کد خبر: ۲۵۸۳۰
تاریخ انتشار: ۰۹:۲۵ - ۲۲ آبان ۱۳۹۹
عضو شورای مرکزی حزب موتلفه:
ترقی در مصاحبه خود با جماران تلویحا به بلامانع بودن مذاکره با آمریکا اشاره کرده منتها بنا بر گفته‌های خودش به شرطی که طرف ایرانی این مذاکره، یک اصولگرای نفوذناپذیر باشد. او اصلاح‌طلبان را مقصران اصلی ناکامی‌های «مذاکره» در طول تاریخ معرفی و در تصدیق این ادعای خود به مقاطع مختلفی از تاریخ دهه‌های اخیر اشاره کرد.
قلم‌نیوز:«به باور حمیدرضا ترقی، فعال سیاسی اصولگرا و تحلیل‌گر مسائل بین‌الملل نباید از رفتن ترامپ خوشحال بود چون سیاست‌های آمریکا در قبال ایران با رفتن و آمدن روسای جمهوری تغییر نمی‌کند.

ترقی در مصاحبه خود با جماران تلویحا به بلامانع بودن مذاکره با آمریکا اشاره کرده منتها بنا بر گفته‌های خودش به شرطی که طرف ایرانی این مذاکره، یک اصولگرای نفوذناپذیر باشد. او اصلاح‌طلبان را مقصران اصلی ناکامی‌های «مذاکره» در طول تاریخ معرفی و در تصدیق این ادعای خود به مقاطع مختلفی از تاریخ دهه‌های اخیر اشاره می‌کند.

گزیده گفت‌وگوی جماران با معاون بین‌الملل حزب موتلفه اسلامی را در ادامه می‌خوانید:

- طبیعتا راهپیمایی‌هایی که در شهرها و ایالت‌های مختلف آمریکا علیه نژادپرستی شد، در کاهش محبوبیت ترامپ نقش بسیار موثری داشت. از طرف دیگر ضربه‌هایی که از جمهوری اسلامی خورد و اقداماتی که علیه جمهوری اسلامی انجام داد را نیز نمی‌توان بی‌تاثیر در این مساله دانست.

- ... جابه‌جایی روسای جمهور دموکرات و جمهوری‌خواه در آمریکا یک بازی برای فریب افکار عمومی در داخل و بیرون آن کشور است. سیاست‌های هر دو حزب ذیل یک هیأت حاکمه مشخصی صورت می‌گیرد که سیاست‌هایش تغییری نمی‌کند بلکه روش‌هایش متفاوت است؛ به نحوی که روش جمهوری‌خواهان سخت و روش دموکرات‌ها نرم است. وقتی که روش سخت در دنیا به بن‌بست می‌رسد از روش نرم استفاده می‌کنند، وقتی روش نرم نتیجه‌ای نمی‌دهد، روش سخت را به کار می‌گیرند.

- شناختی که مردم نسبت به فلسفه سیاسی غرب و مبانی حکومت آمریکا پیدا کردند، موجب شده که از تغییر روسای‌ جمهور آمریکا خوشحال یا نگران نشوند و تفاوتی برای این جابه‌جایی‌ها قائل نشوند زیرا هر دو نسبت به جمهوری اسلامی موضعی مخالف دارند و هر دو نسبت به شهید کردن سردار سلیمانی مقصر و موید بوده‌اند. هر دو در جهت مهار، کنترل و محدودسازی نفوذ ایران و مقابله با رشد و پیشرفت ایران اشتراک نظر دارند، بنابراین تفاوتی میان این دو در سیاست‌های کلان وجود ندارد و نباید از رفتن یکی خوشحال بود یا از آمدن یکی نگران شد و بالعکس.

- ... برجام چه فایده‌ای برای جمهوری اسلامی داشته است. جز این که توافقی بوده که غیر خسارت چیزی به دنبال نداشته است؟ پایبند بودن به این توافقی که تا امروز جز خسارت دستاوردی برای جمهوری اسلامی نداشته چه فایده‌ای دارد؟ توافقی که نه مانع تحریم‌ها شده و نه توانسته گره‌ای از مشکلات کشور باز کند، چه نتیجه‌ای داشته؟ آب و نان مردم را به آن گره زدند اما هیچ تاثیری نداشت.

- حالا فرض کنیم رئیس‌جمهوری در آمریکا روی کار آمده که بخواهد بازگشت به برجام را انجام و چند سال دیگر ما را تحت همین عنوان فریب دهد. ما نیز مجددا تعهداتی را انجام دهیم ولی چه تضمینی وجود دارد که باز در پایان دوره آن رئیس‌جمهور اتفاقی مشابه آن چه برای برجام افتاد، رخ ندهد؟

- به نظر می‌رسد چنین نگاه‌هایی بسیار سطحی و فاقد مبانی علمی و تجربی است؛ این که چنین تصوری داشته باشیم که بازگشت بایدن به برجام به نفع کشور است و می‌تواند مشکلات کشور را برطرف کند.

- برداشتن تحریم‌های تسلیحاتی در چنین مقطعی که ما در صنایع نظامی خودکفا شده‌ایم و حتی پدافندی را ساخته‌ایم که از اس۴۰۰ روسیه نیز قوی‌تر است چه نفعی برای ما دارد؟ چه مشکلی را حل می‌کند؟ ما در توان نظامی و دفاعی در شرایطی هستیم که نیازی به خارج نداریم. در خصوص صادرات نیز همین که تاکنون توانسته‌ایم هم‌پیمانان خود را مجهز و تقویت کنیم، بدون لغو تحریم‌ها نیز این کار را انجام داده‌ایم و نیازی به این مسأله نداشتیم. برداشته شدن این تحریم در حدی نبود که بخواهد مشکلی از مشکلات مردم حل کند.

- مشکل ما در تامین دارو، فروش نفت و عرصه‌های اقتصادی دیگر نظیر ارز و ... بوده است. بنابراین هنوز تحریم‌هایی که تاثیر زیادی روی روند زندگی مردم می‌گذارند، لغو نشده. برجام نیز بر اساس همان وعده‌هایی که دولت داد و گفت که همه مشکلات را حل می‌کند، عملا نتوانست چنین کند. این ادعا از زبان رئیس‌جمهوری و تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای بارها تکرار شد.

- کسانی که می‌گویند برجام دستاورد داشته، بگویند این توافق چه دستاوردی جز این که مردم به این نتیجه برسند که به قول و وعده غربی‌ها نمی‌توان اعتماد کرد، داشته است؟

- انزوای بیشتر آمریکا ناشی از برجام نبود. انزوای آمریکا در اثر سیاست‌های نادرست و خروج از برجام است. وقتی آمریکا نقض برجام کرد دنیا این مساله را محکوم کرد. بنابراین به طور طبیعی رفتار خود آمریکا باعث انزوایش شد نه برجام. ما در برجام هیچ پیش‌بینی برای خروج یکجانبه از آن نکرده بودیم. سیاست دولت هم این بود که برجام یک توافق برد - برد است. در حالی که تمام ضررش برای ایران بود و آمریکا نه‌تنها ضرری نکرد بلکه به‌راحتی از آن خارج شد و هیچ هزینه‌ای هم نپرداخت.

- آمریکا به یک برجام خالی اعتقاد نداشت. بلکه درصدد امضای برجام‌های ۲ و ۳ بود. وقتی نظام جمهوری اسلامی از اجرای برجام‌های دیگر ممانعت کرد و تن به اجرای خواسته‌های ظالمانه و غیر منطقی نداد و رهبری و مردم در برابر این خواسته ایستادگی کردند، آمریکا عصبانی شد که چرا اصلا باید به برجام یک اکتفا کرد؟ لذا آمریکا هدفی را در برجام دنبال می‌کرد که آن هدف تضعیف اقتدار ملی و توان موشکی ما و جلوگیری از گسترش هژمونی و نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه و از بین بردن صنعت هسته‌ای ما بود. آنها نتوانستند به این اهداف برسند و این به برجام برنمی‌گردد بلکه به سیاست‌های رهبری در خنثی‌سازی توطئه‌های آنها مربوط می‌شود.

- متأسفانه هر وقت مذاکرات توسط اصلاح‌طلبان صورت گرفته ما همین خسارت را دیده‌ایم. مذاکراتی که در دولت شهید رجایی توسط آقای بهزاد نبوی در خصوص قراردادها و بحث گروگان‌ها صورت گرفت، آمریکایی‌ها به‌راحتی توانستند آن را زیر پا بگذارند و به تعهدات خود عمل نکنند و پول‌های ما را پس از آزادی اسرای جاسوس بازنگردانند. این نشان داد که آن توافق منطقی و درست نبود.

- پس از آن هم باز در سعدآباد و در سال ۲۰۰۳ دیدیم توافقی صورت گرفت که تمام فعالیت‌های هسته‌ای ایران به موجبش تعلیق شد و آنها نیز به تعهدات خود عمل نکردند و زیر بار نرفتند. قبل از انقلاب و در زمان مصدق نیز همین طور بود. در آن مقطع هم آمریکایی‌ها قول دادند که با اخراج توده‌ای‌ها از سیستم حکومتی ایران به دولت مصدق کمک کنند اما هیچ کمکی که به او نکردند هیچ، بلکه کودتا به راه انداختند.

- در توافق مربوط به برجام نیز همین مسأله را شاهدیم. در توافق مربوط به افغانستان هم دیدیم که آمریکایی‌ها به تعهدات خود عمل نکردند و مجموعه اینها نشان می‌دهد در مذاکرات، طیفی که اصولا غربگرا هستند و به غرب خوشبین‌اند و زود اعتماد می‌کنند، نمی‌توانند مذاکره‌کننده‌های خوبی برای کشور باشند و حقوق و منافع ملت را رعایت کنند.

(پس اگر مذاکره‌کننده‌ها اصولگرا باشند، مذاکره اشکالی ندارد؟) - قطعا بله، مذاکره در صورت ضرورت به وسیله کسانی که بتوانند منافع ملت را حفظ کنند و نفوذناپذیر باشند، می‌تواند اتفاق بیفتد. مانند تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای نباشد که دو نفوذی آمریکا داخلش باشد و مسائل امنیتی و اقتصادی ما را تحت تاثیر قرار دارد. در چنین شرایطی می‌توان از مذاکره استفاده کرد. مگر ما در جاهای دیگر نظیر همین مذاکره با چین ضرر کرده‌ایم؟ این مذاکرات منطقی صورت گرفته و توافقاتی در حال انجام است. مذاکراتی که برد - برد باشد ملاک است و طرف چینی هیچگاه به دنبال این نبوده که برد و باختی در مذاکره اتفاق بیفتد. اما باید بگویم یقینا نمی‌شود با آمریکایی‌ها که ذاتا به مذاکرات برد - باخت بها می‌دهند، مذاکره کرد.

منبع: جماران

خبرهای مرتبط
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: