روزبه کردونی*
با حضور محمد شریعتمداری در مسند وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی راهبرد شفافیت بهعنوان چارچوب سیاستگذاری و اقدام و عمل در این وزارتخانه اعلام شد و مبنای حرکت قرارگرفت. در همین مدت کوتاه رویکردها و اقدامات مهمی در چارچوب راهبرد شفافیت انجام شد که انتشاراسامی بیش از 1400 نفر ازاعضای هیأت مدیره شرکتهای تابعه یکی از این اقدامات مهم بود که مورد تأیید رئیس جمهوری نیز قرار گرفت وهمچنین سبب شد موضوع شفافیت، سیاستگذاری و اعتماد اجتماعی به یک سوژه داغ بحث و گفتوگو در فضای عمومی تبدیل شود (که باید از این امر استقبال کرد) و فقط پیرامون این لیستهای منتشر شده بیش از 50 هزار کلمه خبر، گزارش و تحلیل در رسانههای عمومی انتشار یابد.
رونمایی از سامانههای شفافیت در صندوق بازنشستگی کشوری، معاونت تعاون و سازمان بهزیستی از جمله دیگر اقدامات مهمی بود که در این مدت برای پیشبرد راهبرد شفافیت انجام پذیرفته است. در کاربرد این سامانهها مفید است اشارهای به راهاندازی سیستم هوش تجاری (BI) در صندوق بازنشستگی شود. سیستم هوش تجاری این امکان را به مدیریت ارشد میدهد تا در هر لحظه بدون نیاز به اخذ اطلاعات بهصورت دستی از شرکتها، اطلاعات مالی، فروش، منابع انسانی و نقدینگی و... شرکتها را جمعآوری کرده و مورد بررسی قرار دهد. اطلاعات فروش یک شرکت تولیدی را در سطح اطلاعاتی نظیر نوع محصول، میزان فروش، مقدار فروش، قیمت فروش، منطقه جغرافیایی فروش، خریدار محصول با ذکر جزئیات آن، پراکندگی فروش و... را در لحظه اخذ کند و حتی اطلاعات مربوط به حسابهای بانکی شرکتها و نقدینگی آنها با جزئیات میزان نقدینگی، نوع حساب سپرده، نام بانک و... در هر زمان دلخواه اخذ شود.
مرور مباحث مطرح شده در نشستهای گفت و شنودی که وزیر رفاه با نمایندگان جامعه کارگری، کارفرمایی ، بازنشستگان ومؤسسات خیریه داشتهاند، نشان میدهد گروههای ذیربط و ذی نفع وزارتخانه از مدافعان پروپاقرص راهبرد شفافیت و اقدامات انجام شده هستند .از سوی دیگر طبق اعلام وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در ارزیابیهای صورت گرفته وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در سامانه انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات در بین همه دستگاههای اجرایی رتبه نخست را کسب کرد که میتواند شاخص مهم در موفقیت این وزارتخانه در پیشبرد راهبرد شفافیت باشد.
در این میان اما برخی با کلی گوییهای مبهم، با عبارات بدون استناد، با پیشداوریهای توهم گونه و با چارچوبهای از پیش تعیین شده ذهنی خود به تقابل با این رویکرد روی آوردهاند. به تقابل با رویکردی که برای مبارزه با فساد بدیلی برای آن متصور نیست. واقعیت این است که برخی مقاومتها و مخالفتها در مقابل رویکرد شفافیت ناشی از دردسرهایی است که این رویکرد برای منافع برخی ایجاد میکند اما برخی انتقادها و مخالفتها از جنس ذهن تحلیلی افرادی است که به تعبیری که محمدرضا تاجیک در کتاب دهه سوم بیان میکند «اسیر اسطورههای چارچوب هستند و ذهن آنها در یک چارچوب مشخص و از پیش تعیین شدهای به تحلیل حوادث میپردازد» نخبگانی که برای تحلیل یک پدیده سیاسی اجتماعی «اساساً نیازی به داده و اطلاعات ندارند و معتقدند دنیای ما و دنیای دیگران دنیای ذهن ماست و آنچه در عالم این ذهن نگنجد یکسره وهم و خیال و باطل است».
اما نکته پایانی اینکه پرداختن به مقوله شفافیت در این ایام با اهمیتتر از هر زمان دیگری است. هم بهدلیل اینکه شرایط تحریم میتواند زمینه اقدامات فسادانگیز را گسترش دهد و هم بهدلیل اینکه شفافیت بهعنوان راهبرد مبارزه با فساد میتواند بر افزایش رضایت مردم از عملکرد نهاد سیاسی، افزایش اعتماد سیاسی و ارتقای امید اجتماعی و در نهایت بهبود سرمایه اجتماعی تأثیرگذار باشد. در این شرایط اگر حوزه عمومی و رسانهای، مدیرانی را که برای مبارزه با فساد راهبرد شفافیت پیش میگیرند، حمایت کند و هزینه مدیرانی را که نسبت به این مقوله غفلت خودخواسته پیشه گرفتهاند افزایش دهد، میتوان امیدوار بود روز به روز جریان مخالف شفافیت کم رنگتر و کم توانتر شود.
*پژوهشگر حوزه سیاست اجتماعی