کد خبر: ۶۱۹۹
تاریخ انتشار: ۱۵:۱۳ - ۲۴ شهريور ۱۳۹۵
گفت وگوي اختصاصي «قانون» با دو قرباني اسيد پاشي
قرارمان دفتر قانون است. «معصومه عطایی» و «زیور پروین» دو قربانی اسیدپاشی که دوستی شان از یک درد مشترک آغاز می شود. دردی به سوزناکی همان اسیدی که تمام زندگی شان را سوزاند.

 

هردو از تلاش شان برای بازگشت به جامعه می گویند. از دردِ نداشتن یک مرکز یا انجمنی که قربانیان اسید را دورهم جمع کند تا کمک های خیرین ساماندهی و اينكه به همه قربانیان به اندازه یکسان کمک شود.اينكه چنين مركزي وجود داشته باشد تا پایگاهی برای به اشتراک گذاشتن تجربه‌هایشان باشد و مسیر به خطا رفته درمان را دیگری تجربه نکند. اکران لانتوری و استقبال میلیونی از این فیلم بارقه‌های امید را در دل قربانیان اسیدپاشی زنده کرد. حس خوب دیده شدن دردشان. به قول زیور «داشتیم فراموش می شدیم اما این فیلم دوباره ما را زنده کرد». معصومه از شوق برگزاری گلریزانی که قرار بود به همت کارگردان و هنرپیشه‌های فیلم لانتوری در روزهای آتی برگزار شود، می گوید و اینکه این گلریزان می توانست شروع خوبی برای تاسیس یک انجمن دایمی حامی قربانیان اسیدپاشی باشد، اما ناگهان همه چیز متوقف می شود.

 

معصومه که در سال 89 توسط پدر همسرسابقش دچار اسیدپاشی شده است، علت این توقف را شکایت آمنه بهرامی از تهیه کننده فیلم لانتوری می داند.

 

آمنه نویسنده کتاب چشم در مقابل چشم که خود از قربانیان اسیدپاشی است سال‌ها تلاش کرد تا بتواند حقانیت ظلمی که بر او شده است را اثبات کند.

 

درد ما و آمنه يكي است

معصومه از شکایت آمنه از فیلم لانتوری می گوید: «خانم بهرامی می گویند من بخاطر داستان زندگی ام در سال 91 با یک شرکت آلمانی قراردادی به مبلغ 250 هزار یورو و 2 درصد از فروش فیلم بسته ام، البته اصلا اسمی از آن شرکت نمی آورند. بهمن 94 که لانتوری در جشنواره های خارجی پخش می‌شود، شرکت آلمانی به این خانم اعلام می کند که داستان شما سوخته است و قرارداد فسخ می شود. مساله اینجاست که قرارداد ایشان بهمن 94 فسخ شده است و از آن زمان تا الان صبر کردند تا لانتوری به یک فروش پنج میلیاردی برسد و الان  شکایت می کنند درحالی‌که همین خانم یک ماه پیش از ساخت لانتوری تشکر کردند.

 

معصومه می گوید: «مدتی قبل خانم مقدم یک مستندی ساختند درباره من، زیور، مهناز، محسن و آن سه چهار نفری که در فیلم بودند و بعد از آن مستند، فیلم لانتوری ساخته شد. اولین فیلم سینمایی که مردم می‌دیدند و بسیار تاثیرگذار بود و حتی خانم بهرامی تشکر کردند. آقای درمیشیان – كارگردان لانتوري- وقتی ما را برای دیدن این فیلم دعوت کردند بسیار خوشحال شدیم. من و زیور رفتیم. از هدف والایشان در ساخت این فیلم گفتند و اینکه تصمیم داشتند کارهای دیگری در قبال فیلم لانتوری انجام دهند، یعنی لانتوری فقط یک فیلم نبود. نمایشگاه عکس نوشین جعفری  که عکاس فیلم لانتوری بود برگزار شد و در آنجا آدم های زیادی آمدند و تمایل به حمایت و کمک شان را نشان دادند. آقای دکتر فروتن که جراح پلاستیک بود، در آنجا گفتند حاضرم هر جراحی زیبایی که روی صورت شما نیاز است را رایگان انجام دهم و قرار بود که گلریزانی در یکی از سینماهایی که فیلم لانتوری پخش می شود برگزار شود. همه چیز خوب پیش می رفت تا اینکه سروصدای شکایت خانم بهرامی بلند شد و همه کسانی‌ که قصد کمک داشتند خودشان را کنار کشیدند. ایشان ادعا کردند که داستان متعلق به زندگی من است یعنی هر کمکی که می شود، برای ایشان خواهد بود و در نتيجه همه کنار کشیدند. آمنه بهرامی ادعا دارد که آقای درمیشیان زندگی او را برای بار دوم نابود کرده وسوزاند، اين در حالي است كه خانم بهرامی با این حرکت‌شان زندگی بسیاری از قربانیان دیگر را خراب کردند. هدف ما خودخواهانه و برای یک نفر نبود و تصمیم داشتیم یک مرکزی مانند محک راه بیفتد تا از تمام قربانیان حمایت شود. حتی درخواست این کار را به خانم مولاوردی فرستادیم و ایشان هم در حال بررسی هستند و خانم گرامی زادگان مشاورشان رافرستادند تا با ایشان صحبت کنیم.»

 

معصومه با اشاره به مصاحبه آمنه بهرامی با يكي از روزنامه ها می گوید: «ایشان در آن مصاحبه توهین های تندی نسبت به من و سایر قربانیان داشته اند. من شخصا به آمنه بهرامی به عنوان یک قربانی احترام می گذارم چون دردی که ما کشیده ایم ایشان هم کشیده اند. اما خانم بهرامی می گویند من به همراه خانم رخشان بنی اعتماد به منزل ایشان رفتم که این یک ادعای کذب و دروغ است. من با خانم بنی اعتماد نه آشنا هستم و نه به دیدنشان رفته ام. من فقط یک‌بار به دیدن آمنه رفتم آن هم حدود 5 سال پیش و وقتی که یک سال از ماجرای اسیدپاشی بر من می گذشت. از آنجایی‌که 6 سال زودتر از من این اتفاق برایشان افتاده بود، خواهرم و دوستان خیّر، من را به منزل ایشان بردند تا با دیدنشان کمی روحیه بگیرم. تنها نصیحتی که به من کردند این بود که دلت به حال کسی نسوزد و به فکر خودت باش!»

 

اين قرباني اسيد پاشي به حضورش در برنامه ماه عسل اشاره کرده و می گوید: «تنها دیدار من و آمنه همان بود تا به برنامه ماه عسل دعوت شدم. در آن شرایط خیلی حال مساعدی برای حرف زدن و حضور مقابل دوربین نداشتم. اما ایشان پس از اين برنامه، قربانیان اسیدپاشی را آدم های بی عرضه و بی دست و پا نامیدند و بسیار توهین آمیز رفتار کردند، در حالی‌که هیچکدام از ما از آمنه کمکی نخواستیم. ایشان گفته بودند من به آدم های بی عرضه و بی دست و پایی که فقط قرص می خورند و در خانه افتاده اند نه کاری دارم و نه کمکی می کنم. اما من معتقدم قربانی‌اي که خودش این مساله را برای خودش هضم کرده باشد و از جایش بلند شده باشد واقعا دیگر نیازی به کمک ندارد. »

 

معصومه که اکنون یک پسر 10 ساله دارد بعد از جدایی از همسرش  و بخشیدن مهریه در ازای طلاق توافقی، وقتی به حکم قصاص دست پیدا کرد قصاص را در ازای حضانت فرزندش بخشید. وی معتقد است برخلاف گفته های آمنه بهرامی «قصاص و بخشش متعلق به همه قربانیان است» و می گوید: خانم بهرامی  ادعا دارند که قصاص و بخشش برای ایشان است و بخاطر این است که چهره ایشان جهانی شده است. به نظر من، نه قبل از اتفاق آمنه و نه بعد از آن، قانون تغییر نکرده بلکه قانون همین بوده است اما اینکه ایشان توانسته اند حکم قصاص را زودتربگیرند به اين دليل است كه این اتفاق برایشان زودتررخ داده است. خانم بهرامی می گوید من 10 سال برای گرفتن حکم قصاص دوندگی کرده ام اما روند گرفتن حکم قصاص یک پروسه طولانی است و اگر صدور اين حكم براي آمنه 10 سال طول کشید برای من شش سال زمان برد، زیورپروین هنوز نتوانسته حکم قصاص بگیرد و براي داوود روشنی 10 سال طول کشید و ...

 

 

 

یا مال من باش یا مال هیچکس نباش

معصومه كه در مصاحبه با «قانون» دلِ پري از آمنه بهرامي دارد، می گوید: «قصاص، بخشش و دیه جزیی از قانون و متعلق به همه قربانیان است و نه برای یک شخص خاص. حالا فردی متهمش را تا پای قصاص می کشاند و بعد می بخشد، من ترجیح دادم در مقابل گرفتن حضانت فرزندم ببخشم و یک نفر اصلا تا دادگاه نمی کشاند و می بخشد. من هم بخشیدم و کلمه بخشش را به زبان آوردم فقط دوربینی نبود ثبت کند. حالا در دادگاه‌های ایشان دوربین اجازه ورود دارد ولی برای ما در دادگاه، حتی گوشی‌های موبايل را نيز می گیرند.» وي به بخش هايي از مصاحبه اخير آمنه بهرامي اشاره كرده و مي‌گويد: آمنه ادعا دارد در فیلم لانتوری، هنرپیشه وقتی می گوید «بخشیدم» کلمه بخشش برای اوست و اين موضوع را در کتابش نيز نوشته است، اين درحالي است كه همه قربانيان در هنگام بخشش چیز دیگری غیرازاین کلمه نمی گویند؛ و یا فرد عاشقی که در فيلم می گوید «یا مال من باش یا مال هیچکس دیگر» واقعا این اتفاق برای همه ما به همین دلیل افتاده است و متهمان ما می گویند یا مال من باش یا نمی گذارم مال کسي دیگر باشی. اين داستان فقط داستان آمنه نیست در حالي كه او چنين ادعايي دارد! هرکدام از قربانیان به طریقی این مساله را برای خودشان هضم می کنند، یکی با سروصدا و رسانه و دیگری ممکن است حتی مایل نباشد تصویرش چاپ شود؛ اما این دلیل نمی شود که نیازمند کمک نباشند و پروسه ای را رد نکرده باشند. هر کدام از ما داستان خاص خودمان را داریم که بسیاری از آنها شبیه هم است. خانم آمنه یک‌جوری همه چیز را منحصرا مربوط به خودش کرده است. آمنه مي گويد قصاص مال من است، بخشش مال من است و همه کمک ها مال من است و دولت باید به من کمک کند. دولت‌های قبلی کمک کرده اند و دولت جدید به من بدهکار است. ما یک قربانی در این مملکت نداریم و در یک سال گذشته 900 مورد قربانی اسید پاشی داشته ایم. اینکه کسی بعد از این اتفاق دچار افسردگی شود و از خانه بیرون نیاید یعنی به کمک نیاز ندارد؟»

 

«زیور پروین» یکی دیگر از قربانیان این خشونت عمدتا زنانه است. او در سال 90 توسط برادر شوهرش و صرفا به دلیل اینکه بعد از فوت همسرش بخاطر داشتن سه فرزند تصمیم به ازدواج نداشته قربانی اسیدپاشی شده است. در این حادثه دختر دمبختش نیز قربانی می شود و 18 روز پس از این اتفاق جان خود را از دست می دهد. زیور که هنوز در نیمه راه درمانش منتظر عدالت دیوان عدالت است می گوید: « گلایه من از خانم بهرامي این است که ما دردمان یکی است و باید همدیگر را درک کنیم. من و آمنه با هم دشمنی نداریم و دردمان مشترک است و بهتر درد همديگر را درک می کنیم. برادر شوهر من وقتی روی من اسید پاشید گفت كه قصدش از این کار این بوده که زیبایی من را از بین ببرد تا اگر مال او نشدم مال هیچکس دیگري هم نباشم. این حرف به همه ما زده شده است. ما باید در این مسیر دست همدیگر را بگیریم. من از آقای درمیشیان تشکر می کنم ما واقعا فراموش شده بودیم و این فیلم دوباره ما را زنده کرد و ما را با این فیلم به مردم و جامعه برگرداند. ما بعد از سال‌ها انتظار و رنج هایی که کشیده ایم، انتظار این برخورد را از کسی که خودش درد ما را کشیده است نداشتیم.

 

قربانيان اسيدپاشي قرباني تبعيض دولتي ها

در شرايطي كه تعداد قربانيان اسيدپاشي به 900 نفر رسيده است دولت نه تنها برنامه اي براي جدي گرفتن اين معضل اجتماعي ندارد بلكه از هرگونه كمك مالي به قربانيان دريغ كرده است. معصومه در اين باره می گوید: «گلایه ام از دولت این است که تنها قربانی اسیدپاشی که از 12 سال پیش تا کنون در دولت‌های مختلف آقای خاتمی، احمدی نژاد و روحانی حمایت شده خانم آمنه بهرامی هستند. در دولت اصلاحات این اتفاق  برای آمنه بهرامی افتاد و ایشان با حمایت دولت توانستند بروند اسپانیا و عمل های جراحی شان را شروع کردند. ایشان تنها قربانی هستند که از دولت کمک و حمایت دریافت کردند و هزینه های ایشان پرداخت شده است درحالی‌که آمنه بهرامی تنها قربانی اسیدپاشی در کشور نیستند. آقای احمدی نژاد هزینه 5 عمل جراحی ایشان را تقبل کرده اند و حالا ایشان می گویند برگه های بدهی من به‌خاطر سایر عمل هایم موجود است و دولت باید به من 350 میلیون تومان بدهی اش را پرداخت کند! اگر قرار است دولت به کسی کمک کند باید به همه کمک کند. بعد از برنامه ماه عسل من هم به دفتر ریاست جمهوری  دعوت شدم ولی در دولت آقای احمدی نژاد به هیچكدام از وعده ها و قول هایی که به من دادند عمل نشد و حتی تقاضا کردم من نیاز به مستمری دارم که رد شد. در واقع من و دیگران حتی یک ریال کمک از دولت دریافت نکرده ایم و تمام کمک های ما از طرف مردم بوده است. حالا من اعتراضم این است که اگر دولت قرار است کمکی داشته باشد باید به همه کمک کند در غير اين صورت هیچکدام از ما بدمان نمی آید جراحی های مان را خارج از ایران انجام دهیم. »

 

زیور نيز در انتقاد خود از دولت و درخواستي كه از سازمان هاي دولتي دارد، می گوید: «من منتظر 150 میلیون تومان هستم تا براي جراحي به آلمان بروم چراكه امیدهایی به بازگشت بینایی ام هست اما اگر دیر شود دیگر نمی توان کاری کرد. من کسانی را از قربانيان اسيد پاشي می شناسم که تا الان هیچ اقدامی برای درمان‌شان نکرده اند چون هزینه آن را ندارند. خانم بهرامی می گویند آقای احمدی نژاد گفته اند تو خوب صحبت می کردی و به‌خاطر همین من تو را صدا زده ام اما این نمی تواند دلیل کمک فقط به یک نفر باشد. به همه ما ظلم شده است و نیاز به کمک داریم. اگر انجمنی داشتیم کمک هایی که به افراد آسیب دیده می شود به‌صورت متمرکز خرج می شد و به بیراهه نمی رفت یا فقط برای یک نفر یا چند نفر محدود خرج نمی شد. »

 

 

 

 

 

فرصت گلريزاني كه از دست رفت

اين روزها مهم‌ترين خواسته قربانيان اسيدپاشي داشتن يك مركز و انجمني براي كنار هم بودن است. معصومه  از تلاش های مستمر قربانیان این خشونت اجتماعی برای داشتن یک مرکز حمایت از قربانیان اسیدپاشی می گوید «ما در جشنواره حقیقت و آن مستندی که ساخته شد انتظار داشتیم که حداقل دولت به تقاضای ما رسیدگی کند. سه نامه نوشتیم و تقاضاهای خود را طرح کردیم و به‌وسیله دوستان به دست خانم مولاوردی و آقای لاریجانی و آقای روحانی رساندیم اما متاسفانه در یک سال گذشته هيچ اتفاق خاصی نیفتاده است. بارها اعلام کردیم که برای همه چیز یک مرکزی هست مانند کودکان خیابانی، بچه های کار و یا بیماران سرطانی و غیره ولی در مورد کسانی‌ که قربانی اسیدپاشی شده اند هیچ مرکزی نیست که این افراد را سازماندهی کند؛ در حالی‌که تعداد این افراد کم نیست و اكنون بيش از 900 قرباني اسيد پاشي در كشور داريم و اگر مرکزی باشد قطعا این افراد در خانه نمی نشینند و به آن مرکز می آیند. قرار بود آقای درمیشیان گلریزان برگزار کنند اما دقیقا وقتی تمام کارهاانجام شده بود شکایت آمنه آمد و همه برنامه ها اعم از دعوت از خیرین و هنرپیشه ها و فوتبالیست ها و تمام کسانی که قرار بود بیایند و کمک کنند لغو شد. »

 

زیور پروین نيز با اشاره به نيازهاي مبرم قربانيان اسيد پاشي می گوید: «ما چندسال پیش فیلم ساختیم و نامه وشکایت به رده های بالا داشتیم و گفتیم نیاز به کمک و درمان داریم و واقعا کمکی به ما نشده است. ما رودرو با خانم مولاوردی صحبت کردیم و ايشان گفتند نامه را نديده و عذرخواهی کردند اما الان دوسالی گذشته و هیچ  کاری انجام نشده است.» وي ادامه مي دهد: ما سال‌ها انتظار کشیدیم تا یک مرکزی باشد و یک گروهی که بتوانند به درد امثال ما برسند. من هم در گرما و سرما رفت و آمد داشتم با وجود اینکه از ناحیه پا به‌خاطر برداشتن تکه هایی جهت ترمیم بینی ام دچار مشکل شده ام اما پیگیر بودیم که این مرکز به‌وجود بیاید و تا حدودی این کار هم درست شده بود اما با این اتفاقی که افتاد کار خراب شد. مضمون نامه برای حمایت های درمانی و مستمری و حقوق  بود. درحالی‌که پزشکان متخصص داوطلب هستند که به ما کمک کنند اما هزینه های بیمارستانی بسیار بالاست. اگر این مرکز برپا می شد حداقل پزشکان متخصص مراجعه می کردند و حتی بیمارستان های خصوصی حمایت می کردند و هزینه های ما بسیار کاهش پیدا می کرد. گروهی برپا شده بود به نام لانتوری و کسانی مثل هنرپیشه های لانتوری، کارگردان و خیرین همه قرار بود بیایند تا گلریزانی انجام شود ولی همه این افراد بعد از شکایت آمنه پراکنده شدند. »

 

گلايه ها و درخواست هاي قربانيان اسيد پاشي در كشور در حالي مطرح مي شود كه به نظر مي رسد ضرورت توجه وي‍ژه به نيازهاي آن‌ها در قالب راه اندازي انجمن يا مركز حمايتي از آن‌ها ضروري به نظر مي رسد. اكنون گلریزاني كه قرار بود در حمايت از قربانيان اسيد پاشي باشد، کنسل شده تا تکلیف شکایت خانم آمنه مشخص شود درحالی‌که فقط چند روزدیگر از اکران لانتوری باقی مانده است و بعد از آن دوباره جمع کردن آدم ها برای لحظه ای اندیشیدن به درد آمنه ها ومعصومه ها بسیار سخت خواهد بود. توجه رسانه ها به مشكلات و نيازهاي قربانيان اسيد پاشي نيز از ضرورت هايي است كه بيش از پيش احساس مي شود اگرچه بعضا خود قربانيان اين حوادث همچون خانم آمنه بهرامي ، حمايت هاي رسانه اي و اقداماتي كه رسانه ها در حمايت از قربانيان مي كنند را فراموش كرده و يادي از آنها نمي‌كنند.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: