کد خبر: ۸۴۶۰
تاریخ انتشار: ۱۱:۲۲ - ۲۵ تير ۱۳۹۶
مأموران بارها اين فيلم را چک و بررسي کردند. اسماعيل در فيلم نبود؛ به‌همين‌دليل هم نتوانستند از او اعتراف بگيرند و اگر برادر و همسرش همکاري نمي‌کردند، شايد اين قتل هم هيچ وقت کشف نمي‌شد.
 خبر قتل یک دختربچه در استان اردبیل این روزها افکار عمومی را به شدت متاثر کرده است.

 سمیرا حسینی خبرنگار روزنامه شرق در سفر به شهرپارس آباد در استان اردبیل، از نزدیک ماجرای قتل دختر کوچکی به نام آتنا را دنبال کرده است. دختری که ابتدا خبر گم شدن او به شبکه های اجتماعی راه یافت و دغدغه عمومی شد. مردم ایران نیز در کنار مردم پارس آباد و خانواده آتنا در جستجوی او بودند تا اینکه مشخص شد او به قتل رسیده است.

متن این گزارش به این شرح است:


 شهر‌ پارس‌آباد مغان به خاطر قتل دختربچه‌ای به نام آتنا همچنان در التهاب است و مردم در حالی منتظر خبری از قاتل آتنا هستند که مأموران پلیس به صورت ویژه در حال بازجویی از اسماعیل، مرد متهم به قتل، هستند و فرضیه ارتکاب قتل‌های بیشتر از سوی این فرد را در دستور کار خود قرار داده‌اند.

آن‌طور که خبرنگار اعزامی «شرق» گزارش می‌دهد، هنوز شهر در التهاب است و اهالی از آنچه بر آتنا گذشته و اعترافات احتمالی قاتل صحبت می‌کنند. البته شایعات زیادی هم در شهر پیچیده و برخی از کانال‌های تلگرامی گزارش‌هایی درباره مثله‌شدن جسد آتنا می‌دهند و خبرهایی مبنی ‌بر اینکه اسماعیل بیش از سه قتل مرتکب شده، گزارش داده‌اند؛ اما هیچ‌کدام از این خبرها به تأیید مأموران پلیس نرسیده ‌است. براساس تحقیقاتی که خبرنگار ما انجام داده، متهم، اسماعیل ٤٠‌ساله‌ است که در یک مغازه ورنی‌کاری مشغول به کار بوده ‌است و در شغل خود بسیار حرفه‌ای بوده ‌است.

مادر آتنا، برادر متهم و اهالي شهر از قتل مي‌گويند

 او ١٥ سال قبل با زنی ازدواج کرده و از او صاحب یک فرزند پسر شده‌ است؛ اما بعد از یک درگیری با فردی غریبه که علت آن برای مردم و مأموران مشخص نشده ‌بود، همسر اسماعیل از او جدا شده و فرزندش را به دست خانواده پدری سپرده و رفته‌ است. این پسر که حالا نوجوان است، با مادربزرگش زندگی می‌کند. اسماعیل بعد از جدایی از همسر اولش با زنی دیگر ازدواج کرده و صاحب دو دختربچه‌ است. اسماعیل به مواد مخدر اعتیاد دارد. او بیش از ١٥ روز نتوانست در برابر مأموران مقاومت کند و در اولین پیامی که برای خانواده‌اش فرستاد، به همسرش اعلام کرد، چون در پارکینگ خانه مواد دفن کرده‌ است، می‌خواهد این مواد به دست مأموران نیفتد و درخواست کرده تا آن را از خانه دور کنند؛ اما همین امر راز قتل را فاش کرده ‌است.

گزارش خبرنگار «شرق» حاکی است اهالی پارس‌آباد از اینکه نام شهرشان به خاطر یک قتل سر زبان‌ها افتاده، بسیار ناراحت هستند و خواستار مجازات متهم شده‌اند؛ اما خارج از شایعات همچنان به دنبال پاسخ این سؤال هستند که آتنا چطور و چرا کشته شد.

صاحبکار پدر آتنا  که در اين پرونده همچنان همراه مرد جوان بود و در پيدا‌کردن فرزندش به او کمک مي‌کرد، در گفت‌وگويي با خبرنگار اعزامي «شرق» به شهر پارس‌آباد، از جزئيات گم‌شدن آتنا  و آنچه اتفاق افتاده ‌است، گفت و تشريح کرد که چطور مأموران به قاتل رسيدند و جسد آتنا  پيدا شد.

 او گفت: خانه بهنام، پدر آتنا  و محل کارش تقريبا صد متر با هم فاصله داشت، من به بهنام لباس مي‌دادم و او دستفروشي مي‌کرد و لباس مي‌فروخت. آتنا  بيشتر اوقات پيش پدرش بود و در مسير خانه تا جايي که پدرش بساط مي‌کرد، ‌رفت‌و‌آمد داشت و روز حادثه بهنام گفت چند ساعتي است که دخترم نيست، گفتم آتنا  مرتب مي‌آيد و مي‌رود. حتما پيدايش مي‌شود؛ اما گفت چند ساعتي مي‌شود که آتنا  نيست. مادرش هم دنبال او گشته و پيدايش نکرده‌ است. من همراهي‌اش کردم که به پليس گزارش بدهد و با هم دنبال کارهاي آتنا  رفتيم. بهنام اصلا حال درستي نداشت و نمي‌توانست خودش به‌تنهايي دنبال دخترش بگردد. بعد از چند ساعت با يکي از اقوامم که وکيل است، تماس گرفتم و گفتم ما نمي‌دانيم دقيقا چه بايد بکنيم. به ما گفت بايد گزارش مفقودي بدهيد و با پليس هر همکاري را که لازم است، انجام دهيد. چند روز اول مأموران در حال بررسي وضعيت زندگي بهنام و دشمنان احتمالي او بودند.

با اينکه بهنام گفت با کسي دشمني ندارد؛ اما مأموران همچنان زندگي شخصي او را بررسي مي‌کردند. چند موضوع بررسي شد. يک نفر در بانه به بهنام جنس داده‌ بود و بهنام نتوانسته ‌بود پولش را برگرداند و مأموران اول به او مظنون شدند؛ اما هيچ مدرکي عليه او نبود. دو روز بعد از گم‌شدن آتنا  مرد جواني در همسايگي محل کار ما خودکشي کرد. تصور ما اين بود که اين مرد آتنا  را به قتل رسانده و دچار عذاب وجدان شده و حالا خودکشي کرده ‌است. او مرد جواني بود که در همان محل کار مي‌کرد؛ با اينکه تحقيقات درباره او انجام مي‌گرفت؛ اما باز هم مأموران اين مسئله را رد کردند تا اينکه سابقه اسماعيل را بررسي کردند.

عکس: شرق
مادر آتنا، برادر متهم و اهالي شهر از قتل مي‌گويند

اين مرد ادامه داد: در آن پنج روز اول پليس همه احتمالات را بررسي مي‌کرد؛ حتي به خود بهنام هم مشکوک شده‌ بودند و او را هم تحت کنترل داشتند؛ اما وقتي مطمئن شدند که همه احتمالاتي که مي‌دادند، اشتباه است، اسماعيل را بازداشت کردند؛ چون او فردي سابقه‌دار بود و درگيري‌هاي زيادي هم داشت. پنج روز بعد از گم‌شدن آتنا ، اسماعيل بازداشت شد و مأموران با وجود اينکه بازجويي‌هاي زيادي کردند؛ اما موفق نشدند او را وادار به اعتراف کنند. حتي خانه اسماعيل هم بررسي شد. من و بهنام هر روز با هم به اداره آگاهي مي‌رفتيم تا اينکه دو هفته بعد از بازداشت اسماعيل يک روز صبح که طبق معمول به اداره آگاهي رفتيم و درخواست کرديم که رئيس را ببينیم، به ما گفتند جلسه ويژه‌اي تشکيل شده و امکان اينکه با رئيس صحبت کنيد، وجود ندارد؛ در‌حالي‌که در تمام اين مدت ما به راحتي رئيس را مي‌ديدیم. چند دقيقه بعد متوجه شديم همه مأموران اگاهي به حالت آماده‌باش هستند و بعد هم برادر اسماعيل با وضعيت خاصي از اداره اگاهي خارج شد. آنجا بود که متوجه شديم در خانه اسماعيل اتفاقي افتاده ‌است.

آنجا بود که به ما گفتند جسد پيدا شده ‌است و برادر اسماعيل گزارش داده ‌است. بعد متوجه شديم اسماعيل در دوران بازداشت با همسرش تماس گرفته و به او گفته ‌است مقداري مواد در پارکينگ مخفي کرده و از او خواسته‌ بود تا مواد را از خانه خارج کند. زماني که همسر اسماعيل موضوع را به برادر او گفته ‌بود و برادر اسماعيل هم زماني که به پارکينگ رفته‌ و خاک را کنار زده ‌بود، به محض اينکه تارهاي موي آتنا  را ديده ‌بود، موضوع را به پليس گزارش داد.

خانه آتنا- منبع: روزنامه شرق 
مادر آتنا، برادر متهم و اهالي شهر از قتل مي‌گويند

چند روز بعد برادر اسماعيل به من  گفت: ما هيچ‌وقت فکر نمي‌کرديم چنين اتفاقي افتاده ‌باشد. وقتي همسر برادرم گفت اسماعيل پيغام داده مواد را از خانه خارج کنيد، اگر مأموران بفهمند براي من بد مي‌شود، من به خانه برادرم رفتم و پارکينگ را گشتم. به آدرسي که اسماعيل گفته‌ بود، رفتم و خاک را کنار زدم. آنجا بود که جنازه را ديدم. البته جسد را بيرون نياوردم. همين‌که چشمم به تارهاي مو افتاد، همه چيز را متوقف کردم و به پليس خبر دادم که چنين اتفاقي افتاده‌ است.

اين مرد گفت: مأموران چند باري براي بازرسي خانه اسماعيل رفته ‌بودند؛ اما از‌آنجايي‌که پارکينگ متعلق به مستأجر بود و در حيطه خانه اسماعيل نبود، اجازه ورود به آنجا را نداشته و نگشته‌ بودند. ساعاتي بعد از اينکه برادر اسماعيل موضوع را به مأموران گزارش داد جسد آتنا  از زير خاک بيرون آورده ‌شد و بعد هم اسماعيل به قتل اعتراف کرد.

دوست پدر آتنا  ادامه داد: آن‌طور که اسماعيل اعتراف کرده‌ است، او به بهانه اينکه مي‌خواهد به بهنام ترشي بفروشد، آتنا  را صدا کرده و بعد در يک لحظه آتنا  را به بالاي مغازه برده و به قتل رسانده‌ است. او آتنا  را خفه کرده و جسدش را در خانه‌اش دفن کرده ‌بود. در واقع با پيامي که به همسرش داده، مي‌خواسته از او هم کمک بگيرد تا جسد را از خانه بيرون ببرند و همسرش در‌اين‌باره با او همدستي بکند که اين اتفاق نيفتاده ‌است.

اين مرد درباره نحوه گم‌شدن آتنا  هم گفت: آن‌طور که فيلم دوربين مداربسته‌اي که در محل است، نشان مي‌دهد. در محلي که آتنا  گم شده ‌است، يک وانت پارک بوده و احتمالا اسماعيل هم مي‌دانسته که دوربين آن محل را نمي‌گيرد. در فيلم هست که آتنا  به پشت وانت يعني مقابل مغازه اسباب‌فروشي مي‌رود و دو عابر ديگر هم از آن منطقه در حال عبور هستند. آن دو عابر رد مي‌شوند؛ اما آتنا  هرگز از پشت وانت بيرون نمي‌آيد.

مادر آتنا، برادر متهم و اهالي شهر از قتل مي‌گويند

مأموران بارها اين فيلم را چک و بررسي کردند. اسماعيل در فيلم نبود؛ به‌همين‌دليل هم نتوانستند از او اعتراف بگيرند و  اگر برادر و همسرش همکاري نمي‌کردند، شايد اين قتل هم هيچ وقت کشف نمي‌شد.

بعد از کشف راز قتل آتنا  بود که مأموران به بازجويي از اسماعيل ادامه دادند و او دست‌کم به يک فقره قتل ديگر که مقتول آن زني جوان بود، اعتراف کرد. هرچند مأموران همچنان در حال تحقيقات بيشتر هستند و حدس مي‌زنند متهم قتل‌هاي بيشتري انجام داده ‌است و پرونده‌هاي بدون نتيجه در قتل را بيرون کشيده و در حال بررسي آن هستند؛ اما همچنان متهم به اين دو فقره قتل اعتراف کرده‌ است.

گفت‌وگو با مادر آتنا

مادر آتنا  حال خوشي ندارد. او وضعيت روحي بسيار بدي دارد و به سختي صحبت مي‌کند. شدت مويه و گريه او به حدي بوده که حنجره او قدرت بيرون‌دادن صدا را ندارد. اين زن با صدايي آرام و در‌حالي‌که همچنان گريه مي‌کند، درباره دخترش صحبت مي‌کند. مادر آتنا  که پريناز نام دارد، درباره روز حادثه گفت: خانه ما و محل کار شوهرم خيلي به هم نزديک است و آتنا  در روز بارها‌وبارها به ديدن پدرش مي‌رفت و کنار او بازي مي‌کرد. روز حادثه وقتي آتنا  چندساعتي به خانه نيامد، من تصور کردم پيش پدرش است و پدرش هم فکر کرده‌ بود آتنا  در خانه ‌است؛ به‌همين‌خاطر هر دو سراغي از بچه نگرفتيم. چندساعتي که گذشت، من بيرون رفتم و ديدم آتنا  نيست. به بهنام گفتم بچه کجاست. گفت من فکر مي‌کردم خانه‌ است، خيلي نگران شدم. حالم، بد شد. بهنام گفت آرام باش، پيدا مي‌شود. حتما همين اطراف است. چندساعتي دنبالش گشتيم و وقتي پيدايش نکرديم به پليس خبر داديم.

شايد باورتان نشود در اين يک ماه که بچه گم شده ‌بود، از ساعت ٦ صبح بيدار مي‌شدم و تا شب همه شهر را مي‌گشتيم. با خواهرهايمان براي پيداکردن آتنا  مي‌رفتيم حتي به يافتن ردي از او خوشحال بودم. سطل‌هاي زباله را هم گشتم، بلکه ردي از دخترم پيدا کنم و نشد تا اينکه به من خبر دادند جسدش را در خانه اسماعيل پيدا کرده‌اند.

آن‌طور که شوهرم مي‌گفت، زماني که آتنا  پيش پدرش رفته اسماعيل براي شوهرم کمي ترشي زيتون آورده تا بفروشد. بعد از رفتن اسماعیل، آتنا  به پدرش گفته ترشي را نخر خوب نيست و ما هنوز در خانه ترشي داريم، بعد اسماعيل آتنا  را صدا زده و گفته که ترشي را براي چند نفر ديگر هم مي‌خواهم بدهم، بيا نمونه‌اش را براي پدرت ببر که به همين بهانه بچه را با خودش به داخل مغازه رنگرزي‌اش برده و به قتل رسانده‌ است.

مادر آتنا، برادر متهم و اهالي شهر از قتل مي‌گويند

پريناز ادامه داد: شوهرم دست‌فروش است و زندگي سختي داريم، بااين‌حال سعي مي‌کرديم براي آتنا  و آسنا، دختر کوچکم، زندگي آرامي را درست کنيم. ما تازه به خانه جديد آمده ‌بوديم و براي بچه‌ها خريد کرده‌بودم، تخت و کمد خريده‌ بودم و اتاق مرتبي درست کرده‌بودم. آتنا  از اين موضوع خيلي خوشحال بود و از من خواسته ‌بود برايش تولد بگيرم تا دوستانش را دعوت کند و اتاقش را نشان دهد.

٥ تيرماه سالروز تولد دخترم بود. آتنا  ٥ تيرماه ٩٠ به دنيا آمده ‌است و من هم برايش تدارک جشن ديده ‌بودم و قول دادم که مراسمي بگيرم، حتي سفارش دوخت لباس سنتي برايش داده ‌بودم که هنوز در خياطي است و دلم نمي‌آيد به سراغ لباس بروم. وقتي آتنا  گم شد دوستانش برايش تولد گرفتند جشن بزرگي بود که در مدرسه ترتيب داده‌ بودند.

اين زن در‌حالي‌که گريه مي‌کرد، گفت: عکس‌هاي آتنا  را همه‌جاي شهر چسبانديم و از همه مردم درخواست کمک کرديم. به همين خاطر است که مردم تحت‌تأثير قتل بي‌رحمانه دخترم قرار گرفتند. من خانواده اسماعيل را نمي‌شناسم، اما آن‌طور که نزديکانم مي‌گويند، مادر و خواهر اسماعيل در مراسم دعايي که هر شب براي دخترم مي‌گرفتيم که پيدا شود، آمده‌ بودند و مادرش بسيار دعا کرده‌ بود که رباينده آتنا پيدا شود. اين زن ادامه داد: آتنا تازه پيش‌دبستاني را تمام کرده ‌بود و آرزوهاي بزرگي داشت. هربار که مي‌ديد پدرش به خاطر دست‌فروشي به زحمت مي‌افتد، مي‌گفت من ديگر بزرگ شدم؛ چند سال ديگر صبر کنيد درس مي‌خوانم و شغلي پيدا مي‌کنم؛ ديگر لازم نيست پدرم دست‌فروشي کند. خودم کار مي‌کنم و همه چيز را درست مي‌کنم.

آتنا دختر باهوش و پرجنب‌و‌جوشي بود؛ يک جا بند نمي‌شد و مرتب يا بازي مي‌کرد يا با ديگران در حال معاشرت بود. جاي خالي آتنا تا دنيا دنياست و من هستم براي ما پر نخواهد شد. آن‌قدر ناراحتم که حتي نتوانستم در اين مدت به خانه‌ام بروم و در خانه اقوامم مانده‌ام. در خانه را قفل کرديم و فقط پدر آتناست که گاهي مي‌رود و وسيله‌اي برمي‌دارد.

ديگر پرونده‌هاي متهم به قتل چطور تشکيل شد

آن‌طور که آشنايان اسماعيل مي‌گويند او رفتارهاي ناهنجار زيادي داشته‌ و چندين پرونده نيز به خاطر او تشکيل شده‌ است. صاحبکار بهنام، پدر آتنا که اين پرونده را در کنار بهنام پيگيري کرده ‌است، گفت: اسماعيل همسايه ما در محل کار بود و من خوب او را مي‌شناسم. 

چندي‌قبل با صاحب مغازه‌اي در محل درگير شد؛ آن‌طور که مرد ميوه‌فروش مي‌گفت چندين‌بار از مغازه او دزدي کرده و مقدار زيادي ميوه برده‌ بود. وقتي مرد ميو‌ه‌فروش موضوع را فهميده و پول طلب کرده و به مأموران شکايت برده‌ بود، اسماعيل  به مرد ميوه‌فروش گفته‌ بود بيا با هم صحبت و موضوع را حل کنيم، بعد که او را به مکاني خلوت برده‌ بود خودزني کرده و بعد هم عليه مرد ميوه‌فروش شکايت کرده‌ بود. از آنجا که مرد ميوه‌فروش نتوانست ثابت کند او ضارب نبوده و متهم خودزني کرده‌ است، به پرداخت ١٩ ميليون تومان ديه محکوم شد.

اين تنها پرونده اسماعيل نبود؛ او دو سال قبل هم به اتهام قتل زني که حالا ارتکاب آن را بر عهده گرفته‌ است بازداشت شده‌ بود. متهم در مراحل مختلف بازجويي اتهام را قبول نکرده و بعد از روزها و هفته‌ها بازجويي با توجه به اينکه اعتراف نکرد و سرنخ ديگري به دست نيامد، آزاد شد. گفته مي‌شود او درباره چند قتل ديگر هم در حال بازجويي است و هنوز تحقيقات در اين خصوص به نتيجه نرسيده ‌است.

آن‌طور که خانواده آتنا مي‌گويند: متهم با آنها هيچ آشنايي يا رفت‌وآمدي نداشته‌ است و فقط در منطقه‌اي که پدر آتنا دست‌فروشي مي‌کرد کار مي‌کرده‌ و درگيري يا مسئله مالي با پدر آتنا نداشته ‌است. حتي زماني که پدر آتنا از سوي مأموران مورد پرسش قرار گرفت که به چه کسي مظنون است، نام اسماعيل ميان مظنونان نبود. خاله آتنا دراين‌باره به سميرا حسيني گفت: هيچ کس حدس نمي‌زد اسماعيل اين کار را کرده ‌باشد؛ حتي مادر اسماعيل وقتي هنوز جسد آتنا پيدا نشده و شهر در التهاب بود و ما مراسم دعا برگزار مي‌کرديم تا آتنا پيدا شود، در مراسم دعا شرکت مي کرد. او زن بسيار خوبي است و ميان مردم شهر اعتبار بالايي دارد. براي آتنا دعواي توسل خواند و بعد با صداي بلند گفت خدايا اين دختربچه را از شر آدمي که او را ربوده نجات بده و مجازات کن؛ حتي اگر پسر من باشد.

با اينکه اسماعيل آدم بدي است اما خانواده‌اش اعتبار زيادي در شهر دارند و مادرش به دليل اينکه زن مؤمن و راستگويي است، بسيار مورد احترام اهالي شهر بوده و هست.

همسر اول متهم چرا از  او جدا شد

گفته مي‌شود ١٥ سال قبل اسماعيل با مردي درگيري داشته ‌است که هرچند پرونده‌اش تحت‌عنوان درگيري در کلانتري ثبت شد اما علت اصلي اين دعوا کودک‌آزاري بوده ‌است. يکي از نزديکان اسماعيل دراين‌باره به خبرنگار ما گفت: ١٥ سال قبل از خانه پدري اسماعيل صداي دعوا و درگيري بلند شد. مأموران آمدند و دعوا تمام شد. شخصي که به اسماعيل حمله کرده و او را کتک زده‌ بود اصلا در کلانتري مطرح نکرد که چرا اين‌کار را کرده ‌است اما بعدها گفتند دختربچه‌اي در حال عبور از خيابان بوده که اسماعيل او را به خانه برده و قصد آزار او را داشته ‌است که دختربچه جيغ کشيده و سروصدا و فرار کرده ‌است. پدر دختر هم سر اين موضوع با اسماعيل درگير شده اما به خاطر حفظ آبروي فرزندش درباره علت درگيري چيزي به مأموران نگفته و شکايتي هم نکرده ‌است. چند روز بعد از اين مسئله بود که متوجه شديم  همسر اسماعيل درخواست طلاق کرده ‌است و بعد هم از شوهرش جدا شد. پسر متهم نيز با مادربزرگش زندگي مي‌کرده است.

گفت‌وگو با برادر متهم

يکي از برادران متهم که او هم دچار شوک شده و وضعيت روحي مناسبي ندارد، درباره کاري که برادرش کرده ‌است، به خبرنگار ما گفت: در اين مدت هيچ‌کدام از اعضاي خانواده ما حال خوبي نداشتند، ما خانواده آبروداري هستيم؛ حتي خود من عکس تلگرامم را در اين مدت عوض کرده و عکس آتنا را گذاشته ‌بودم و ما هم مثل مردم شهر دنبال اين بچه مي‌گشتيم و حالا خودمان هم از اين مسئله ناراحت هستيم و شکايت داريم. ما خودمان داغدار هستيم و غمي که ما تحمل مي‌کنيم، بسيار سنگين‌تر از وضعيتي است که پدر و مادر آتنا دارند. ما ديگر هيچ‌چيز نداريم و فشار زيادي را تحمل مي‌کنيم.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: