کد خبر: ۱۳۳۰۸
تاریخ انتشار: ۱۴:۰۴ - ۰۴ خرداد ۱۳۹۸
پلک‌زدن چشم در گفت‌وگو از نظر روان‌شناسان تاکنون معنای خاصی داشته یا حاوی علایم و نشانه‌هایی بوده که بیشتر حاکی از استرس یا فکر کردن زیاد درباره چیزی یا موضوع مورد گفت‌وگو بوده است. افزایش میزان پلک‌زدن می‌تواند به معنای بارگیری شناختی یا تفکر بیش از حد باشد. افزایش پلک‌زدن در گفت‌وگو، هنگامی که شخص ارتباط خوبی با دیگران داشته باشد، می‌تواند به نحوی تحت‌تاثیر رفتارشخص مقابل باشد. این همان تاثیر معکوس و تاثیرسیستم یا نرون‌های آینه‌ای است که بخشی از همدلی محسوب می‌شود. با این حال تحقیقات جدیدی از سوی پژوهشگران سرنخ‌های تازه‌ای درباره اثر پلک‌زدن بر گفت‌وگوهای روزمره ما با افراد به‌دست آورده است. شاید تاکنون متوجه نشده باشید آخرین باری که با همکارتان گفت‌وگو کردید یا با دوست‌تان گپ می‌زدید، چندبار پلک زده‌اید. جواب روشن است: بسیار زیاد! پلک‌زدن چشم‌ها یک سرنخ یا از جمله نشانه‌های ارتباط کلامی است. درست همانند سرتکان دادن هنگامصحبت، می‌تواند سرنخی از افکار و احساسات‌تان به مخاطب بدهد. طبق جدیدترین بررسی‌ها که در مجله (PLOS One) منتشر شده، حرکت پلک چشم به‌عنوان رفلکس غیرارادی و ناخودآگاه می‌تواند نحوه سخن گفتن افراد را وقتی با هم صحبت می‌کنند، تغییر دهد. طبق همین بررسی‌ها حتی همین رفتار بسیار ظریف غیرکلامی قادر است بر مکالمات ما تاثیر مستقیم بگذارد. «پل هومکه» متخصص زبان و علوم شناختی در بخش روان- زبان شناختی موسسه «ماکس پلانک» در هلند که این تحقیقات را رهبری کرده است، می‌گوید: «یافته‌های ما حکایت از آن دارد که حتی رفتار بصری بسیار بسیار ظریفی همانند پلک‌زدن شنونده به‌شدت در مکالمات رودرروی ما با هم اثرگذار است.»
باز و بسته می‌شود
طبق آنچه که در این بررسی‌ها آمده، پلک‌زدن یک رفلکس طبیعی است که کار اصلی آن پیشگیری از ورود ذرات مضر و گردوغبار معلق در فضا به درون کره چشم ماست و همچنین عاملی است که مانع از خشکی چشم می‌شود. هرچند نوزدان به سختی و بسیار کم پلک می‌زنند اما بزرگسالان بیشتر از میزان نیاز پلک می‌زنند. این تعداد در بزرگسالان به 13500 بار پلک‌زدن در روز می‌رسد و درواقع پرتکرارترین عملی است که ما با چشمان و صورت خود انجام می‌دهیم.
درنتایج تحقیقاتی که سال گذشته از هومکه منتشر شد، ویدئویی نیز بود که مردم را درحال مکالمه نشان می‌داد. او متوجه شده بود هنگامی که گفت‌وگوی شخص سخنران رو به پایان است، شنونده تمایل دارد بیشتر پلک بزند و از آن‌جا که چشمک زدن همزمان با سروصداهای غیرکلامی دیگر همانند سرتکان دادن و مانند آن است که نشان می‌دهد شنونده پیام گوینده را دریافت کرده است. در این مطالعه هومکه قصد داشت تا دریابد آیا چشمک زدن شنونده در مکالمات روزمره نیز نقشی ایفا می‌کند یا خیر.
فهمیدم!
درجریان این بررسی‌ها محققان مکالمه‌ای را بین 35 نفر از داوطلبان دانمارکی برگزار کردند که همه با یک نماد کامپیوتری ساخته شده بودند. این آواتار از شرکت‌کنندگان تعداد مشخصی سوالات متفاوت می‌پرسیدند. مانند این‌که تعطیلات آخر هفته شما چطور بود؟ و شرکت‌کنندگان نیز با گفتن کلماتی چون اوه خیلی جالب بود و ... درگیرمکالمه می‌شدند.
همزمان که شرکت‌کنندگان به سوالات پاسخ می‌گفتند آواتار نیز سرش را تکان داده و پلک می‌زد. در دور اول پلک‌زدن آواتار طولنی بود (حدود 600 میلی ثانیه) و در مرحله دیگر پلک‌زدن‌ها کوتاه شده بود یعنی (حدود 200 میلی ثانیه) طول می‌کشید. شرکت‌کنندگان در این مطالعات به هیچ‌وجه متوجه مدت زمان پلک‌زدن آواتار یا آن نماد کامپیوتری نشدند اما این پلک‌زدن‌ها روی گفت‌وگوها اثر گذاشته بود.
به این معنا که طبق گزارش هومکه و همکارانش مدت زمان پاسخ گفتن به سوالات را بسته به نشانه‌های غیرکلامی آواتار تغییر داده و درواقع این مدت زمان پاسخگویی بیشتر شد. همچنین پاسخ‌ها کوتاه‌تر شد هنگامی که پلک‌زدن آواتار طولانی‌تر شد.
هومکه می‌گوید: «پلک‌زدن‌های طولانی از آواتار به‌عنوان یک سیگنال یا نشانه با این عبارت که «پیام دریافت شد» همخوانی دارد. درنتیجه سخنران هنگام گفت‌وگو مطلب را کوتاه‌تر و مختصر می‌کند. هرچند که این عمل ناخودآگاه رخ می‌دهد.»
درواقع پلک‌زدن‌های آرام‌تر و کندتر به سخنگو این پیام را می‌فرستد که شنونده درجریان این گفت‌وگو به اندازه کافی اطلاعات دریافت کرده است.
یافته‌های جدید همچنین تاکیدی است بر استفاده از پلک‌زدن در گفت‌وگوها برای ایجاد درک متقابل که نشانگر قدرت نشانه‌های غیرکلامی نیز هست. درواقع هرگاه این رفلکس غیرارادی در چشم‌ها رخ بدهد، معنای آن این است: فهمیدم! بهتر است به سراغ موضوع دیگری برویم!
سیستم نورون¬‌های آیینه
¬سیستم نرون‌های آیینه‌ای، سیستم عصبی ویژه‌ای در بدن انسان است که به ما امکان می‌¬دهد صرفا با مشاهده رفتار دیگران بیاموزیم، بگیریم، منظور و پیام‌های بدنی و زبان غیرکلامی آنها را درچهره‌شان متوجه شویم و به‌طور خودکار و ناخودآگاه آن‌ها را درک کنیم و با آن‌ها همدلی کنیم.
سیستم عصبی در انسان به‌عنوان موجودی اجتماعی، برای فهمیدن، ارتباط و صمیمی شدن با دیگران تنظیم شده است. این مدارهای عصبی به گونه‌ای خودکار قادرند حالت‌های بیانی در چهره دیگرانسان‌ها را به‌طور ناخودآگاه تقلید و بازتاب کنند. شاید تجربه کرده‌اید یا شنیده‌اید که احساسات شادی یا غم قابل سرایت است. شاید در مرتبه‌ای دقیق‌تر، تمام حالت‌های بدنی و چهره افراد قابل سرایت باشند. خنده یک فرد دیگری را می‌خنداند و برعکس، یک صورت اخمو یا غمزده، دیگری را به اخم یا اندوه وا می‌دارد. ما به‌طور ناخودآگاه رفتار و حالت‌های بدن را نیز در دیگران تقلید می‌کنیم. این بخش مهمی در یادگیری کودک است و درعین حال ویژگی مهمی است که در تبلیغات تجاری از آن بسیار استفاده شده است. درعین حال همین کارکرد تقلید در سیستم عصبی ما می‌تواند سبب ایجاد همدلی بین افراد شود.
مطالعات انجام شده روی انسان با استفاده از ام‌آرآی نشان داد که در انسان مشاهده حرکات دهانی انسان دیگر می‌تواند این سیستم را فعال کند درحالی‌که چنین فعالیتی در برابر حرکات یک حیوان دیده نمی‌شود. در انسان این سیستم نقش قابل‌توجهی یافته است. به‌طوری که دانشمندان ورود سیستم صوتی به این نورون‌ها در انسان هوموساپینس را آغازگر توانایی سخن گفتن در انسان دانسته‌اند. بنابراین اهمیت این نورو‌ن‌ها در فعالیت‌های ارتباط کلامی و غیرکلامی اهمیت بسیار زیاد دارد.
بنابراین نورون‌ها به‌طور کلی در یادگیری و به‌ویژه در تکامل زبان در انسان، نقش قابل‌توجهی دارند. اهمیت این سیستم در درک موسیقی و یادگیری موسیقی نیز بسیار توجه دانشمندان را به خود جلب کرده است.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: