسایی این پرنده، چشمهای بزرگ و گرد آن است که متمایل به نارنجی و یاقوت کبود است.
اگر بخواهید با پرندهنگرها عازم سفری برای مشاهده جغدها و مخصوصا جغد شاخدار شوید، دو شرط اصلی را باید رعایت کنید: نخست اینکه همیشه بالای سرتان را نگاه کنید و دوم اینکه به هیچوجه از جغدها نترسید. تعداد معدودی از مردم عادی میتوانند جغدها را ببینند و حتی معدود افرادی هم در دنیا هستند که میدانند این پرندههای منحصربهفرد برای بقا به چه چیزهایی نیاز دارند. در کشورهای اروپای شرقی و مرکزی، جغدها بیشتر در زمینهای کشاورزی در حال توسعه دیده میشوند اما خیلی از جغدها مانند جغد شاخدار به مناطق شهری هم کموبیش وابستگیهایی دارند. بهعنوان مثال تحقیقات نشان داده که جغدهای شاخدار با اعضای تیره کلاغیان در مناطق شهری وابستگی دارند و برای زادآوری معمولا از لانههای متروک آنها استفاده میکنند.
تحقیق دیگری هم روی جغدهای شاخدار انجام شده که نشان میدهد آنها از پوششهای گیاهی که با کاربریها و فعالیتهای انسانی به نوعی درهم آمیختهاند، اجتناب میکنند. در کشورهای اروپای شرقی، جغدهای شاخدار بیشتر از همزیستی مسالمتآمیز با انسانها نفع میبرند؛ چراکه مردم در بیشتر شهرها و حتی در بین خانهها و روستاهایشان، درختان کاج سریعالرشد کاشتهاند. البته این کار بیشتر جنبه تزئینی دارد اما جغدهای شاخدار به بعضی از گونههای گیاهی شهری مانند کاج نقرهای و صنوبر علاقه نشان میدهند و مناطقی را که واجد این گونه درختان هستند، بیشتر بهعنوان مکانهای خاص لانهسازی انتخاب میکنند.
این موضوع که جغدهای شاخدار از باغهای کوچک فنسکشی شده، دوری میکنند هم یکی از موضوعهایی است که در یک تحقیق به آن پرداخته شده اما واقعیت این است که میتواند چندان عمومیت نداشته باشد.
یکی از مهمترین مکانهای مورد توجه جغدها، زمینهای کشاورزی هستند، چراکه در نزدیکی زمینهای کشاورزی، انبارهای غله هم وجود دارند که پستانداران کوچک مانند موش میتوانند بهراحتی وارد آنها شوند. این جوندگان کوچک جزو محبوبترین طعمههای جغدها هستند و به همین دلیل است که جغدها بیشتر برای پیکنیک هم که شده به مزارع اطراف شهری سرکشی میکنند.
همزیستی با انسانها
پديدهای به نام «همزيستی در جوار انسانها يا سينانتروفی» وجود دارد که البته اهميت آن برای حیوانات در دنيای کنونی ما روز به روز بيشتر مشخص میشود. سکونتگاههای انسانی و زیستگاههای بسیاری از حیوانات وحشی در دنیای امروزی بهنوعی در هم آمیخته است.
این تعریف بر پذيرش گونههای وحشی در محدودههای زیستی انسانی تمرکز دارد بهعنوان مثال حضور جغدها یا بعضی از پرندگان شکاری در مناطق شهری نمونهای از این پدیده است. با وجود این نباید فراموش کرد که منظور عدم ارزيابی زيستمحيطی و وارد کردن گونههای غيربومی یا مهاجم نيست، چراکه تاثيرات مخرب آنها نیز مشخص است. ضمن اینکه حيواناتی نظير سگ، گربه و ديگر حيوانات اهلی نيز در اين تعريف جايی ندارند. بلکه در اين تعریف فقط اشاره به پذيرش گونههای جانوری و گياهی وحشی در زيستگاههای مصنوعی شده است که میتوانند با حضورشان تاثیرات مثبتی بر بهبود زندگی شهری داشته باشند.
عدهای از محققان بر این باورند که انسانها شرایط زیست گونههایی مانند موشها را در شهرها فراهم ساختهاند در نتیجه باید فکری هم برای پذیرش دشمنان طبیعی آنها کنند. واقعیت این است که بیشتر کلانشهرها، مکانی ایدهآل برای بعضی از پرندگان شکاری روز یا شب فعال مانند دلیجه معمولی، فالکونها و جغدهای شاخدارند، چراکه کلانشهرها برخلاف زیستگاههای طبیعی، دستخوش نوسان و تغییر جمعیت طعمههای این پرندگان نمیشوند.
از سوی دیگر تعداد کمتر شکارچيان و شرايط آبوهوايی نسبتا متعادل بهواسطه داشتن «درجهحرارتهای پايدار» يا دامنه کمتر تغييرات از جمله مواردی است که میتواند شرايط بهتری را برای زيست اين پرندگان فراهم کند. بیشتر پرندگان شکاری مانند جغدها تمايل دارند که از اين نوع مزايا منتفع شوند و به همين سبب است که جمعيت این نوع پرندگان در بیشتر شهرهای اروپايی شرقی هم رو به افزايش است.
جغدها چرا و چگونه سرهایشان را میچرخانند؟
اگر انسان بخواهد مثل جغد و با همان سرعت سرش را بچرخاند، لایههای شاهرگی سرش دچار پارگی خواهند شد و این مسئله هم بالطبع باعث لخته شدن خون در مغز و سر خواهد شد. از سوی دیگر این فشار میتواند منجر به شکستگی با صدای مهرههای گردن هم شود.
در سال ۲۰۱۳ میلادی، محققی به نام فیلیپ گیلود (Philippe Gailloud) از مدرسه پزشکی دانشگاه جان هاپکینز (Johns Hopkins University School of Medicine) تصمیم گرفت تا علت و چگونگی چرخش سر را در جغدها مورد مطالعه قرار دهد. این محقق در مصاحبهای عنوان کرد: «برای اینکه بدانیم در زمان چرخش سر یک جغد چه اتفاقی میافتد، باید رگهای خونی سر جغد را در زمان چرخش مورد بررسی قرار دهیم. ما در تحقیقات خود به سر ۱۲ جغد که بنا به دلایل طبیعی تلف شده بودند، مقداری رنگ تزریق کردیم و آنها را در زیر دستگاه سیتیاسکن قرار دادیم تا ببینیم که رنگ چگونه در رگهای خونی آنها جریان پیدا میکند. سپس سر جغدها را چرخاندیم تا ببینیم که چه تغییراتی در سر و رگهای خونی پدیدار میشود.»
گیلود میگوید که پس از این مرحله، یک ماده پلاستیک مانند را هم به رگهای جغدهای مرده تزریق کردهاند و سپس آنها را کالبدگشایی کردهاند تا بتوانند ترسیم درستی از مسیرها و موقعیت رگهای خونی در بدن جغدها داشته باشند. نتایج این تحقیق از بسیاری جهات جالب و منحصربهفرد هستند:
محققان دریافتند که استخوانهای گردن جغدها سوراخهایی دارند که این سوراخها نسبت به حفرههای استخوانی سر دیگر پرندگان و حتی انسانها خیلی بزرگتر است. در مورد انسانها، ابعاد این سوراخها تقریبا به اندازه قطر سرخرگ است درحالیکه در جغدها ابعاد این سوراخها تقریبا ۱۰ برابر اندازه سرخرگ است. تیم تحقیقاتی بر این باور است که این سوراخها، کیسههای هوا را در خود دارند و عملکردشان شبیه بالشتک است که کمک میکند وقتی جغد سرش را میگرداند، حرکت نرمتر و منعطفتر باشد.
جالب اینجاست که مشخص شده در دو مهره انتهایی گردن جغدها، هیچ سوراخی وجود ندارد که این امر باعث میشود در زمان چرخش ناگهانی گردن، مهرهها نقش کمکی داشته باشند. درحقیقت سوراخهای خیلی بزرگ و کمک دندههای انتهایی گردن به خوبی توضیح میدهند که چرا مویرگهای گردن جغدها پاره نمیشوند. یک نکتهای که همچنان جای سوال دارد این است که چطور در زمان چرخش گردن، جریان خون به مغز قطع نمیشود. به نظر میرسد، مویرگهای خونی دستکم برای مدتی که گردن چرخش ناگهانی و زیاد دارد، بلوکه میشوند اما چگونگی عملکرد فیزیکی بدن جغد در این زمان آنطور که باید مشخص نیست.
از سوی دیگر مشخص شده سرخرگهایی که از طریق ستون مهرهها به سر جغد میرسند، هرقدر که به مغز نزدیکتر شوند، بزرگتر هم میشوند درحالیکه مشابه این وضعیت در هیچ حیوان دیگری دیده نشده. ضمنا جالب است که سرخرگها هرقدر هم که از مغز و سر فاصله میگیرند، از نظر قطری کوچکتر میشوند. دانشمندان این فرضیه را مطرح کردهاند که این امر احتمالا برای این است که در زمان چرخش ناگهانی سر جغد، مقدار مشخص و متنابهی خون باید در سر و ناحیه مغز باشد و با قطع شدن ناگهانی مسیر جریان مویرگها، به این صورت به مغز خون کافی میرسد.
بررسیها نشان داده که ارتباطات بین مویرگها در ناحیه سر جغد خیلی زیاد است بهطوری که مسیر یک مویرگ میتواند بین جلو و پشت مغز باشد و چندینبار هم گردش کند. به این معناست که مغز در زمان لازم و بحرانی چرخش، مقدار کافی خون را در اختیار خواهد داشت.
آیا از نظر شما دنیای جغدها شگفتانگیز و خارقالعاده نیست؟ مشخص است که جغدها سازگاریهای لازم را کسب کردهاند، حال پرسش این است که چرا ما انسانها میخواهیم این موجودات خارقالعاده را از محیط اطرافمان حذف کنیم؟