کد خبر: ۱۲۵۰۹
تاریخ انتشار: ۱۷:۱۴ - ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۸
جهانی شدن و ایران امروز
بیشتر اقتصاددان های حامی جهانی شدن، ظهور این پدیده در سطح عمومی در دوره معاصر را پیش بینی کردند، امّا باید دید که آیا واقعا فرهنگ ها و سنت های ملت های متعدد، چنین نظریه هایی را در خود هضم و آنها را می پذیرد؟

به گزارش قلم، محمود افشاری-جهانی شدن (Globalization) نظریه یا بهتر بگوییم موضوعی که سال های متمادی است درباره آن نوشته و بحث کرده اند که البته در ابعاد مختلف به ویژه در حوزه فرهنگی و اقتصادی پیش تر به آن پرداخته شد.

امروزه و در زمانه ای که از آن به «عصر ارتباطات» تعبیر می شود طبیعی است که این جهانی شدن در عرصه هایی محقق شده و دهکده جهانی شکل گرفته و توانسته است اثرگذاری ها و جای پاهایی در بخش های مختلف هم داشته باشد.

موضوع این نوشتار اما پرداختن و جَدَل در این خصوص که جهانی شدن فی نفسه خوب نیست یا خوب است، نیست بلکه تکیه بر این نکته خواهد بود که آیا جهانی شدن ابزار و پدیده ای در خدمت اقتصاد است یا مصرف گرایی و دوری از سبک زندگی ایرانی و اسلامی را عامل و باعث شده؟

گیدنز، اعتقاد دارد که جهانی شدن جریانی است که روابط اجتماعی جهانی را تشدید و مکان های دور را به هم متصل می کند؛ بنابراین اتفاقی که در گوشه ای از دنیا می افتد به همه مرتبط است و دیگر نمی توان ادعا کرد که این اتفاق، به من ارتباط ندارد. از این پس، هر تصمیمی که در یک کشور گرفته می شود، روی سرنوشت همه انسان های جهان تأثیر دارد. امّا در بُعُد اقتصادی این بحث در حالی که ثروتمندان جهان به صورت مصرف کنندگان یک بازار یکپارچه جهانی در آمده اند، بسیاری دیگر از ملت ها به حاشیه شبکه جهانی مصرف رانده شده و حال با این تعریف شاید نظر گیدنز بیشتر قابل بحث باشد.

مبدعان و حامیان نظریه جهانی شدن از برداشته شدن تمام مرزها و موانع تولید و تجارت و مصرف آزاد کالاها و خدمات در تمام دنیا خبر می دادند. جهانی شدن در بخش های اقتصادی، از یک سو رسوخ زبانه های تولید و سرمایه گذاری به جای جای جهان را تعقیب می کند و از سوی دیگر، حذف همه موانع و تعرفه های گمرکی برای تجارت آزاد و چند وجهی و نیز سرمایه گذاری های بدون محدودیت و جابجایی عوامل تولید اعم از سرمایه و تکنولوژی و نیروی کار و نیز مدیریت و مواد اولیه را در چشم انداز آینده خود مورد نظر دارد.

بیشتر اقتصاددان های حامی جهانی شدن، ظهور این پدیده در سطح عمومی در دوره معاصر را پیش بینی کردند، امّا باید دید که آیا واقعا فرهنگ ها و سنت های ملت های متعدد، چنین نظریه هایی را در خود هضم و آنها را می پذیرد؟

* یکپارچه سازی بازارهای مصرف

اما در این موضوع دو فرآیند اقتصادی و اجتماعی درگیر و در کار هستند. آزاد سازی اقتصادی به باز شدن بازار کالاهای مصرفی از روزنامه و کتاب گرفته تا مواد خوراکی و لوازم صوتی و تصویری انجامید. از میان برداشتن محدودیت ها بر واردات و کاستن از تعرفه ها، عرضه مجموعه بسیار وسیعی و متنوعی از کالاهای با کیفیت بهتر و به قیمت های رقابتی تر را در پی دارد. این فرآیند با تسریع در روند تغییر در مسیر بازار آزاد، که تولید و مصرف انبوده و جریان مداوم عرضه محصولات هر روز جدیدتر و بهتر محرکه اصلی آن است، متضمن آثاری فراتر است. تبلیغات بازرگانی و تجاری در این بازار رقابتی و پر زرق و برق نیز نقش بزرگی ایفا می کند.
یکپارچه سازی جهانی بازار مصرف دارای یک بعد اجتماعی هم است. با فرو ریختن مرزهای ملّی در ابعاد تجاری و بازرگانی، ارتباطات و سیر و سیاحت مردم در سراسر دنیا به صورت بخشی از یک بازار مصرف هماهنگ درآمده که کالاها و تبلیغات تجاری همسانی را عرضه می کنند.

مردم دنیا در واقع به شکل بخشی از گروه های منزلت جدید شکل گرفته اند؛ نخبگان جهانی و طبقه متوسط جهانی معیارهای مصرف یکسانی دارند و همگی از طرح های لباس، تفریح گاه های ایّام تعطیل، سینماها و موسیقی یکسانی استفاده می کنند. این مورد درباره مراکز بهداشتی و آموزشی نیز تا حد زیادی صادق است. امروزه گروه های نخبگان و افراد فرهیخته می توانند در لینک دین و فیسبوک فعالیت کنند و حتی از فروشگاه ها با استفاده از کارت اعتباری خود خرید کرده و با این کار خود الگوسازی فرا محلی دارند.

از طرف دیگر، گسترش علامت های تجاری و برندهای متعدد بین المللی، بیانگر ظهور و بروز عادت ها و الگوهای مشترک مصرف در مقیاس دهکده جهانی است. برخی کشورها در آمریکای لاتین و آسیا، بازارهای مصرف بزرگ و سریعی برای شرکت های چند ملیتی و کالاهای مصرفی دارای برچسب تجاری آنان بوده اند. بین سال های 1986 تا 1996 میلادی، مجموعه رستوران های مک دونالد، حجم جهانی فروش خود را به میزان حدود 20 میلیارد دلار بالا بُرد که بیش از 63 درصد از آن به خارج از مرزهای ایالات متحده مربوط می شد.

تبلیغات بازرگانی به سرعت در حال گسترش بوده و روز به روز بر حجم این پدیده جهانی افزوده شد. این موضوع به ویژه به پیشبرد فروش و سودآوری محصولات دارای علائم تجاری جهانی، که بخش زیادی از آن محصولات و خدمات مصرفی روزانه همچون مواد غذایی و لوازم آرایشی است، انجامید. در ایران رو به توسعه اما مشکل دار و بیمار در اقتصاد، هنوز هم جای بحث در مورد جهانی شدن یا بهتر بگوییم «جهانی سازی» به ویژه در ابعاد اقتصادی زیاد است. اقتصادی که سال های سال است در نامگذاری های سالانه حرف اول را می زند، امّا این که چقدر و چه میزان در دور شدن از مصرف گرایی جهانی شدن موفق بوده یا چقدر به این پدیده چند بعدی نزدیک شده است، خود جای تأمل دارد. ایرانی که اقتصادش بومی نیست، حال و روز چندان خوبی هم ندارد و به عبارت برخی مسئولان امروز و دیروز، برخی تکانه ها و بلایای انسانی و طبیعی و غیر طبیعی، وضعیتش را خراب تر هم کرده است.

* اما چند سطر پایانی

بدون تردید در حالی که ثروتمندان چند درصدی جهان به صورت مصرف کنندگان یک بازار یکپارچه جهانی درآمده اند، بسیاری از ملّت های دیگر به حاشیه شبکه جهانی مصرف رانده شدند. شاید، شبیه به همان نظریه «مرکز – پیرامون» که یوهان گالتونگ در علم ارتباطات مطرح کرده و جان‌ فریدمن‌ نیز در علم اقتصاد و بازار از آن سخن گفته است. حال این نکته که جهانی شدن یا جهانی سازی، ابزاری در خدمت اقتصاد است یا در پیشبرد مصرف؟.

منبع: صاحب نیوز

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: