کد خبر: ۲۴۲۳
تاریخ انتشار: ۱۳:۰۴ - ۳۱ فروردين ۱۳۹۵
زمانیکه قرار شد برای تهران هم مثل بسیاری از شهرهای بزرگ و مهم دنیا، موزه هنرهای معاصر ساخته شود، تصمیم‌های فراوانی برای نوع طراحی و معماری چنین بنایی می‌شد گرفت.

زمانیکه قرار شد برای تهران هم مثل بسیاری از شهرهای بزرگ و مهم دنیا، موزه هنرهای معاصر ساخته شود، تصمیم‌های فراوانی برای نوع طراحی و معماری چنین بنایی می‌شد گرفت. می‌شد مثل برخی از کشورهای اروپایی آن را بر اساس معماری مدرن با خطوط منحنی و کشیده ساخت تا بازدیدکنندگان تحت تاثیر قدرت تکنولوژیک کشور قرار بگیرند. می‌شد مثل کشورهای جنگ زده اروپا، رفت سراغ خاطره بازی و یادآوری آلام و دردهای جنگ جهانی دوم و می‌شد مثل بسیاری از کشورهای آمریکایی، موزه‌ای با تشریفات جدی پذیرایی، شیک و حتی مجلل فراهم کرد.
اما موزه هنرهای زیبای تهران بدل به هیچ یک از این الگوها نشد. موزه‌ای که قرار بود، صدای هنر معاصر دنیا و البته ایران باشد، چون حال و هوای دهه چهل و پنجاه شمسی در شعر و ادبیات و تئاتر و نقاشی، به سمت بازنمایی تاریخ باستانی ایران در کنار عناصر مدرن رفت. معماری یکی از آن هنرهاست که در چنین بزنگاه‌هایی که ایده‌های «بازگشت» مطرح‌اند، می‌تواند خودی نشان دهد به شرطی که جایی برای درانداختن طرحی نو فراهم باشد و معمار جوان موزه هنرهای معاصر، جا و امکان چنین طرحی را داشت.

  کامران دیبا، برای طراحی موزه هنرهای معاصر تهران، از بادگیرهای یزد سراغ گرفت
   

 

کامران دیبا که طرح ساخت این موزه را حدودا 12 سال قبل از انقلاب مطرح کرده بود، به سراغ بادگیرهای سنتی ایران رفت تا هر بازدیدکننده‌ای در نگاه اول، با اقلیم خشک و گرم ایران آشنا شود. بادگیرهایی که اکنون بر فراز این ساختمان مدرن قرار گرفته‌اند، نه فقط در شهرهای یزد و کرمان و شیراز به چشم می‌خورند بلکه یک ابژه راهنما برای ما ایرانی‌ها هستند، ابژه‌ای که می‌گوید فضای درونی ساختمان، امن، دوستانه و خوش آب و هوا، منتظر شماست. چنین ایده‌ای اما اگر به شکل کلاژ به یک معماری معاصر می‌چسبید، جز شعارزدگی، ارمغانی نداشت، بنابراین معمار موزه هنرهای معاصر، تمام ایده خود را که به نوعی از کثرت رسیدن به وحدت است، در قالب یک اثر منسجم تعریف می‌کند. اگر بادگیرها قرار است در اثر باشند، جزئی از بدنه ساختمان می‌شوند و کسی قرار نیست با آنها برخورد «صرفا جهت زیبایی» داشته باشد. معادلات مکعب‌هایی که در موزه کنار هم قرار گرفته‌اند بر اساس همین بادگیرها تعریف می‌شوند، جهت ساختمان رو به سمتی قرار می‌گیرد که باد درون این حفرهای سیمانی بوزد و بخشی از کار تهویه را انجام دهد.

در مارپیچِ تهران به دنبال زیبایی

  راهروهای مارپیچ موزه هنرهای معاصر تهران، یکی از جاذبه‌های معماری آن است
   
  دیبا در طراحی راهروهای موزه هنرهای معاصر، از معماری موزه گوگنهایم ایده گرفته
   

وقتی که وارد موزه می‌شوید، راهروها یا به عبارت بهتر، گذرگاه‌ها، شما را به سمت پایین ساختمان هدایت می‌کنند. از کنار پنجره‌های عجیب و غریب و متنوعی می‌گذرید که نمی دانید اهمیت آنها در پرتوهای نوری ست که هر کدام با زاویه‌ای متفاوت به درون تاریکی ساختمان می‌پراکنند و آرام آرام پایین می‌روید. دیبا، ایده این مارپیچ را از معماری موزه گوگنهایم برداشته اما خلاف آن موزه، در موزه هنرهای معاصر، مارپیچ راهروها، نمود بیرونی ندارد. 
اگرچه که مارپیچ گذرگاه ها بسیار مهم است، اما نوع طراحی موزه به شکلی بوده که بازدیدکنندگان در طول ساعات حضورشان، هیچ‌گاه از حیات اصلی و متفاوت داخل موزه فاصله نمی‌گیرند. این عنصر که برگرفته از عنصرهای سنتی معماری ایران است آدم را یاد هشتی‌های قدیم می‌اندازد. هشتی خانه‌های قدیمی ما را به یک حوض کوچک در حیاط راهنمایی می‌کرد، موزه هنرهای معاصر هم یک حوزه دارد، اما حوضی کاملا متفاوت. در این حوض فلزی نه خبری از آب است و نه ماهی قرمز. حوض اینجا به یک اثر هنری بدل شده که درونش را مایعی شبیه به نفت اشباع کرده. می‌گویند در روز افتتاح، شاه از معمار موزه می‌پرسد که داخل این حوض چیست و وقتی که جواب می‌شنود «نفت»، ناباورانه انگشتش را به آن می‌زند و مجبور می‌شود با مقدار فراوانی دستمال کاغذی، انگشت را تمیز کند. شاید معمار این بنا، اشاره‌ای طنز گونه به ماجرای ساخت این موزه داشته است. موزه‌ای که سال‌ها طرحش مطرح بوده اما تا پول نفت به خزانه مملکت سرازیر نشده، امکان ساخت آن فراهم نشده است. حالا از نفت در یک قاب فلزی، آینه ای در موزه ساخته شده که شما می‌توانید از درون آن کل موزه را مشاهده کنید، البته کمی خاکستری.

باغ مجسمه موزه؛ مخزنی پر رمز و راز

  تماشای باغ مجسمه موزه را هم از دست ندهید
   

گردش در موزه که تمام می‌شود، مراجعان می‌توانند از پشت حصاری سبز رنگ، باغ مجسمه موزه را هم ببینند. این باغ در ابتدا یکی از دیدنی‌های موزه بوده با آثاری از مجسمه‌سازان برجسته دنیا چون هنری مور، تناولی و ... اما حالا فقط یک تصویر دور است با مجسمه‌هایی که به خاطر فضله پرندگان، در معرض آسیب جدی قرار گرفته‌اند. معجون عجیب و غریب هنرمندانی که آثارشان در این باغ نگه‌داری می‌شود، بی شباهت به مخزن پر رمز و راز موزه نیست، ترکیبی از رادیکال‌ترین نقاشان جهان و محافظ کارترین هنرمندان ایرانی؛ در کنار جکسون پلاک، سهراب سپهری و در کنار پیکاسو، اندی وارهول.

هماهنگی درون و بیرون خانه‌های‌تان را از این‌جا یاد بگیرید

  همان‌طور که در معماری فضای داخلی موزه، خبری از زرق و برق نیست، فضای بیرونی آن نیز، ساده است
   

این روزها به دلایلی دوباره ساختمان موزه هنرهای معاصر به یکی از جنجالی‌ترین ساختمان‌های تهران بدل شده است و اخباری درباره واگذاری آن به گوش می‌رسد. شما اما اگر قصد دارید، الگویی از این بنا برای کشف زیبایی ساختمان‌های ایرانی با خود به خانه ببرید، به شکل ظاهری دیوارها و نمای بیرونی موزه توجه کنید. هیچ خبری از زرق و برق‌های نمای رومی و یونانی در این بنا نیست، پنجره‌ها چندان گران قیمت نیستند و نماکاری با کمترین هزینه انجام شده اما آن چه که تصویر این ساختمان را در ذهن شما ثبت می‌کند، هماهنگی درون و بیرون بناست، موضوعی که ما در خانه‌های‌مان عمدا یا سهوا از یاد برده‌ایم.


نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: