«می‌خواهم تلویزیون را نقد کنم نه اینکه بکوبم»
«می‌خواهم تلویزیون را نقد کنم نه اینکه بکوبم»

وی با هشدار نسبت به اینکه تلویزیون باید حواسش جمع باشد، تاکید کرد: اگر خوراک خوب به دست مردم برسد دیگر کسی سراغ سریال‌های بی‌سر و ته ماهواره نمی‌رود.

این بازیگر ابتدا درباره مهمترین اتفاقاتی که در سال 94 در تلویزیون افتاد اظهار کرد:‌ به عنوان بازیگری که اصولا از تئاتر برخاستم ولی خودم را فرزند تلویزیون می‌دانم به دلیل اینکه دیده شدنم، شهرتم و محبوبیتم به خاطر تلویزیون است، به خودم این اجازه را می‌دهم تا یک‌سری اتفاقات را در تلویزیون نقد کنم؛ البته نقد من مفهومش کوبیدن تلویزیون نیست؛ چراکه شخصا معتقدم که چه بهتر افراد خودی و آشنا تلویزیون را نقد کنند. من بعد از سه سال به تلویزیون آمدم و کار می‌کنم و علتش هم این است که در تلویزیون مجموعه اتفاقاتی افتاد و به نظرم بودجه تلویزیون صرف اتفاقات دیگری شد، در نتیجه بخش عمده‌ای از سریال‌ها از بودجه تهی شدند.

اسکندری در ادامه مطلب بالا تصریح کرد: یکی از دلایل این اتفاقات حضور تهیه‌کنندگان ناکارآمد و غیرمتخصص در تلویزیون بود. به هر حال همه ما از تلویزیون خاطرات خوشی داریم و سریال‌های به یادماندنی در ذهن داریم. در بخشی از آن‌ها از جمله مجموعه‌هایی چون «نرگس»، «مرگ تدریجی یک رویا» و «فاکتور 8» خودم نیز کار کردم که به نظرم کارهای قابل قبول و قابل دفاع جدی بودند و حرفی برای گفتن داشتند و جریان‌سازی کردند اما بعد از آن، متاسفانه تولید کارها به دست تهیه‌کنندگانی افتاد که اصل ماجرایشان پول درآوردن یا عکس یادگاری گرفتن در کنار چهار چهره بود. متأسفانه کم‌کم سریال‌ها از کیفیت تهی شدند و همه چیز خیلی مصرفی و بزن دررویی شده است. اکنون خواه تلویزیون بپذیرد و خواه نپذیرد با این روندی که در پیش دارد آمار تماشاچیان پایین آمده است. مردم ما به قدری تشنه سریال‌های خوب هستند که وقتی به عنوان مثال شبکه‌ای مثل شبکه نمایش خانگی مجموعه‌هایی چون «شهرزاد»، «دندون‌طلا» و... را تولید می‌کند، مردم حاضرند پول بدهند تا سریال‌های ایرانی را نگاه کنند. برخی‌ها می‌گویند مردم این روزها به سریال‌های ترکی گرایش پیدا کرده‌اند اما من می‌گویم این‌طور نیست. اگر خوراک خوب به دست مردم برسد اصلا کسی ماهواره نگاه نمی‌کند؛ آن هم با آن سریال‌های مستهجن، بی‌ربط و بی‌سر و ته ترکی که به نظرم 90 درصد آنها احمقانه هستند.

او در ادامه خطاب به رییس سازمان صدا‌وسیما و مدیران شبکه‌های تلویزیونی گفت: با حضور فعال شبکه نمایش خانگی، تلویزیون باید به این نتیجه برسد که در شرایطی که کار خوب بسازد مردم هم تمایل نشان می‌دهند؛ به عنوان مثال آقایان داود میرباقری و حسن فتحی از کارگردانانی هستند که از دل همین تلویزیون بیرون آمده‌اند و به نظرم باید یک آسیب‌شناسی انجام شود. آقای دکتر سرافراز به عنوان رییس سازمان صداوسیما و حتی مدیریت‌های شبکه‌ها باید این آسیب‌شناسی را داشته باشند که به عنوان مثال چه اتفاقی می‌افتد آدم‌هایی که اتفاقا زاده‌ی تلویزیون هستند و خود را فرزند تلویزیون می‌دانند، ترجیح می‌دهند خارج از تلویزیون کار ‌کنند. به نظرم کمی رو راست بودن با خود و پذیرفتن اینکه بودجه تلویزیون کمی دچار سوءمدیریت است، خوب است؛ ضمن اینکه لزوما یک کار خوب با پول بزرگ ساخته نمی‌شود؛ به عنوان مثال سریال‌های فاخری مثل «سربداران»،‌ «بوعلی سینا»، «گرگ‌ها» و «رعنا» لزوما کارهای پرهزینه‌ای نبودند.

بازیگر سریال‌های «مرگ تدریجی یک رویا»، «داستان یک شهر»، «نرگس» و... در پی همین صحبت‌هایش تأکید کرد: این خیلی اتفاق مهمی است که مدیریت‌ها واقعا این انگیزه را داشته باشند که قرار است فرهنگ‌سازی کنند و به مردم آموزش بدهند. من به یاد دارم آن زمان که سریال «نرگس» از تلویزیون پخش می‌شد واقعا خیابان‌ها خالی می‌شد و من بارها با آژانس محل زندگی‌ام تماس می‌گرفتم و درخواست اتومبیل داشتم و آن‌ها می‌گفتند که هیچ راننده‌ای در این ساعت حاضر نیست بیرون بیاید. پس اگر خوراک خوب به مردم بدهیم آنها هم تشنه کارهای خوب می شوند.

اسکندری سپس به خطوط قرمز تلویزیون اشاره کرد و گفت: خطوط قرمزی که در تلویزیون وجود دارد و در برخی مدیریت‌ها می‌بینیم که پررنگ‌تر می‌شود، به نظرم اتفاق خوبی نیست؛ چراکه مردم با تلویزیون احساس فاصله می‌کنند؛ یعنی در واقع تلویزیون به یک جزیره جدایی تبدیل می‌شود که انگار ما در آن زندگی نمی‌کنیم؛ البته منظورم این نیست که همیشه باید تلخی‌های کامل در تلویزیون نشان داده شود اما واقعیت این است که در جامعه ما بیماری، اعتیاد، فقر، طلاق و کودکان کار وجود دارد و ما هر روز و هر شب با این مشکلات مواجه هستیم. هزار و یک مسأله وجود دارد و خیلی خوب است که اگر تلویزیون این مساله را بپذیرد و به عنوان واقعیت‌های جامعه به آن نگاه کند و بتواند با فیلمنامه‌های خوب و جذاب به عنوان مثال اگر قصه‌ به هم‌ریختگی بنیاد خانواده روایت می‌شود، بتواند آسیب‌شناسی کند و راهکار نشان بدهد.

وی یادآوری کرد: من در تلویزیونی کار کردم که اولین زن معتاد سیمای جمهوری اسلامی ایران را در «داستان یک شهر» اصغر فرهادی در سال 78 بازی کردم. همچنین اولین زن الکلی در سریال «مرگ تدریجی یک رویا» به کارگردانی فریدون جیرانی را بازی کردم؛ بنابراین ما باید بگوییم این مشکلات هستند ولی عاقبت‌هایشان چه می‌شود. همه این مسائل مهم هستند. فقط در دوره انتخابات من نبینم که افراد جامعه با هر پوششی در تلویزیون راجع به رأی دادن صحبت می‌کنند بلکه من باید در دل زندگی هم این مسائل را ببینم، البته بحثم فقط حجاب نیست. بحثم این است که مردم آنچه را که دارند در تلویزیون نمایان کنند یا بخواهند که نمایان شود. این صحبت‌ها نقدهایی است که من از تلویزیون دارم و سال‌هاست که این اتفاق افتاده که بازیگران یا کارگردانانی را کنار می‌گذارند و به لیست سیاه می‌روند فقط به دلیل اینکه می‌گویند حرف‌هایی می‌زنند که بر ضد تلویزیون است، در صورتی که اصلا و ابدا ضدیت با تلویزیون نیست.

او همچنین بیان کرد: هیچ مدیومی به اندازه رسانه ملی با مردم صمیمی نیست. من این حرف‌ها را بارها تکرار می‌کنم که من به واسطه تلویزیون است که در دل‌های مردم جا دارم و با من صمیمی هستند اما تلویزیون باید حواسش باشد که تهیه‌کنندگی کارهایش را به دست چه کسانی می‌سپارد. در حال حاضر شما با هر بازیگری که صحبت می‌کنید از تهیه‌کنندگانش طلبکار است، در صورتی که سالیان گذشته این گونه نبود و تهیه‌کنندگان خانه و ماشین‌شان را می‌فروختند تا پول عوامل را بدهند. چنین روحیه‌ای در تهیه‌کنندگان قدیم ما وجود داشت اما در حال حاضر بچه 20 ساله،‌ خانم بیست و اندی ساله، تهیه‌کننده می‌شود. به نظرم هر چیزی راه خودش را دارد. تهیه‌کنندگانی که من می‌شناختم و قدیم با آن‌ها کار می‌کردم همه آدم‌هایی بودند که ذره ذره و پله پله بالا آمدند تا اینکه بخواهند صرف اینکه پدرش فلانی است و دخترخاله‌اش فلانی است، تهیه‌کننده شوند. به نظرم این اتفاقی است که خواه تلویزیون بپذیرد یا نپذیرد با ریزش تماشاچی مواجه می‌شود و حیف است تریبونی که می‌شود به بهترین نحو از آن استفاده کرد و می‌توان برای ساختن جامعه‌ای که رشد کند و به جلو برده شود، مدام حسرت کارهای گذشته را بخوریم.


سریال زعفرانی
بازیگر سریال نوروزی «زعفرانی» در بخشی دیگر از گفت‌و‌گوی خود با ایسنا درباره‌ی لزوم کامل بودن فیلمنامه‌ها برای ساخت سریال‌ها معتقد است: زمانی که یک قصه کامل با تمام جزئیات در اختیار بازیگر باشد، قطعا تأثیر خوبی بر ایفای نقش خواهد گذاشت.

اسکندری با تاکید بر اینکه باید زودتر به فکر کارهای مناسبتی بیفتیم، خاطرنشان کرد:‌ زمانی که به سریال «زعفرانی» دعوت شدم، یک قصه کامل با تمام جزئیات کامل در اختیارم گذاشته شده بود و شش قسمت از این فیلمنامه آماده بود. قسمت‌های بعدی هم داغ داغ به دستمان می‌رسید که تقریبا 80 الی 90 درصد شبیه به آن چیزی است که برایمان تعریف شده بود ولی من اصولا در شگفتم که ما همه سال‌ها می‌دانیم که مناسبت‌هایی مثل عید نوروز، ماه رمضان و محرم داریم اما کارهایی که باید در این مناسبت‌ها ساخته شوند، چرا از پیش‌تر همه چیزشان تمام و کمال نیست؟ همیشه یک‌سری اتفاقات ما را شگفت‌زده می‌کند، یعنی همه چیز از قبل کامل نیست و این طبیعتا خواه ناخواه کمی بر کیفیت کار تأثیر می‌گذارد اما خوشبختانه آقای محمدی، کارگردان سریال «زعفرانی» و آقای ایرج محمدی، تهیه‌کننده این مجموعه سعی می‌کنند همه چیز خیلی حرفه‌ای اتفاق بیفتد، بنابراین به عنوان مثال من خودم در این پروژه به گونه‌ای هستم که اصلا در اضطراب عجیب و غریب قرار نمی‌گیرم و به نظرم «زعفرانی» تا الان خوب پیش رفته و روند تولید معقولی دارد.

وی همچنین درباره رقابت میان سریال‌های طنز نوروز امسال اظهار کرد: من سریال «زعفرانی» را یک سریال طنز نمی‌دانم، بلکه یک سریال، با حالِ خوب می‌دانم. به نظرم این مجموعه یک کار ساده، صمیمی و فرح‌بخش است که مناسب ایام نوروز است. «زعفرانی» یک کار شیرین است تا اینکه طنز باشد. به اعتقاد من کار طنز تعاریف دیگری دارد. سریال «زعفرانی» کاری است که قصه دارد، سر و ته دارد و پرسوناژ‌ها در دلِ زندگی معمولی هستند ضمن اینکه این مجموعه تأکیدی بر خنداندن تماشاچی ندارد بلکه یک موقعیت سبک‌بال است.

بازیگر نقش نسرین درباره تجربه مادر بودنش در سریال نوروزی «زعفرانی» توضیح داد: من پیش از این هم در سریال «هفت سین» کار آقای یدالله صمدی که آن هم چندین سال پیش در ایام نوروز پخش شد، تجربه مادر بودن را داشتم و این دومین تجربه مادر بودنم است. من از آن دسته بازیگرانی هستم که خیلی مقید به سن و سال، زیباتر شدن و جوان‌تر بازی کردن نیستم و ترجیح می‌دهم در کارهای خوب حضور پیدا کنم. به نظرم «زعفرانی» یک کار قابل دفاع و شریف است.