چرا باید فیلم فورد علیه فراری را تماشا کرد؟
نبوغ در دور بالای هفت هزار - یا - زندگی در ردلاین
در یک رقابت ورزشی عموما همه چیز در لحظه اتفاق می‌افتد و در بسیاری از مواقع پیش‌بینی‌ها به واقعیت بدل نمی‌شوند اما در قاب سینما همه چیز میل به کمال‌گرایی دارد و گاهی برای رسیدن به نقطه مطلوب، ده‌ها بار یک سکانس تکرار می‌شود. حالا تصور کنید که قرار باشد یک رویداد ورزشی آن هم پس از گذشت بیش از نیم قرن دوباره به تصویر کشیده شود، چه ماجرای سخت اما جذابی! ماجرای فیلم «فورد در برابر فراری» دقیقا یکی از این دست روایت‌هاست که بازسازی واقعیت با ترکیبی از تریک سینمایی و درام قصه‌نویسی صورت گرفته و فضایی جذاب‌تر از رویداد مورد نظر را ساخته است. اگر علاقه‌مند به دنیای سرعت و اتومبیل هستید که تکلیف روشن است و احتمالا این فیلم جذاب را دیده‌اید اما اگر دچار جنون ماشین بازی نیستید هم قصه پرکشش این فیلم تکنیکی و خوش رنگ‌ولعاب را از دست ندهید.
***
شک نکنید که اتومبیل در طول تاریخ سینما و تلویزیون یکی از پرسوناژهای مهم در بسیاری از فیلم‌ها بوده، گاهی شخصیت و مختصات خود را به آدم‌های قصه نیز تحمیل کرده است. تاریخ سینما پر از سکانس‌های تعقیب و گریز نفسگیر بین دو قطب خیر و شر با اتومبیل است یا تلاش جنون‌آسای بعضی کاراکترها را برای رهایی یا رسیدن به یک مرز تازه از توانایی‌های بشری، به تصویر می‌کشد. گاهی حضور تنها یک ماشین قلچماق در فیلم باعث قرار گرفتن آن فیلم در ژانر اکشن شده و تماشاگران زیادی را به سالن‌ها کشانده است. از این رو وقتی صحبت از مسابقه خودروها باشد که دیگر نمی‌توان لحظه‌ای از آدرنالین و هیجان فاصله گرفت.
در سال‌های اخیر فیلم‌های جذابی مثل شتاب (RUSH) یا بیبی درایور با محوریت مسابقه و ماشین در فهرست پرفروش‌ها سال قرار گرفتند و در تابستان گذشته نیز آنونس‌های فیلم «فورد علیه فراری»، خبر از اکران یک نمونه تازه از این دست فیلم‌ها را داد. در این فیلم البته حضور ستاره‌های بزرگی چون کریستین بیل، مت دیمون و کارگردان درجه یکی به نام جیمز منگولد ثابت می‌کرد که یک پدیده در راه است.
فیلم درواقع قصه تلاش شرکت فورد برای رقابت با فراری در مسابقات مشهور بیست‌وچهارساعته لومان فرانسه است اما در لایه‌های زیرین، نگاه موشکافانه‌ای به زندگی نابغه‌هایی دارد که عامل جهش و پیشرفت در صنعت خودروسازی بوده‌اند. این داستان یک خطی اما در بیش از دو ساعت تصویر خوش ریتم و پرماجرا به نمایش درمی‌آید و در عین حال بیننده را از یک خط پایان سینمایی غافلگیرکننده عبور می‌دهد.
این درام جذاب حول‌وحوش افرادی چون هنری فورد دوم (مالک شرکت فورد در دهه 1960)، کارول‌هال شلبی (طراح اتومبیل، راننده حرفه‌ای، ایده‌پرداز و سازنده خوروهایی چون AC Cobra و فورد ماستنگ شلبی)، کن مایلز (مکانیک انگلیسی و راننده حرفه‌ای در مسابقات سبرینگ، دیتونا و لومان) و انزو فراری (مالک افسانه‌ای شرکت فراری) اتفاق می‌افتد و رقابت شدیدی که در سال‌های 1965 و 1966 بین فورد و فراری در مسابقات بیست‌وچهارساعته به وجود آمد.

نشانه‌های معنی‌دار
فیلم پر از جزئیات جذاب و دقیق از حال‌وهوای سال‌های میانه دهه 1960 میلادی است و کارگردان در استفاده از اکسسوار و دکور مربوط به آن دوران، وسواس بیمارگونه‌ای به خرج داده، فیلمبرداری و جلوه‌های ویژه صوتی و تصویری نیز در حد کمال هستند. از همان ابتدای فیلم مشخص است که گروه سازنده به خوبی فضای گاراژها و کارگاه‌های تیونینگ قدیمی را شناخته و آن‌ها را بازآفرینی کرده‌اند. طراحی لباس‌ها هم بسیار دقیق است و از همه جذاب‌تر نیز استفاده از نمونه‌های سالم و تمیز از خودروهای اصیل آن دوران در فیلم است.
خودروها آن‌قدر به اصل نزدیکند که دقیقا احساس و تصویر واقعی رانندگی با آن‌ها را به بیننده منتقل می‌کنند. اینسرت‌ها و نماهای اول شخص کاربرد به جایی دارند و تکرار آزاردهنده‌ای نیز وجود ندارد. نحوه آشنایی و همکاری شخصیت‌های تیم فورد نیز با ظرافت و دقت مناسبی در فیلمنامه گنجانده شده و روند تبدیل شدن کن مایلز از یک مکانیک به یک راننده حرفه‌ای و جدی ریتم خوبی دارد.
علاوه بر کن مایلز، کارول شلبی، انزو فراری و هنری فورد دوم که شخصیت‌های اصلی فیلم را تصویر می‌کنند، شخصیت‌های بی‌جان اما معنی‌داری هم هستند که به صورت سمبلیک ذهنیت‌های خاص این افراد را قوام می‌بخشند. مثلا آچاری که کن مایلز (کریستین بیل) به سوی شلبی (مت دیمون) پرتاب می‌کند یا صحنه‌های مربوط به گفت‌وگوی مایلز و شلبی درباره حرکت ماشین وقتی دور موتور بالای هفت هزار دور در دقیقه است و همچنین لحظه‌ای که اقتدار کاذب هنری فورد در سرعت بالای رانندگی فورد جی‌تی پروتوتایپ می‌شکند و او را فرو می‌ریزد همگی در بلوغ داستان نقش مهمی دارند.
جالب است کن مایلز در ابتدای فیلم بیش از آن‌که یک راننده بی‌رحم و قهار باشد یک مکانیک جست‌وجوگر است و تمام دانش خود را برای ساخت یک رقیب قدرتمند برای فراری 250 که سلطان بلامنازع مسابقه لومان است به کار می‌گیرد اما کارول شلبی او را تشویق می‌کند که رانندگی فورد جی تی مارک2 را نیز به عهده بگیرد و مایلز که در اصل یک انگلیسی عشق ماشین مهاجر است ناگهان تبدیل به یک سرباز جان بر کف می‌شود که می‌خواهد ماموریت خود را تمام و کمال به اتمام برساند.
او هنگام آزمایش‌های مختلف ماشینی که با همکاری شلبی ساخته، حتی دچار حادثه‌های وحشتناکی نیز می‌شود و درنهایت تا مسابقه اصلی دیتونا و لومان زنده می‌ماند تا سرانجام از فراری‌های مغرور سبقت بگیرد و افسانه جدیدی را در مسابقات اتومبیلرانی خلق کند. پس از صحنه شورانگیز خط پایان مسابقات لومان اما خط پایان اصلی فیلم در جای دیگری شکل می‌گیرد که در اصل خط پایان زندگی کن مایلز نیز هست.

بازی، فراتر از واقعیت
اگر شرایط طبق پیش تولید جلو می‌رفت تام کروز و برد پیت در نقش کارول شلبی و کن مایلز بازی می‌کردند اما درگیری آن‌ها با پروژه‌های دیگر باعث شد مت دیمون و کریستین بیل به صحنه بیایند و شاید هم نتیجه بهتری به دست آمده باشد. بدون شک شخصیت کن مایلز در این فیلم بسیار تحت‌تاثیر بازی درخشان کریستین بیل قرار گرفته که خود او نیز در اصل یک بریتانیایی است که قطعا کروموزوم ماشین بازی را در خون خود دارد. بیل نمایش بی‌نقصی از مایلز باهوش و خانواده دوست اما دمدمی مزاج را ارائه می‌کند و در عین حال نشان می‌دهد که برای به ثمر نشاندن ایده‌هایش در راه ساخت یک ماشین فوق سریع حتی از جان خود نیز مایه می‌گذارد. مایلز و شلبی در فیلم بارها قهر و آشتی می‌کنند اما خوب می‌دانند که برای رسیدن به هدف بزرگ باید با هم بسازند و به این ترتیب ضعف شخصیتی آن‌ها کم‌رنگ می‌شود. صحنه دعوای فیزیکی این دو در میانه‌های فیلم از جالب‌ترین سکانس‌های فیلم است.
درنهایت اگرچه فیلم سویه ناسیونالیتی نیز دارد و یکی از معدود موفقیت‌های آمریکایی‌ها در مسابقات لومان را برجسته می‌کند اما به دلیل پرداخت جذاب، ریتم نفسگیر و تصاویر بسیار هیجان‌انگیز و واقعی، موفق می‌شود بیننده را پای نمایش خود نگه دارد و نزدیک به دو و نیم ساعت ذهن او را به بازی بگیرد و تسخیر کند.

میراث شلبی و مایلز
اما فارغ از متن و حواشی به وجود آمده در ساخت و نمایش فیلم، باید به تاثیر ثانوی این فیلم نیز اشاراتی داشت. این‌که فورد به‌خاطر نوآوری‌ها و مهندسی کارول شلبی و آزمایش‌های بی‌پایان و خستگی‌ناپذیر کن مایلز توانست هماوردی برای فراری در مسابقات بیست‌وچهارساعته لومان باشد. نبوغ این دو نفر باعث شد فورد در مسابقات لومان چند بار قهرمان شود و به این ترتیب فروش محصولات سریع و خشن این شرکت بالا رفت و مدل جی تی به یکی از افسانه‌های تاریخ خودروسازی بدل شد. فورد جی تی مارک 1 ابتدا در باند فرودگاه لس‌آنجلس از طرف شلبی آزمایش شد و با موتور 4.7 لیتری و نیروی 427 اسب بخار نوید ظهور یک سوپر اسپرت را به شرکت فورد داد.
کن مایلز نیز این مدل اولیه را توسعه داد و تک‌تک قطعات موتور، گیربکس، ترمز و بدنه را ارتقا داد تا آماده مسابقه با فراری 250-GTO اسطوره‌ای شود. شهامت و ممارست این دو برای ساخت یک محصول بهتر بود که درنهایت به ارتقای محصولاتی چون فورد ماستنگ منجر شد. کن مایلز هنگام آزمایش مدل پروتوتایپ فورد J-Car بود که این خودرو هنگام عبور از یک سرازیری در پیست ریورساید بود که ماشین در سرعتی نزدیک به 310 کیلومتر بر ساعت از کنترل خارج شد و بعد از واژگونی آتش گرفت و متاسفانه به مرگ کن مایلز ختم شد.
مهندسان تیم کارول شلبی و شرکت فورد پس از این واقعه دردناک، تغییراتی در رولبار خودرو به وجود آوردند و با استفاده از لوله‌های فولادی و جوشکاری‌های متفاوت توانستند خودرویی امن‌تر از قبل بسازند. درواقع مایلز جان خود را در راه ارتقای ایمنی در راه رسیدن به مرزهای تازه سرعت فدا کرد و حالا پس از حدود 54 سال، خودروهای بسیار سریع‌تر و ایمن‌تر ساخته می‌شوند و به میل و کشش انسان برای تجربه فضای رانندگی با دور موتور بالاتر از 18 هزار جامه عمل می‌پوشانند. فیلم «فورد علیه فراری» درواقع ادای احترامی است به نوابغی که دانش ساخت خودرو را به صورت مداوم و پیگیر افزایش دادند. یادمان باشد که عملکرد خودروهای عادی امروزی، برای رانندگان 50 سال به قبل در حد یک رویا بوده است!