بی سرنوشتی در بیکران تنهایی

عليرضا محمدى- گروه فرهنگ و ادب: نشر جامی اخیرا رمان «بیکران تنهایی» به قلم آصف هرمزی را منتشر کرده است. رمانی که در روایتی غیرخطی، در یک فضای روستایی و ایلیاتی، داستانی شیوا و دلنشین در پهنه تاریخی پهلوی اول و دوم را بازگو می کند. قاسم قهرمان رمان، کودکی دادخواه و جوانی آرمانخواه است. او از کودکی دل در گروی عشق رعنا دارد. قاسم پسر آهنگری خانه به دوش است که از دهی به ده دیگر در سفر است تا سرانجام به لطفِ خان، در روستایی جاگیر می شود. قاسمِ آهنگرزاده از سفره خان نان و نمک خورده، پدرش از برکت بذل و بخشش خان به نان و نوایی رسیده و دیگر خانه به دوش و آواره نیست، قاسم حتی به تصدقِ خان، از نعمت تحصیل برخوردار شده. اما نقطه عطف رمان زمانی شکل می گیرد که خان، رعنای قاسم را برای پسر خود (خانزاده) نشان می کند. با این توجیه که آهنگرزاده با همه لیاقتش تا همیشه آهنگرزاده است و پسر خان، با همه بی لیاقتی اش، تا همیشه خانزاده. رعنا نصیب خانزاده می شود و این آغاز شیدایی قاسم است که سر به کوه و بیابان می گذارد و از انسانیت تهی می شود.

فراموش نکنیم جدای از اینکه «بیکران تنهایی» عاشقانه ای دلنشین است، برهه ای از تاریخ را روایت می کند که می تواند به فهم تاریخی ما به عنوان خواننده نیز کمک کند. آن چنانکه گفته شد، داستان در دوره پهلوی اول و دوم روایت می شود. دوره ای که هنوز نظام ارباب و رعیتی حاکم است و اتفاقا اینجاست که در می یابیم چه جورها و ستم هایی بر طبقه فرودست روا داشته شده.

با آنکه اغلب رویداد رمان در فضای روستا اتفاق می افتد، اما به دلیل همزمانی رویدادهای رمان با برخی وقایع مهم تاریخی، خواننده به فضاهای دیگری هم سرک می کشد. زخم حمله متفقین به ایران در جریان جنگ جهانی اول را حس می کند. با آقا معلم رمان که آموزگار قاسم در روستاست، به فرنگ سفر می کند. با او در جریان کودتای 28 مرداد 1332 همراه می شود. بعدتر خواننده با واقعه تاریخی انقلاب سفید شاه همراه می شود و با روایتی داستانی، به نظارت و قضاوت این رویداد از بطن جامعه ایلیاتی می پردازد.

«بیکران تنهایی» حداقل دو شاه مضمون اصلی را پیگیری می کند: نخست موضوع بی سرنوشتی و دیگر موضوع نخبه کشی را. در این رمان به نوعی انگار همه شخصیت ها، ارباب و رعیت، باسواد و تحصیلکرده، اسیر سرپنجه های جبر و جهل هستند. هر کدام از شخصیت های داستان از جبر و جهل لطمه می خورند و قربانی می شوند. یکی قربانی جسمی می شود و تازیانه می خورد و خودکشی می کند و تیر می خورد و می میرد، یکی دیگر قربانی روحی و روانی می شود و سرنوشتش محتوم است به دست و پنجه نرم کردن با درد آگاهی و دانستن. آنکه رویایش را بر قدرت بنا می نهد، با سرنوشتی کابوس وار در پایان مواجه می گردد و آنکه خانه آمالش را بر سراب عشق بنا می نهد نیز سرنوشتی بهتر از تباهی نصیبش نمی شود.

از سوی دیگر نخبه کشی و برادر کشی، موضوع مهم دیگری در این کتاب است. هر دو شخصیت باسواد و معلم این رمان، سرنوشتی مشابه دارند. هر دو جماعت گریز می شوند و میان چرخ دنده های قضاوت جهل آلود اجتماع، دیوانه خطاب می شوند. معلمی که فرنگ درس خوانده، فیزیک را در پاریس به شوق فهم جهان رها کرده و به فلسفه روی آورده، به کشور بازگشته تا در جریانات کودتای 28 مرداد خفتگان جامعه را بیدار کند، به نوعی قربانی می شود که قاسم شاگردش (که بعدها او نیز معلم آبادی می شود). نویسنده به نوعی در پسِ روایت داستانی خود می خواهد به مخاطب بگوید نخبه کشی در تارو پود این خاک ریشه دوانده. یکی دستش را از دست می دهد و دیگری پایش را. یکی از شهر می بُرد و دیگری از انسان. یکی به تاراج گلوله می رود و دیگری به یغمای فلز.

«بیکران تنهایی» آصف هرمزی که خود نویسنده ای زاده زاگرس است و اتفاقا داستانش در همان فضای محل تولدش روایت می شود، می تواند جدای از جذابیت های داستانی و روایت عشقی معصومانه، حاوی نگرش هایی جامعه شناسانه و تاریخی باشد که درک عمیق تری به خواننده بدهد که روزگاری مردمان ایلیاتی این سرزمین، چگونه زندگی می کردند، چگونه می اندیشیدند و چگونه جهل و خشونت، سرنوشت های به نسبت مشابهی برای آنان رقم زد.