وزیر امور خارجه تنها مقام سیاسی کشور است که مخاطبش «خارجی»ها هستند. اکثر اظهارات او - چه در قالب مصاحبه٬ سخنرانی٬ مقاله٬ حرکات نمادین٬ پیامهای توئیتری٬ چه در داخل و چه در خارج از کشور٬ چه به زبان مادری و چه به زبان خارجی - هدفش نوعی تاثیرگذاری بر رفتار سیاستمداران٬ تحلیلگران٬ رسانهها و افکار عمومی در «خارج» از کشور است.
به همین دلیل در تمام نظامهای سیاسی جهان وزیر امور خارجه - مانند مُهرهء «وزیر» در بازی شطرنج - از بالاترین «قدرت مانور» و آزادی حرکت و استقلال عمل برخوردار است و از فشارهای سیاسی داخلی و حاشیهسازیهای رسانهای و جدالهای جناحی و برچسبزنیها و انتقادهای سیستماتیک خشن و فرساینده٬ در امان است تا بتواند با آرامش خاطر و آزادی ذهن به بهترین شکل ممکن به وظیفهء سنگین و دشوار دفاع از منافع و امنیت ملی در برابر قدرتهای «خارجی» عمل کند.
آقای لاوروف و تیلرسون و عادل الجبیر و بوریس جانسون و سایر وزرای خارجهء جهان٬ هرگز نگران نیستند که در حین شرکت در مذاکرات بینالمللی پوسترهای عظم تحقیرآمیزی از آنها در سراسر خیابانهای مُسکو و واشنگتن و ریاض و لندن نصب شود. نگران نیستند که اگر روزی به مسافت ۱۰ متر در کنار همتای خارجی خودشان قدم زدند در صحن مجلس و رسانههای کشور خودشان متهم به «وطنفروشی» بشوند. نگران نیستند که اگر در مصاحبهای به جای زبان مادری خود به زبان انگلیسی صحبت کردند برچسب «خیانتکار» بخورند. نگران نیستند که اگر در پاسخ به سوالات مغرضانهء یک خبرنگار خارجی کشور خودشان را به «نقض حقوق بشر» متهم نکردند تا گزک جدیدی به دست جریانهای متخاصم خارجی برای اعمال تحریمها و فشارهای بیشتر به کشورشان ندهند٬ سوژهء کمپینهای تهاجمی شبکههای اجتماعی توسط «فعالان سیاسی» کشور خودشان قرار بگیرند. نگران نیستند که اگر در برابر تهدیدات رئیسجمهور جنگطلب یک قدرت خارجی در یک پیام توئیتری از حمایت مردم از یک نیروی نظامی کشورش بنویسند٬ در زیر آن پیام بیشترین حملات هماهنگشده و سیستماتیک توسط کاربران هموطن خودشان صورت بگیرد.
سیاستمداران٬ اصحاب رسانه٬ تحلیلگران سیاسی٬ فعالان اجتماعی٬ کاربران شبکّههای مجازی و غالب شهروندانِ سایر کشورهای جهان به خوبی از موقعیت و نقش و مقتضیات وزیر خارجه کشورشان و رابطهء مستقیم او با منافع و امنیت ملیشان مطلعاند. به خوبی میدانند که وزیر امور خارجه مهمترین سنگردار دیپلماسی در برابر رقبا و دشمنان خارجی است و تضعیف او به منزلهء تَرَک انداختن - یا شکستن - حصار امن دیپلماسی و قرار دادن کشور در معرض انواع هجمههای سیاسی و اقتصادی و نظامی است. پس آنها دست وزیر امور خارجهشان را باز میگذارند تا آزادانه از تمام ابزارهای مورد نیاز خود برای حفظ این سنگر و دفاع از منافع و امنیت ملی بهرهبرداری کند و مدام با ذرهبینی در دست به دنبال «غلطگیری» و «مچگیری» و «رسوا سازی» او در برابر همتایان خارجی و انظار عمومی جهان نیستند.
سایر وزرای خارجه حتی در تجویز انواع استراتژیهای غیراخلاقی و غیرانسانی در جهت دفاع از «منافع» کشور خود آزادند. هنری کیسینجر (Henry Kissinger) وزیر امور خارجه اسبق آمریکا - در آخرین کتاب خود - «World Order» - صراحتاً از انواع روشهای سلطهجویی و مداخلهگری و بیثباتسازی و گسترش حوزهء نفوذ و برقراری هژمونی آمریکا بر تمام قارههای جهان و تسلیم ساختن ملتها به نظام سیاسی و اقتصادی آمریکا مینویسد. کتاب او پُر فروشترین کتاب میشود و او را به عنوان سیاستمداری «نابغه» و «کاردان» و استراتژیستی قهار تمجید میکنند.
اما کافی است تا دکتر ظریف در پاسخ به تهدیدات رئیسجمهور آمریکا یک پیام توئیتریِ چند کلمهای با مضمون انسجام ملی در برابر تهدید خارجی بنویسد٬ تا گروهی از کاربران سازمانیافتهء ایرانی چنان به وزیر امور خاجهء کشورشان حمله کنند که نخست وزیر اسرائیل - نتانیاهو - بلافاصله پیامی ویدئویی ارسال کند و با طعنه و تمسخر به او بگوید «حساب توئیترت را حذف کن!».
واقعیت تلخ این است که ما خودمان - در هر طیف سیاسی که قرار داریم - آگاهانه یا ناآگاهانه٬ مغرضانه یا غیرمغرضانه٬ بدست خودمان وزیر شطرنجمان را آچمز کردهایم.
.....
پ ن: جا دارد که کاربران ایرانی برای ایجاد یک کمپین قوی در حمایت از دکتر ظریف و پاسخ به سوء استفادههای جنگطلبانی مانند نتانیاهو همفکری کنند.