غلامرضا کیامرزی، دامپزشک و عضو انجمن صنفی مسئولان فنی و ناظران بهداشتی دامپزشکی استان اصفهان پس از چند سال تلاش در حوزه حفاظت از پرندگان شکاری ایران به این جمعبندی رسیده که مشکل اساسی حفاظت در ایران، اطلاعرسانی مخدوش و غیرمستند است. کیامرزی میگوید: «ما عادت نکردهایم که از یک تجربه برای موارد بعدی درس بگیریم. در حادثه مربوط به عقابهای سروستان که ۲۹ عقاب استپی و یک عقاب شاهی تلف شدند؛ عملکرد صحیح و سریع تیم دامپزشکی باعث شد که هر پنجعقاب نیمه جانی که به دامپزشکی رسیدند، درمان و سپس رهاسازی شوند. این یعنی پروسه درمانی آنها ۱۰۰ درصد جواب داده، حال آن که این خبر مهم و نتیجه گزارش کالبدگشایی عقابهای تلف شده دیگر به طور کل فراموش شد و برای کسی هم ظاهرا جذابیت ندارد که بپرسد دستاورد این حادثه تلخ چه بوده است.»
درمان و رهاسازی
به گفته کیامرزی موفقیت تیم دامپزشکی در درمان پنجعقاب نیمهجان سروستان، نشان از تاثیر مهم همکاری و ارتباط نزدیک بین کارشناسان محیطزیست و تیم دامپزشکی دارد: «تجهیز به امکانات استاندارد، اطلاعرسانی به موقع، رعایت شرایط حملونقل صحیح پرندگان و نگهداری از آنها در فضای مناسب بعد از درمان از جمله راهکارهایی است که میتواند در نجات پرندگان مصدوم بسیار موثر باشد. پیشنهاد من این است که هر چه سریعتر یک سازمان مردم نهاد با محوریت تصمیمگیری اعضای واجد توانایی علمی و عملی مرتبط با حیات وحش در کشور تشکیل شود که بتواند براساس یک نقشه راه فراگیر از حضور دامپزشکان متخصص در درمان حیات وحش، اکولوژیستهای آشنا به زیست بوم منطقه، زیستشناسان و متخصصین تنوع زیستی بهره بگیرد و در شرایط حادی نظیر مورد فوق موثر و کارآمدتر از قبل عمل کند. ما نیازمند برگزاری کلاسها و کارگاههای آموزشی دورهای، متناوب و البته منظم برای تمامی ادارات کل استانی هستیم که دستکم بتوانیم آینده پرندگان شکاری کشورمان را تا حدی تضمین کنیم. بهعنوان کسی که سابقه برگزاری کلاسها و کارگاههای متعدد را در زمینه پرندگان شکاری دارد، این مشکل را میبینم که برگزاری این کارگاهها خیلی کند پیش میرود. ما در ظرف سهسال توانستهایم فقط برای ۱۵ استان و چندین NGO کارگاه آموزشی بگذاریم درحالیکه در ظرف این مدت دستکم باید تمامی مراکز استانها و NGOهای مرتبط آموزش میدیدند.»
تیم امداد و نجات حیاتوحش رویایی که محقق نشد
از شهریورماه سال ۱۳۹۳ که وعده تشکیل «گروه امداد و نجات حیاتوحش» و «اورژانس حیوانات» توسط مدیر کل دفتر تنوع زیستی و حیاتوحش سازمان حفاظت محیط زیست رسانهای شد تا به امروز، هنوز گام اجرایی مشخصی از این کمیته ثبت نشده است. در مهرماه سال جاری، پس از گذشت چهار سال، مجید خرازیان مقدم در مصاحبه با باشگاه خبرنگاران جوان اعلام کرد که نبود تجهیزات از جمله مشکلات اصلی امداد و نجات حیاتوحش در کشور است و تا پایان سال جاری با تامین اعتبارات لازم، امکانات و تجهیزات به تمام استانها منتقل خواهد شد. این مقام مسئول همچنین اشاره کرده که سند ملی امداد و نجات حیات وحش کشور به امضا رسیده و حدود 80 درصد از این سند نیز تهیه شده است .
این صحبتها درحالی مطرح میشود که مشخص نیست آیا دستورهای مربوطه در اختیار استانها گرفته؟ تجهیزات لازم برای امداد محقق شده؟
کیامرزی میگوید: «پرندگان شکاری تنها جزء کوچکی از حیات وحش کشور ما هستند و خیلی از حوادث مرتبط با آنها در عمل قابل پیشگیری است. فراموش نکنیم که میتوانیم در زمان بروز مشکل، نتایج بهتری هم بگیریم اما ما واقعا قبل از هر چیز احتیاج به آموزش صحیح و بالا بردن آگاهی در سطح کشور داریم. تشکیل کلاس و کارگاههای آموزشی در سطح وسیع و برای تمامی گونههای مختلف جانوری کشور، موردی است که باید جدیتر گرفته شود.»
در شرایط فعلی چگونه به پرندگان شکاری کمک کنیم؟
بررسیها نشان داده که حس بینایی و بویایی پرندگان شکاری باعث میشود آنها به سرعت لاشهها را پیدا کرده و برای تغذیه گروهی تجمع کنند. باوجود این که حیوانات لاشهخوار اسید معده بسیار قوی دارند و میتوانند بسیاری از ویروسها و باکتریها را دفع کنند اما با وجود این باز هم در برابر همه خطرات مصون نیستند.
کیامرزی متذکر میشود که باوجود قابلیت بالای این پرندگان در دفع لاشهها، متاسفانه برخوردهایی غیرمسئولانه هم صورت میگیرد بهعنوان مثال بعضی از مرغداریها در اثر ناآگاهی، بیتوجهی و سوءاستفاده لاشههای مرغهایی را که بر اثر بیماری تلف شدهاند، به جای معدومسازی صحیح در کورهها یا در عمق خاک به همراه آهک، به مسیرهای کنار جاده روستایی یا شهری میآورند و خارج از هر تعهدی نسبت به سلامتی شهروندان و محیطزیست در فضای آزاد رها میکنند. عاقبت چنین بیمسئولیتیهایی هم چندان دور از انتظار نیست، پرندگان شکاری به سرعت و گروهی روی این لاشهها جمع شده و با تغذیه از آنها مسموم یا بیمار شده و در بعضی موارد نیز دستهجمعی تلف میشوند که این مورد ظاهرا همان اتفاقی است که در سروستان فارس هم رخ داده است.
کیامرزی میگوید: «برای جلوگیری از وقوع چنین اتفاقاتی توصیه میشود که مردم به محض مشاهده لاشههای تلنبار شده مرغداریها یا دامداریها فورا با اداره محیطزیست شهرستان، دامپزشکی یا نیروهای انتظامی تماس بگیرند. در این گونه مواقع اطلاعرسانی سریع حتی در بین دوستان یا تشکلهای مردم نهاد میتواند بسیار موثر باشد. یکی از نکات مهمی که هممیهنان باید به آن توجه داشته باشند، این است که بدون داشتن دستکش، ماسک، لباس مخصوص و شرایط بهداشتی به هیچ وجه به لاشهها دست نزنند، چرا که خطراتی مانند آنفلوآنزای فوق حاد پرندگان میتواند جان آنها را تهدید کند. در عین حال اگر متوجه تجمع پرندگان شکاری روی لاشههایی از این دست شدند، بهتر است که تلاش کنند تا آنها را متفرق کرده و در اسرع وقت هم به مراجع ذیربط اطلاع دهند. با وجود این باید با هر شرایطی مداوای پرندگان شکاری فقط به دامپزشکان مجرب حیاتوحش سپرده شود، چراکه کوچکترین سهلانگاری باعث تلف شدن این پرندگان ارزشمند خواهد شد.»
این دامپزشک متخصص پرندگان شکاری در خاتمه میافزاید:«امروزه در تمامی کشورهای پیشرفته دنیا ارزش حیات وحش و محیطزیست بهخوبی شناخته شده و در این راستا سازمانهای حفاظتی و انجمنهای حفاظتی حیات وحش بسیار تخصصی عمل میکنند. آنها با به کارگیری افراد متخصص و وسایل استاندارد و تخصصی به روز و در عین حال سرمایهگذاری در بخش تحقیقات و تجربیات میدانی سعی در حفظ حیات وحش و همچنین ارائه راهکارهایی برای حل مشکلات محیطزیستی دارند. در این کشورها تنها به مبارزه فیزیکی با متخلفین و حفاظت فیزیکی از زیستگاههای محدود و مهم بسنده نشده است بلکه از سالها قبل کارهای آموزشی، تحقیقاتی، پروژههای حفاظتی فرهنگسازی در بین جوامع محلی آغاز شده است. پیدا کردن راهکارهایی عملی برای جلوگیری از قاچاق پرندگان شکاری، کمک گرفتن از علاقهمندان به پرندگان شکاری و طرحهای تکثیر و پرورش در طبیعت و اسارت از جمله عملکردهای مثبتی است که ما از آن غافل ماندهایم. این موارد راهکارهایی هستند که میتوانند بهعنوان یک تجربه علمی و عملی با توجه به موقعیت و گونههای موجود و خصوصیات جغرافیایی و فرهنگی هر کشوری مورد استفاده قرار بگیرند.»
پرندگان شکاری، ناجیان سلامت انسانها
واکنش غریزی خیلی از ما در زمان دیدن عقاب یا کرکس این است که ناخودآگاه و شاید هم از ترس خودمان را عقب میکشیم اما طنز تلخ اینجاست که در حقیقت ما انسانها هستیم که این پرندگان شکاری را به مخاطره انداختهایم. هماکنون بیش از سهچهارم گونههای کرکس با کاهش جدی جمعیت مواجهاند، وضعیت عقابها هم دست کمی از آنها ندارد. دانشمندان میگویند که این سرعت بیسابقه زوال پرندگان شکاری میتواند به ضرر سلامت و رفاه ما انسانها تمام شود.
عقابها، شاهینها و کرکسها از جمله پرندگان شکاری روزی هستند. عادت به لاشهخواری در بعضی از پرندگان شکاری مثل عقاب استپی، عقاب شاهی، کورکورها و لاشخورها دیده شده است بنابراین به آنها گاهی لاشهخوار (Scavenger) هم گفته میشود.
تحقیقات نشان داده که حیوانات میزبان بیش از ۶۰ درصد بیماریهای شناخته شده انسانی هستند و در این میان حیوانات لاشهخوار اعم از پرنده یا پستاندار عملا جلوی پراکنش این نوع بیماریها را میگیرند. در کشور اسپانیا تحقیقاتی انجام شده که نشان داده کرکسها از طریق لاشهخواری هرساله سودی معادل ۵۰ میلیون دلار را تنها به صنعت دامداری این کشور تزریق میکنند، چراکه اگر آنها لاشههای دام را نخورند، دامداران موظف خواهند بود که لاشهها را به مراکز خاصی حمل کرده و معدومشان کنند. در یمن نیز کرکسها به دفع بیش از ۲۲ درصد زبالههای ارگانیک کمک میکنند. بنابراین عجیب نیست که نقشی مشابه را هم برای سایر پرندگان لاشهخوار در نقاط مختلف جهان تصور کنیم.
اکنون زمان آن فرا رسیده که سمت و سوی بحثهای حفاظتی از ارزیابی هزینههای اجتماعی گونههای شکارچی مانند عقابها یا کرکسها تغییر کند و به سمت بحثهای جدیتر منحرف شود. در حقیقت بسیاری از ما هنوز آگاهی درستی از سرویسها و خدمات حیاتی که این قبیل حیوانات برایمان مهیا میسازند، نداریم. درست است که زیستگاههای ما با بعضی از حیوانات شکارچی خواسته یا ناخواسته همپوشانی پیدا کرده و این مسئله هم تبعات زیادی را به دنبال داشته اما در عین حال این همجواری سودهایی را هم برای ما انسانها به ارمغان آورده که نسبت به بیشتر آنها آگاهی درستی نداریم. اگر بتوان این دیدگاه نیاز انسان به حیات وحش را در جامعه نهادینه کرد، آن گاه دیگر مهم نیست که کسی به درست یا غلط از یک پرنده شکارچی مثل عقاب بترسد چرا که در آن زمان دیگر منفعت حرف اول را خواهد زد.