روایت دانشمندان از پشت صحنه فیلم مرد مورچه‌ای و واسپ؛
مردمورچه‌ای،دنیای زیراتمی وآغاز انقلاب دوم کوانتوم
این نشست یادآور نشست اخیر درزمینه فیزیک کوانتوم بود که طی آن دکتر «میکالاکیس» از اعضای موسسه ماده و اطلاعات کوانتوم در کلتکس، در شرح و توضیح قلمرو ذرات زیر اتمی، آن را «مکان احتمالات بی‌پایان» نامید. دنیایی برخلاف جهان ما که در آن قوانین فیزیک و نیروهای طبیعت، شناخته‌شده برای ما، آن را شکل داده‌اند، حکمفرما نیست. او پیشنهاداتی هم درباره نحوه نمایش مختصات این جهان زیر اتمی بر پرده‌های سینما ارائه کرده و گفته بود که استفاده از رنگ‌های زیبای دایما متغیر می‌تواند به خوبی نمایی از آن جهان گذرا و متغیر باشد. 
دکتر «میکالاکیس» در سال 2014 هنگامی که به‌عنوان مشاور در تهیه فیلم «مرد مورچه‌ای» انتخاب شد، با شور واشتیاق در پستی درباره شخصیتی در این فیلم نوشت که بالقوه بتواند در سطح کوانتومی ریز و منقبض شود. او نوشته بود: «می‌توانستم به جایی بروم که قوانین فیزیک آنچنان که ما در جهان پیرامون خود می‌شناسیم، عمل نمی‌کند. به جایی که خط باریک زمان شکسته مي‌شود و فضا همچنان بکر و دست نخورده است. چنین قدرتی تنها از استادانی در قلمرو کوانتوم برمی‌آید که قادر به بازگشت به همان واقعیتی باشند که قبلا از آن عبور کرده‌اند. بنابراین تمام ابرقهرمانانی که تاکنون از سوی مارول کمیکس خلق و عرضه شده‌اند، شانس رویارویی با مرد مورچه‌ای را ندارند.» 
وی می‌گوید که اولین نظریه‌های کوانتومی بیش از 100 سال پیش را کسانی چون مکس پلانک و آلبرت انیشتین و ورنر هایزنبرگ مطرح و توسعه یافته‌اند اما فکر می‌کنم انقلاب کوانتومی دوم با سرازیر شدن انواع دستگاه های مدرن فناوری همانند عکسبرداری MRI که متکی بر مکانیک کوانتومی هستند، در راه است و تردیدی نیست که ابزارهای مرد مورچه‌ای برای انقباض و انبساط مجدد می‌تواند همانند انفجار بمبی باشد که به منزله آغاز این انقلاب دوم کوانتومی است.
قدرت مردمورچه‌ای در نقض قوانین فیزیک
میکالاکیس می‌گوید:«این فکر هنگامی به ذهنم خطور کرد که «مرد مورچه‌ای» به فضای Micro verse رفت. یعنی چنان کوچک و ریز شد که به دنیایی زیر اتمی (sub-atomic) به نام «مایکرو ورس» (Microverse) رفت ولی همچنا‌ چیزی ناتمام ماند. درواقع «مرد مورچه‌ای» تنها سفری به فضای کوچک و فانتری نیست بلکه او به ماورای آن گام گذاشت. آن فضا جایی بود که ماهیت جهان و طبیعت پیرامون شما تغییر می‌کند. بنابراین وقتی شما وارد قلمرو کوانتومی می‌شوید، از آن پس مجموعه قوانین دیگری کنترل را در دست می‌گیرند.»
میکالاکیس می‌گوید: «در دنیای پیرامون ما قوانین فیزیک گاه تبلوری از هرج‌ومرج و آشوب به نظر می‌رسد. بنابراین تمام ابر قهرمانان اگر واقعی باشند، با محدویت قوانین فیزیک مواجه‌اند از جمله سوپرمن. بسیاری از ابرقهرمانان درجهان واقعی ما ممکن است حامی نوع بشر باشند اما آنان همچنان درون محدودیت‌های حیات و قلمرو قوانین فیزیک گیر افتاده‌اند اما این موضوع درمورد «مرد مورچه‌ای» صدق نمی‌کند. او قادر به تغییر قوانین قطعی فیزیک مثلا گرانش است. »
او در توضیح این موضوع افزود: «گرانش یکی از قوانین مهم فیزیک برای نگه داشتن سوپرمن‌هاست و گرانش همان‌طور که انیشتن گفته است چیزی جز انحنای فضا – زمان نیست. انحنای فضا – زمان چیزی است که ما آن را لایه اصلی مي‌نامیم. مثل ساختار چهاربعدی سازه‌ا‌ی شبیه به یک کره یا گوی . بنابراین اگر شما گرانش را درک کرده باشید، می‌توانید آن را دستکاری هم بکنید پس شما می‌توانید انحنای فضا- زمان را نیز تغییر دهید و با تغییر آن گرانش نیزتغییر خواهد کرد. »
حال مردمورچه‌ای چگونه می‌تواند سوپرمن را بکشد؟ جواب من این است که مرد مورچه‌ای بالقوه می‌تواند از کد کوانتومی که  منحنی فضا- زمان را شکل مي‌دهد، آگاه باشد. پس مرد مورچه‌ای می‌تواند این کد را دستکاری نیز بکند. با افزایش یا کاهش آن می‌تواند سوپرمن را از دنیای محدود متکی به گرانش حذف کند. مرد مورچه‌ای حتی از این هم می‌تواند پیشتر برود. مثلا سیاه چاله ها! آیا سوپرمن دنیای ما می‌تواند از سیاهچاله‌ها فرار کند؟ خیر! پس بازی تمام است.»
اکنون سوال این است که آیا مرد مورچه‌ای قادر به اجرای چنین تنظیمات خودکار کوانتومی در فیلم‌هاست؟ پاسخ آن است که نه به آن صورت که ما تاکنون دیده‌ایم اما ظاهرا این کاراکتر با مختصاتی که دارد دست‌کم در فضای MCU یا دنیای ریز اتمی مارول کمیکس قادر به دستیابی به سطوحی از دانش هست که در تاریخ دنیای واقعی ما تاکنون هیچ‌کسی به چنان سطوحی دسترسی نداشته است و آن‌جا جایی است که او می‌تواند درست کم در حد تئوری هرکاری بکند. تقریبا هرکاری!
مرد مورچه‌ای و انقباض انرژی 
«استیون بروسارد» تهیه‌کننده فیلم «مرد مورچه‌ای» می‌گوید: «مطمئن نیستم که کاملا از موضوع سردرآورده باشم اما قطعا برایم الهام بخش ایده‌های جالبی دراین زمینه که فضای ذرات ریز، چگونه جایی می‌تواندباشد، بوده است.»
«اسکات لانگ» در «مرد مورچه‌ای1» که سال 2015 اکران شد، شخصیت موجود کوچک این فیلم بود که توسط «پل راد» اجرا شد، او به‌خوبی قادر به استفاده از نیروی خارق‌العاده‌ای است که با نظارت یک دانشمند متبحر، به نام «هنک پیم» (به بازیگری مایکل داگلاس) می‌تواند به اندازه کوچک‌ترین ذرات، فشرده، منقبض و کوچک شود. همچنان‌که خود درجایی از دیالوگ فیلم به پل راد می‌گوید: «هنگامی که کوچک می‌شوی، درواقع این انرژی است که فشرده شده است. بنابراین تو قدرت مردی را داری با 200 پوند که تنها درمشتی که یک صدم اینچ عرض دارد، جمع شده است. درست مثل یک گلوله که کوچک ولی دارای قدرت بالاست.»
طرح مباحث فنی فیزیک کوانتوم از زبان کاراکترهای فیلم
در فیلم «مرد مورچه‌ای» یکی از شخصیت‌های فیلم گرفتار یک موقعیت داستانی باعنوان «عدم توازن ملکولی» شده است. دو شخصیت دیگر با وجود مسافت بسیار زیاد با یکدیگر ترکیب می‌شوند، در مسافتی چنان دور که در دنیای واقعی ناممکن است. این پدیده تنها برای ذرات آن هم در فضای کوانتومی امکان‌پذیر است. در این فیلم درباره مباحثی چون «گرداب زمان» یا time vortexe یا پدیده‌ای چون «تاردی گرادها» tardigrade صحبت می‌شود. (تاردی گراد، نام شاخه‌ای از جانوران ریزتن و آبزی و از جمله اکستروموفیل (Extremophile) است که قادرند در شرایط بسیار دشوار محیطی همچون گرما و سرمای شدید، محیط‌های بسیار اسیدی یا قلیایی و مانند آن تا سال‌های طولانی زنده بمانند. 
«لارنس فیشبرن» بازیگر نقش مورفیوس در فیلم مشهور ماتریکس را می‌بینید که در این فیلم، سخنرانی بسیار فنی را درباره چیزی که در اصطلاح علمی «همدوسی کوانتومی» quantum decoherence می‌گویند، ارائه می‌دهد.
(همدوسی خاصیت بنیادی مکانیک کوانتومی و برای عملکرد رايانه‌هاي کوانتومی لازم است اما هنگامی که یک سیستم کوانتومی کاملا ایزوله نباشد و در تماس با محیط اطراف خود باشد، این همدوسی با زمان از بین می‌رود که به آن ناهمدوسی کوانتمیdecoherence quantum می‌گویند.) 
بله! یک شخصیت به قدری کوچک و منقبض می‌شود که بتواند به قلمرو کوانتوم و محیط ذرات کوانتومی پرش کند. به محیطی که براساس شواهد واقعی و مستندات علمی جایی است که قوانین فیزیک کلاسیک کاملا شکسته شده و کاربرد خود را از دست می‌دهند.
دکتر «میکالاکیس» در این سخنرانی می‌گوید: «دنیای مارول از مرز واقعیت فراتر رفته و راه خود را در همکاری با علم و جاذبه‌های واقعی آن باز کرده است. فکر می‌کنم که کارکنان این استودیو دریافته‌اند که دنیای علم واقعی حقیقتا شباهت زیادی به داستان‌های علمی تخیلی دارد.»
میکالاکیس که به‌عنوان مشاور علمی در «مرد مورچه‌ای» اول فعالیت داشته، در کنار «استیون کوچر» حشره‌شناس برجسته که روش‌هایی را برای فیلمبرداری از مورچه‌های زنده ارائه کرده است، در همکاری نزدیک با «اریک سامرز» و «کریس مک کنا» دو فیلمنامه‌نویس اصلی این فیلم؛ در طراحی و روند شکل‌گیری داستان فیلم، به مراتب بیش از یک مشاور علمی در پشت صحنه این فیلم حضور داشته و فعالیت کرده است. 
میکالاکیس همچنین در فیلم‌های دیگری چون «مرد عنکبوتی»، «بازگشت به خانه 2017» و «کاپیتان مارول 2017» نیز با این شركت همکاری کرده است.
سرگرمی درخدمت علم 
سال‌هاست که استفاده از علوم نقش مهمی در تهیه فیلم‌های بزرگ علمی تخیلی یافته‌اند. «استفان الکساندر» اخترشناس در فانتزی علمی تخیلی «چروک در زمان» Wrinkle in Time به‌عنوان مشاور علمی شرکت داشت. «آدام راترفورد» متخصص ژنتیک درباره جهش‌های چند وجهی در فیلم علمی تخیلی و ترسناک «Annihilation » و همچنین «جک هورنر» انسان دیرینه‌شناس، دانش و تجربه تخصصی خود را در ساخت «دنیای ژوراسیک»، «سقوط امپراتوری» به سازندگان این فیلم‌ها عرضه کردند.
آنچه که شاید جای شگفتی دارد این است که فیلم‌هایی که درباره ابرقهرمانان ساخته می‌شود، از تخیلات ناممکنی سرچشمه می‌گیرند که به‌طور فزاینده‌ای با جزئیات علمی غنی شده و با اعتبار علمی نیز می‌یابد.در این راستا بسیاری از دانشمندان به‌عنوان مشاوران علمی با سازندگان این قبیل فیلم‌ها همکاری دارند. نمونه دیگری از این دست همکاری «آدام فرانک» متخصص اختر فیزیکدان است که در زمینه کرمچاله‌ها و سفرهای بین ستاره‌ای در فیلم «Thor: Ragnarok» با سازندگان این فیلم همکاری کرد. همچنین «جیم فرگوسن» انسان‌شناس و «دانیل بودونی» مهندس هوافضا و در مشاوره برای ساخت فیلم ابرقهرمانی پلنگ‌سیاه «Black Panther» همکاری کرده‌اند. 
همکاری دانشمندان با فیلمنامه‌نویسان و کارگردانان فیلم‌ها به‌ویژه در تولیدات «مارول کمیکس» یا استودیوهای مارول، از سال 2008 شکل گرفته است که «آکادمی ملی تبادل علم و سرگرمی» برای بیش از 2300 پروژه تلويزیونی و سینمایی، چنان متخصصانی را به شركت‌هاي سازنده به‌ویژه شركت مارول در ساخت فیلم‌هایی در ژانر ابرقهرمانی چون؛ «لوک کیج»؛ (Luke Cage) یا «ماموران سازمان شیلد» (agents of s.h.i.e.l.d) معرفی کرده است.
از نظر تاریخی شرکت مارول کمیکس از ابتدا تاکنون تمایل داشته است که در تولیدات سینمایی خود، دست‌کم بارقه‌هایی از علم و دانش را در پیوند شخصیت‌های ابرقهرمانی با کسانی چون مهندسان، مخترعان و دانشمندان که از مهارت‌های علمی برخوردارند، به نمایش بگذارد. به‌عنوان مثال «تونی استاک» در فیلم «مرد آهنین» یکی از دانش‌آموختگان موسسه فناوری ماساچوست است. همچنین «تی چالا»، (T’Challa) در فیلم «پلنگ‌سیاه» دارای دکترای فیزیک از دانشگاه آکسفورد است.
دکتر سامرز که در فیلم «مرد مورچه‌ای» با نویسندگان همکاری داشته می‌گوید: «نمی‌توانم درباره صحت و اعتبار علمی این آثار چیزی بگویم اما شکی نیست که در طول دهه‌های گذشته گرایشات عمیقی به تفکر و تعمق درباره ایده‌ها و تئوری‌های جدید علمی وجود داشته است. فیلم «مرد مورچه‌ای» به‌طور خاص با مسائل علمی و فناوری‌های بسیار ویژه‌ای درگیر است که بیننده را با خود به سطوحی در اندازه‌های اتمی و ابعاد زیر اتمی و کوانتومی مي‌برد. بنابراین اکنون دست‌کم می‌توانم با اطمینان بگویم که علوم به همان اندازه که مهم است، معتبر هم هست. این واقعیتی است که حتی در طراحی لباس «مرد مورچه‌ای»، مثلا کلاهخود او، منطق علمی خاصی حکمفرماست که در داستان اصلی فیلم وجود نداشت. »
دانشمندان در هالیوود 
برنامه «تبادل علم و سرگرمی»The Science & Entertainment Exchange برنامه‌ای است که بامدیریت آکادمی علوم ایالات متحده (NAS) به منظور افزایش سطح آگاهی، دانش، درک علوم و فناوری پیشرفته از طریق نمایش و عرضه دانش در رسانه‌هایی چون تلويزیون، فیلم، سینما و دیگر رسانه‌ها از سال 2008 آغاز به کار کرده است. این برنامه نوعی همکاری رسمی بینNAS و هالیوود است به نحوی که امکان مشاوره مستقیم با دانشمندان برای متخصصان صنعت سرگرمی در راستای افزایش اعتبار در محتوای علمی فیلم‌ها را فراهم کند. برنامه تبادل علم و سرگرمی، به‌عنوان یک حرکت یا جنبش حامی علم و دانش است که هدف اصلی آن بازسازی و واکاوی دنیای علم و نحوه کار دانشمندان و نیز تجدیدنظر در باورهای غلط و اطلاعات نادرست درزمینه‌های مختلف علمی است. 
این برنامه متخصصان صنعت سرگرمی و سینما را به‌ویژه قادر کرده است تا به دانشمندان، مهندسان متبحر و معتبر از مراکز علمی دسترسی داشته باشند. به نحوی که بتوانند در نمایش جنبه‌های مختلف علم و فعالیت دانشمندان با خلق نمایش‌های موثر و معتبر علمی کمک کنند.
از دیگر سو فرصتی برای دانشمندان و سازمان‌های علمی برای برقراری ارتباط موثر با طیف وسیعی از مخاطبان در بین عموم مردم است که درغیر این صورت ممکن است به سختی به مرزهای وسیع و رو به گسترش فناوری‌های فیزیک و دیگر شاخه‌های علوم دسترسی داشته باشند.
نتیجه حاصل از این همکاری‌های دوسویه، کسب اطمینان از صحت و اعتبار موضوع‌هاي علمی در فیلم‌هاست به گونه‌ای که به شیوه‌ای صحیح و مثبت به مخاطبان غیردانشمند منتقل شود. فعالیت‌های این برنامه همچنین ارائه خدمات متنوع دیگری همچون برگزاری جلسات برنامه‌ریزی، نشست‌های توفان مغزی و حتی کمک در طراحی نمایش‌ها و سالن‌هاست. 
دنیای مارول کامیکس و مرد مورچه‌ای 
«مرد مورچه‌ای» به انگلیسی: Ant-Man  نام فیلمی ابرقهرمانی بر پایه شخصیت‌های کتاب‌های کامیکی به همین نام: اسکات لنگ و هنک پیم از انتشارات شرکت مارول کامیکس است. این فیلم را مارول استودیوز تولید و استودیو سینمایی والت دیزنی مسئولیت توزیع آن را بر عهده داشت. این فیلم دوازدهمین فیلم در دنیای سینمایی مارول است. پیتون رید، کارگردانی این فیلم را برعهده داشته و آدام مک ‌کی و پل راد فیلمنامه فیلم را بر پایه داستانی از ادگار رایت و جو کرنیش نوشته‌اند. «مرد مورچه‌ای» در سال 2015 به صورت سه‌بعدی و سه‌بعدی آی‌مکس در آمریکای شمالی اکران شد.
«مارول کامیکس» شركت آمریکایی است که کتاب کامیک عرضه می‌کند. همچنین در رابطه با این کتاب‌ها، در سینما و تلویزیون و... هم فعالیت می‌کند. در سال 2009 شرکت والت دیزنی مارول اینترتینمنت که شرکت مادر مارول کامیکس است، خریداری کرد.
از مشهورترین ابرقهرمانان مارول می‌توان به «مرد عنکبوتی»، «کاپیتان آمریکا»، «مرد آهنی»، «هالک»، «ثور»، «ولورین»، «پانیشر»، «مرد مورچه‌ای»، «دکتر استرنج» و «بی‌باک» اشاره کرد. بيشتر اتفاق‌ها کامیک ای مارول در دنیای خیالی رخ می‌دهد که با نام «دنیای مارول» (MU) شناخته می‌شود و شهر های واقعی مانند نیویورک سیتی، لس‌آنجلس و شیکاگو در آن قرار دارند. «مرد آهنی»2008 نخستین فیلمی بود که از این مجموعه منتشر شد و فاز اول دنیای سینمایی مارول را کلید زد. این دنیا با انتشار کمیک‌های مربوط به دنیای سینمایی مارول در سال 2010گسترش یافت و با فیلم‌های کوتاهی به نام «تک» ‌برداشت‌های مارول در سال 2011این گسترش ادامه پیدا کرد. با ساخت سریال «ماموران شیلد»، پای این دنیا به تلویزیون نیز باز شد.