آب گل آلود و حکایت ماهیگیری اقلیت
از نمد حاشیه سازی در شهر شیرازکلاه برای چه کسانی دوخته می شود؟

مراسم افتتاحیه پایتختی جوانان جهان اسلام در حالی در بالاترین سطح درشیراز برگزارشد که به گفته استاندار فارس،به نظر مي‌رسد «بايد پرونده حاشيه های پیرامون افتتاحیه پایتختی جوانان جهان اسلام را ببنديم.»

اما براساس آنچه سیدمحمد علی افشانی می گوید «یک بی دقتی کوچک» در چیدمان ترتیب برنامه های این مراسم نباید عاملی برای زیر سئوال بردن یک اقدام بزرگ در سطح بین المللی شود.

شاید همین جمله که حکایت از تدبیر استاندارفارس برای دور کردن این استان از حاشیه های بوجود آمده داشت باعث شدتا برخی گروه هاکه فضا ی آرام استان را عاملی برای تعبیر نشدن رویا های شیرنشان می پندارند باردیگربه بهانه های مختلف افشانی و مدیران موفق او را آماج حملات خود قراردهند.

از اندرزهای ناصحانه علما تا سوء استفاده های اقلیت های سیاسی

در اینکه علمای فارس در این فقره به وظیفه خود مبنی بر اندرز دادن ناصحانه عمل کرده اند جای هیچ شکی نیست،اما اینکه منافع چه کسانی با ایجاد آشوب و حاشیه در شهر و استان گره خورده است جای تامل وجود دارد.

نتایج انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و مجلس دهم سنگ محکی بر میزان مقبولیت افرادی بود که امروز فریاد وا اسلاما در شهر شیراز سرداده اند و خود را آزرده خاطر از به دست گرفتن پرچم کشورهای اسلامی توسط چند دختر نوجوان با لباس هایی از اقوام ساکن در فارس می نامند.

این عده که ظاهرا بقای سیاسی خود رابرخلاف فرمایش مقام معظم رهبری در ایجاد فضایی دو قطبی درکشور جستجو می کنند،گویی خطبه های نمازجمعه 22 بهمن امام جمعه شیراز را به خوبی گوش ندادند که درآن برایجاد وحدت در جامعه تاکید شد.

دوقطبی کردن جامعه و ایجاد شکاف بین گروه های مختلف با انگیزه های سیاسی و نه باانگیزه های اعتقادی و مذهبی در حالی توسط این گروه اقلیت رخ می دهد که ظاهرا درشهرشیرازموارد دیگری برای آزرده خاطر شدن دلسوزان شهر به چشم نمی آید.

موارد بسیاری برای معذرت خواهی

شاید این عده نمی دانند و یا شاید نمی خواهند بدانند در این شهر و همین چند روزپیش دو نفر بی خانمان براثر سوء مدیریت مدیران شهری و نبودن سرپناهی در این کلان شهر و حتی بسته بودن درب مساجد که خانه خدا ست از سرما جان باختند.

این عده فراموش کرده اند وقتی تعدادی پرسنل زحمت کش آتش نشانی و شهرداری زیر صدتا تن ذباله در شهر مدفون شدند کسی از افکار عمومی معذرت خواهی نکرد.

یا زمانی که پل کابلی ولیعصر فروریخت ککی کسی را نگزید!!!

نمونه های بسیاری برای عذر خواهی از افکار عمومی در طول چند سال گذشته در شهر شیراز وجود داردکه گویا برخی چشم های تازه هوشیار شده در طول این سالیان خواب بوده است.

همان چشمانی که تمام اتفاقات را از پشت عینک مه آلود سیاسی خود می بیند و برای رسیدن به امیال سیاسی و دنیوی خود تقوا رازیر سئوال می برند.

این عده برای یک بار هم که شده از خود سئوال نپرسیدند که اگر مراسم افتتاحییه که نام جشن را با خود یدک می کشید،مجلس لهو لعب بود پس چرا صداو سیما که برخی آن را رسانه ملی می نامند از چندین شبکه اقدام به پخش ص مستقیم آن برنامه برای میلیون ها بیننده در داخل و خارج از کشور کرد.

همان رسانه ملی که ترجیح داد هر زمان شهیندخت ملاوردی به عنوان معاون رئیس جمهور پشت تریبون و یا در قاب دوربین آن قرار گرفت تصاویر مستقیم را قطع کرده و از گل و بلبل های شهر شیراز سخن بگوید.

این در حالی است که براساس شواهد و قرائن یکی دیگر از دلخوری های این گروه ندادن سفارش رپرتاژو آگهی به روزنامه همفکر آنها و آنهم توسط یکی از ادارات کل استان است.

تهمت و بی تقوایی با این عنوان که فلان مدیر با پرداخت ارقام آنچنانی قصد بستن دهان منتقدین خود را دارد توهین به شعور مخاطب و اهالی رسانه است. توهینی که اتفاقا آن هم ازکینه های سیاسی برای تسویه حساب های شخصی نشات می گیرد.

سئوال اینجاست که آیا روزنامه ای که خبرنگار و مسئولان آن با ترفند های مختلف به دنبال گرفتن رپرتاژ از یک اداره کل می روند و وقتی به دربسته می خورند شروع به تخریب مدیران دولت می کنند حرمت قلم را نگاه نمی دارد یا مدیری که برای انعکاس ویژه دستاورد های انقلاب اسلامی در سالگرد پیروزی آن و با هدف تجلی اقدامات مثبت نظام هزینه اینکار را در برنامه ریزی خود لحاظ می کند؟

شاید اگر کمی منصفانه به این قضیه نگاه کنیم یادمان می آید که یک نهاد خاص زمانی که فاجعه بزرگ برمشور رخ داد به همان رسانه هایی که امروز مدعی هتک حرمت قلم شده اند کارت هدیه هایی با ارقام آنچنانی داد تا کسی مدعی خون تعدادی کارگربی گناه نشود.

شاید اگر کمی منصف باشیم این سئوال در ذهنمان نقش ببندد که ازنمد حاشیه سازی در شهر شیرازکلاه برای چه کسانی دوخته می شود؟