کد خبر: ۱۳۲۸۰
تاریخ انتشار: ۱۰:۳۴ - ۰۴ خرداد ۱۳۹۸
چرای دام یکی از تهدیدات بقای گونه‌های مختلف حیات‌وحش است. چرای دام اگر در مناطق حفاظت‌شده باشد؛ به‌واسطه ایجاد رقابت، زمینه‌سازی تخریب زیستگاه، تاثیرات مستقیم و غیرمستقیم در شکل‌گیری تعارضات آشکار میان گوشتخواران، انسان‌ و درنهایت ایجاد اختلال در روابط میان گونه‌های شکارچی و طعمه این پتانسیل را خواهد داشت که اهداف حفاظتی را تحلیل ببرد. در این مقاله شما را با نتیجه چند تحقیق موردی مرتبط آشنا خواهیم کرد و به بیان نتایج این قبیل تاثیرگذاری‌ها و تاثیرپذیری‌ها خواهیم پرداخت.
نمونه موردی: تاجیکستان- واکنش پلنگ‌های برفی، گرگ‌ها و دیگر سم‌داران به چرای دام 
خلیل کریموف و همکارانش در مقاله‌ای باعنوان «واکنش‌های پلنگ‌های برفی، گرگ‌ها و سم‌داران وحشی نسبت به چرای دام در منطقه به‌شدت حفاظت‌شده زورکول کشور تاجیکستان (Protected Area Zorkul in Tajikistan)» که در سال ۲۰۱۸ در ژورنال «پلوس وان» (PLOS ONE) چاپ شد؛ نکات جالبی را درباره تاثیر چرای دام بر حیات وحش مطرح کرده‌اند. در این قسمت به شرح مختصری از این مقاله خواهیم پرداخت. منطقه به‌شدت حفاظت‌شده زورکول در کشور تاجیکستان (Protected Area Zorkul in Tajikistan)» که از آن باعنوان ذخیره‌گاه زورکول (Zorkul Reserve) هم یاد می‌شود در اصل یک منطقه حفاظت‌شده طبیعی است که بهره‌برداری از آن مجاز نیست اما باوجود ممنوعیت‌های رسمی، چرای دام در این منطقه امری رایج است. 
خلیل کریموف و همکارانش معتقدند چرای دام پتانسیل آن را دارد که تاثیرات مخربی بر جانوران محلی و به‌طور اخص پلنگ‌ برفی (Panthera unica)، گرگ (Canis lupus)، خرس قهوه‌ای (Ursus arctos)، آرگالی یا قوچ کوهستانی (Ovis ammon)، بز کوهی آسیایی (Capra sibirica) و مارموت دم دراز (Marmota caudate) برجا بگذارد. 
در منطقه حفاظت‌شده زورکول حضور دو گونه گوشتخوار، گرگ و پلنگ برفی، شاخص است. بررسی‌ها نشان می‌دهد که طعمه این دو گوشتخوار مارموت و آرگالی است درحالی‌که خرس‌هایی که در این منطقه حضور دارند، تقریبا به صورت انحصاری از مارموت‌ها تغذیه می‌کنند. مارموت‌ها نوعی جونده‌ هستند که ۱۴ گونه از آن‌ها در دنیا شناسایی شده است. آرگالی هم نوعی قوچ از خانواده گاوسانان است که جمعیت آن به دلیل شکار بی‌رویه و غیرمجاز در معرض تهدید قرار گرفته است. مطالعات نشان داده که سم‌دارانی مانند آرگالی می‌توانند به‌راحتی تحت‌تاثیر معضلات چرای دام قرار گیرند و از زیستگاه‌های مطلوب خود رانده شوند. جالب این‌جاست که با این شرایط سم‌داران بیشتر به زیستگاه‌هایی مهاجرت می‌کنند که برای زیست آن‌ها مطلوبیت چندانی ندارد اما چنین الگوهایی برای حیوانات گوشتخوار دیده نشده است. 
کارشناسان بر این باورند که حضور دام به‌واسطه اعمال فشار، منجر به تغییر زیستگاه گونه‌های طعمه و بالطبع آن تاثیرپذیری گونه‌های شکارچی می‌شود. بنابراین برای اعمال هرگونه طرح حفاظتی در این منطقه باید ملاحظاتی خاص از جمله همین نوع تداخلات را هم در نظر گرفت و با به حداقل رساندن آن‌ها دست‌کم جلوی زیان‌های بیشتر را گرفت. 
بر مبنای خط‌‌مشی‌هایی که در مناطق حفاظت‌شده آسیای مرکزی وجود دارد، چرای دام به صورت رسمی ممنوع است اما واقعیت این است که این ممنوعیت‌ها به صورت پراکنده یا به عبارت عامیانه‌تر تک‌وتوک اجرایی می‌شود. نتیجه این امر هم مشخص است، چرای سنگین در عمل باعث رانده شدن حیات‌وحش به زیستگاه‌های حاشیه‌ای با پوشش گیاهی کمتر شده است. 
همان ‌طور که پیش‌تر هم گفته شد؛ یکی از معضلات چنین اتفاقی، ایجاد تداخل زیستگاهی در گروه‌های مختلف حیات‌وحش است. به‌عنوان مثال تحقیقات در یک منطقه حفاظت شده در مغولستان نشان داده که در جاهایی که تمرکز دام بیش از ۹۰ درصد بیومس (مجموع وزن) تمامی علفخواران است، دسترسی به منابع غذایی برای حیات‌وحش عملا محدود شده و این پتانسیل بالقوه هم وجود دارد که یک بیماری غالب بتواند کل جمعیت سم‌داران وحشی را از پا دربیاورد. 
تحقیقات در منطقه زورکول تاجیکستان تایید می‌کند که هم پلنگ برفی هم گرگ‌ها اساسا برای بقا به سم‌داران وحشی وابسته‌اند. آنالیز رژیم غذایی همه گوشتخواران بزرگ این منطقه نشان می‌دهد که در رژیم‌های فصلی گاه از دیگر گونه‌ها نظیر مارموت‌ها هم تغذیه صورت می‌گیرد. مارموت‌ها مثل آرگالی مناطق مرتفع با پوشش گیاهی متراکم و سبز را ترجیح می‌دهند. از سوی دیگر آرگالی به‌شدت نسبت به بیماری‌های انتقالی از دام حساس است و کارشناسان می‌گویند حضور دام در زیستگاه‌‌های این گونه یک تهدید کاملا جدی برای جمعیت آرگالی است. 
از آن‌جا که ظرفیت اجرایی قانون‌های مرتبط با حیات‌وحش در این منطقه به‌شدت محدود است و در عین حال جوامع محلی هم سال‌هاست که به‌صورت سنتی از منابع این منطقه استفاده کرده‌اند، بنابراین کارشناسان به این جمع‌بندی رسیده‌اند که اعمال طرح‌های حفاظتی بلندمدت تنها راهکاری است که می‌تواند در حل این معضل موثر واقع شود. کارشناسان بهره‌برداری پایدار و کاربری‌هایی را که از اساس با اصول حفاظتی همگام هستند، ابزاری توانمند برای کاهش و جایگزینی با چرای دام سنگین در این منطقه عنوان کرده‌اند. 
نمونه موردی: چرای دام در مناطق حفاظت شده و تاثیرات آن بر پستانداران درشت جثه در جنگل‌های هیرکانی ایران 
محمود صوفی و همکارانش در مقاله‌ای باعنوان «چرای دام در مناطق حفاظت شده و تاثیرات آن بر پستانداران درشت جثه در جنگل‌های هیرکانی ایران» که سال ۲۰۱۸ در ژورنال حفاظت بیولوژیکی (Biological Conservation) چاپ شد، به یکی از مهم‌ترین چالش‌های حفاظت از حیات‌وحش کشور پرداختند. بر اساس این تحقیق مشخص شده که ۶۶ درصد از کل ذخیره‌گاه‌های جنگل‌های هیرکانی نیازمند این هستند که هرچه سریع‌تر از نظر ظرفیت‌های چرا مورد ارزیابی قرار گیرند. 
در این قسمت، به شرح مختصری از یافته‌های این مقاله خواهیم پرداخت. 
مناطق حفاظت‌شده مهم‌ترین ابزاری هستند که می‌توانند جلوی برداشت بی‌رویه از جمعیت‌های پستانداران را بگیرند اما واقعیت این است که کارآیی آن‌ها در اکوسیستم‌های معتدله کمتر مورد مطالعه قرار گرفته است. جنگل‌های هیرکانی یکی از قدیمی‌ترین و درعین‌حال در معرض خطرترین جنگل‌های معتدله در سطح دنیا هستند. فعالیت‌های انسانی در این منطقه گسترده است و بالطبع تاثیرات منفی هم بر گونه‌های حیات‌وحش داشته. چرای دام، الوارکنی و شکار غیرمجاز از جمله مهم‌ترین محرک‌های تخریب تنوع‌زیستی هستند. مسئله این‌جاست که تاثیرات ناشی از این عوامل در گونه‌های مختلف می‌تواند تشدیدکننده یا برعکس باشد. به‌عنوان مثال الوارکنی و چرای دام ممکن است که دسترسی حیوانات شکارچی را به منابع غذایی‌شان بهبود بخشند اما درعین حال می‌توانند تعارضات میان انسان و حیوانات شکارچی و حتی آمار شکار غیرمجاز را هم افزایش دهند. 
صوفی و همکارانش در این مقاله همچنین به این نکته اشاره کرده‌اند که چرای دام به‌واسطه تخریب شدید محیط و منظر، تاثیرات چندجانبه‌‌ بر پراکنش پستانداران درشت جثه خواهد داشت. چرای دام، تغییرات کلان در ساختار پوشش گیاهی را در پی دارد. این مورد به‌واسطه رقابت غذایی، علفخواران بومی منطقه را تحت‌تاثیر منفی قرار خواهد داد. 
الوارکنی، پیچیدگی‌های اکوسیستم جنگلی را از بین برده و آن را ساده‌تر می‌کند و درنهایت نیز از کیفیت زیستگاه کاسته می‌شود. ضمن این‌که الوارکنی و چرای دام به‌نوعی توسعه محورهای جاده‌ای را زمینه‌سازی می‌کنند و مجموع این موارد است که در عمل بقای پستانداران درشت جثه را به مخاطره خواهد انداخت. 
صوفی و همکارانش در این مقاله ضمن اشاره به اهمیت جنگل‌های هیرکانی به‌عنوان جنگل‌های معتدله باقیمانده از دوره زمین‌شناسی موسوم به ترشیاری و حضور تنوع خارق‌العاده گیاهی و جانوری به این جمع‌بندی رسیده‌اند که ۱. جمعیت‌های پلنگ‌ ایرانی که در این محدوده زیست می‌کنند، تا حد زیادی از هم جدا و پراکنده‌اند. ۲. ظواهر امر نشان می‌دهد که گوزن‌ (مرآل) در این محدوده به‌واسطه الوارکنی که نتیجه‌اش تسهیل دسترسی شکارچیان غیرمجاز به زیستگاه‌های اصلی است، به‌شدت زیرفشار شکار غیرمجاز قرار گرفته‌. محققان در این تحقیق اثرات مشخصی از شکار غیرمجاز مرآل یا دیگر گونه‌ها پیدا نکرده‌اند که این امر احتمالا به این دلیل است که پیدا کردن رد شکارچیان غیرمجاز و شناسایی نشانه‌های آن‌ها کار دشواری است. با وجود این کاهش جدی در جمعیت مرآل به‌واسطه شکار غیرمجاز مشاهده و ثبت شده است. ۳. محققان در این تحقیق ثابت کرده‌اند که چرای دام در جنگل‌های هیرکانی تهدید مهمی است که پراکندگی پستانداران درشت جثه را هم متاثر ساخته است. 
صوفی و همکارانش در این مقاله ارزیابی ظرفیت برد چراگاه‌ها را ضروری عنوان کرده و می‌گویند که سهمیه چرا باید دقیقا بر همین اساس تعیین شود. مردم محلی این منطقه در فصل‌هایی که زمین خالی از پوشش برف است، به‌شدت برای چرا وابسته به جنگل هستند و این درحالی است که از سال ۱۹۸۲ به این طرف چرای دام در ۸۰ درصد قلمرو مناطق حفاظت‌شده و پناهگاه‌های حیات‌وحش مجاز اعلام شده است. بدیهی است که همین امر منابع مذکور را به‌شدت زیرفشار قرار داده است. چندان عجیب نیست که در این شرایط حیات‌وحش عملا از زیستگاه‌های اصلی خود رانده و به مناطق شهری نزدیک شده است. افزایش آمار تعارضات میان انسان و حیوانات گوشتخوار خود تاییدی بر این واقعیت تلخ است.
نمونه موردی: بررسی اثر ورود دام بر تغییرات آشیان اکولوژیک آهوی ایرانی، منطقه شکار ممنوع قراویز کرمانشاه 
پیمان کرمی و همکارانش در مقاله «بررسی اثر ورود دام بر تغییرات آشیان اکولوژیک آهوی ایرانی، منطقه شکار ممنوع قراویز کرمانشاه» که در سال ۱۳۹۶ در مجله علوم و تکنولوژی محیط‌زیست چاپ شد، مسئله چرای دام را از جنبه‌ای دیگر مورد بررسی قرار داده‌اند. در این مقاله نکات جالبی وجود دارد که در این قسمت مختصری از آن را بیان خواهیم کرد. 
آهوی ایرانی (Gazella subgutturosa subgutturosa) در ۱۴ کشور پراکنش دارد که حداقل در ۱۲ کشور به حضور دام به‌عنوان یک عامل تخریب زیستگاه آهوان اشاره شده است. از آن‌جا که منطقه شکار ممنوع قراویز کرمانشاه یکی از زیستگاه‌های تپه‌ماهوری کشور است و به‌عنوان یکی از بهترین زیستگاه‌های آهوی ایرانی شناخته شده، بنابراین شناخت معضلات و چالش‌های آن هم از اهمیت بسزایی برخوردار است. 
کرمی و همکارانش در مقاله خود به موضوع هم‌سفره شدن حیات‌وحش و دام‌های اهلی اشاره کرده و می‌نویسند:«در کشورهای ترکیه، سوریه، عراق، ایران، آذربایجان، پاکستان، ازبکستان، قزاقستان، تاجیکستان، قرقیزستان، چین و مغولستان حضور دام‌های اهلی در زیستگاه آهوان به‌عنوان یک عامل مهم در تخریب زیستگاه مطرح است. هجوم دام‌های اهلی به مناطق کویری و بیابانی که مورد استفاده حیات‌وحش هستند و توسعه منابع آبی نیز در آن‌ها اتفاق افتاده، منجر به بعضی پیامدهای منفی شده که از جمله مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به تغییرات پوشش گیاهی حاشیه منابع آبی، تخریب خاک سطحی، ایجاد سطحی غیرطبیعی از فرسایش، چیرگی گیاهان غیرخوش خوراک و کاهش گیاهان خوش خوراک به دلیل چرای انتخابی اشاره کرد. از سوی دیگر احتمال انتشار انگل‌ها هم بعید نیست.» 
جمعیت آهوی ایرانی در غرب زاگرس در سه استان کرمانشاه، ایلام و خوزستان پراکنش دارد. بنا به گفته بعضی کارشناسان بعد از جنگ تحمیلی تنها استان کرمانشاه و در این استان نیز منطقه شکار ممنوع قراویز بود که موفق به احیای جمعیت آهوی ایرانی گردید. کرمی و همکارانش در مقاله خود مطلوبیت زیستگاه آهوی ایرانی و دام را در دو فصل پاییز و زمستان تعیین کرده و بر این اساس به این جمع‌بندی رسیده‌اند که آشیان اکولوژیک آهوان (تمام خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی که موقعیت آهوان را از لحاظ نقش یا سطح غذایی در اکوسیستم مشخص می‌کند) از فصل پاییز به واسطه افزایش فشار چرایی دام رو به باریکی می‌گذارد و رقابت زیستگاهی و به‌تبع آن رقابت غذایی بین آهو و دام‌های منطقه نمودار می‌شود. این کارشناسان معتقدند که نتایج حاصل از این تحقیق به خوبی شرایط نامساعد حاصل از حضور دام‌های روستاییان و عشایر را در این منطقه نشان می‌دهد. 
 
چرای دام یک خطر کمتر شناخته شده
چرای دام و فعالیت‌های چوپانی مرتبط با آن چه در مقیاس جهانی و چه در مقیاس محلی، یک تهدید شاخص کمتر شناخته شده است که پیش روی اکوسیستم‌ها و حیات‌وحش بومی قرار دارد. کارشناسان معتقدند که حضور دام می‌تواند ۱. دسترسی سم‌داران بومی را به علوفه محدود کند ۲. روابط متقابلی را که بین طعمه و شکارچی وجود دارد، مختل کند ۳. تعارض میان انسان و گوشتخواران را هم از نظر دفعات و هم از نظر شدت افزایش دهد ۴. باعث انتقال بیماری به گونه‌های بومی شود ۵. کاربری فضا از سوی گوشتخواران را محدود و امکان جابجایی‌های سریع در محیط را از آن‌ها سلب کند ۶. دام‌ها و انسان‌ها این قابلیت را دارند که سم‌داران وحشی را از زیستگاه‌های مطلوب‌شان بیرون کنند ۷. الگوهای فعالیتی موقت مخدوش می‌شوند و در آخر این‌که اگر انسان‌ها و دام‌های آن‌ها امکان دسترسی حیات‌وحش را به منابع حیاتی محدود سازند، این احتمال هست که پیامدهای حاصل از آن منجر به محدودیت‌های جدی حفاظتی شود که در اصل نقش بازدارنده در مدیریت حیات وحش خواهد داشت.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: