کد خبر: ۶۳۱۷
تعداد کل نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۱:۴۶ - ۱۴ مهر ۱۳۹۵
مرد جوان پس از خرید گوشی تلفن همراه گرانقیمت از یک دستفروش مترو، به خانه رفت وقتی جعبه گوشی را گشود ازشدت تعجب شوکه شد.



به گزارش روزنامه ایران، عصردوشنبه مرد جوانی با مراجعه به پلیس از کلاهبرداری یک مرد دستفروش در مترو تهران پرده برداشت. این مرد در اظهاراتش به پلیس گفت: «ساعاتی قبل در حال خروج از ایستگاه متروی مصلی تهران بودم که مردی به من نزدیک شد و ادعا کرد قصد دارد به شهرش برود و نیاز مبرم به پول دارد. به همین خاطرحاضر است گوشی گرانقیمتش را زیرقیمت بازار بفروشد.
 
شاکی ادامه داد: من که مدت‌ها دنبال این مدل گوشی بودم وقتی آن را با دقت بررسی کردم دیدم کاملاً سالم است و همان‌طور که می‌گفت استفاده چندانی هم نشده است. بنابراین با خوشحالی برسرقیمت به گفت‌و‌گو پرداختیم چراکه بشدت وسوسه شده بودم.دقایقی بعد به فروشنده گفتم من در کارت‌های عابربانکم فقط 700 هزار تومان دارم در حالی که قیمت گوشی حدود 3 میلیون تومان بود. تصور نمی‌کردم بپذیرد اما بالاخره قبول کرد و من که از خریدم بشدت خوشحال بودم بسرعت به عابربانک رفتم.»
 
این مرد که با یادآوری اقدام ساده لوحانه‌اش تأسف می‌خورد، اظهارداشت: «برای دریافت پول جلوی باجه عابربانک بودم و فروشنده هم کمی دورتر ایستاده بود. احساس کردم کسی همراه اوست اما موضوع را جدی نگرفتم. بعدهم 700 هزار تومان پول نقد را به او دادم و کیسه حاوی گوشی را گرفتم و از هم جدا شدیم. هنوزچند دقیقه‌ای نگذشته بود که درمحلی خلوت و با خوشحالی جعبه را از کیسه درآوردم تا گوشی را روشن کنم. اما در کمال ناباوری دیدم در جعبه تلفن همراه، به جای گوشی یک بسته کلوچه و دو تکه سنگ قرار دارد. با دیدن این صحنه خشکم زده بود. نمی‌دانستم باید چه کار کنم و حالا کمک می‌خواهم. البته من با مطالعه مطالب روزنامه‌ها و شبکه‌های مجازی شیوه‌های کلاهبرداران را بخوبی می‌دانستم و همیشه نیزبه این مسائل دقت زیادی داشتم. اما متأسفانه این بار فریب خوردم.ضمن اینکه مطمئنم همدست مرد کلاهبردار در فرصتی مناسب کیسه حاوی کلوچه و سنگ را به دوستش داده و گوشی را باخود برده است»
 
با شکایت این مرد تحقیقات پلیسی برای دستگیری اعضای باند کلاهبردار آغاز شد.
انتشار یافته: ۱
احمد از کرمانشاه
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۴:۱۶ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۲
0
0
خ‌خ‌خ‌خ‌خ‌خ !!! اشکالی نداره یاد گرفتی دیگه (مث من!!) آخه همین بلا پارسال سر من اومد!! ... در پاساژ علاءالدین (جمهوری ) ! فقط من حوصله‌ی شکایت نداشتم ! می‌دونستم پیدا نمیشه! راستش یه ذره هم خجالت کشیدم که بگم سرم کلاه گذاشتن!! آخه منم مث شما فکر می‌کردم آخر زرنگی هستم !!
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: